eitaa logo
رسانه سخنرانی ایران صدا
24.1هزار دنبال‌کننده
149 عکس
1.1هزار ویدیو
80 فایل
روزها فکر من اینست همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم گاهی یک تلنگر کافیست! . دریافت اپلیکیشن 👉 iranseda.ir . 👇 بانک سخنرانی مذهبی 🌐 http://sokhan.iranseda.ir/ . ارتباط: @erahsepar . تبادل نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
01_1.mp3
45.48M
🔹در این قسمت روایت تجربه ی نزدیك به مرگ آقای دانیال قاسمعلی را می شنویم: 🪧سپری كردن زندگی همراه با سیاهی ها و دروغ و دزدی و مصرف مواد و مهاجرت به تهران برای خلاصی از بدهكاری ها 🪧كار پیدا كردن در یك املاكی و پیشرفت قابل ملاحظه در كمتر از شش ماه و آوردن همسر به تهران و پرداخت بدهی های گذشته 🪧ركود در بازار با شیوع كرونا و بالا آوردن بدهی های جدید و تصمیم به فرار از كشور و.... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
01_1.mp3
45.48M
🔹در این قسمت روایت تجربه ی نزدیك به مرگ آقای دانیال قاسمعلی را می شنویم: 🪧سپری كردن زندگی همراه با سیاهی ها و دروغ و دزدی و مصرف مواد و مهاجرت به تهران برای خلاصی از بدهكاری ها 🪧كار پیدا كردن در یك املاكی و پیشرفت قابل ملاحظه در كمتر از شش ماه و آوردن همسر به تهران و پرداخت بدهی های گذشته 🪧ركود در بازار با شیوع كرونا و بالا آوردن بدهی های جدید و تصمیم به فرار از كشور و.... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738480T18223642(Web)_2.mp3
22.06M
قسمت دوم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای میثم نثاری ✉️در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای میثم نثاری را می شنویم: 🏮افتادن بر روی زمین وسط مزرعه و جداشدن موقت روح از بدن و قرار گرفتن در استوانه ای به سمت بالا 🏮گذر از طبقات آسمان با سرعتی بیشتر از سرعت نور و مشاهده جسم در محلی که بر زمین افتاده و سگ مزرعه که کنار جسم آمده 🏮بازگشت به همان محیط قبلی و دیدن جمعیتی بی شمار از انسان ها که به سمت بالا خیره مانده اند و نگاه به سمت بالا و مشاهده تمام لحظات زندگی از نوزادی تا لحظه افتادن بر زمین حضور در محیطی سبز و ملاقات با مادربزرگ مادر و گرفتن نان از او 🏮مشاهده همزمان محل افتادن جسم در قزوین و خانه پدری در بروجرد و مشاهده خانواده برسر سفره نهار 🏮پیدا شدن جسم توسط همکاران و انتقال به درمانگاه و بعد هم به بیمارستان و مشاهده تلاش پرسنل بیمارستان 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738481T18432941(Web).mp3
19.98M
🔹در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای سیدابوالقاسم احمدی را می شنویم: 🔑تصادف با موتورسیکلت و انتقال به بیمارستان و عمل جراحی و جداشدن موقت روح از بدن در اتاق آی سی یو 🔑مشاهده سایر بیماران داخل بخش آی سی یو و خواهر که پشت درب آی سی یو حضور دارد و دعا می کند 🔑مشاهده دوستانی که از آبادان برای عیادت آمده بودند و یکی از آنها که پاکت پولی به خانواده داد 🔑حضور در محله پدری و دیدن پدر که در حال عزیمت به مسجد بود و از شخصی التماس دعا نمود 🔑قرار گرفتن در محیطی کاملا تاریک و ترسناک و مشاهده نوری سبز همچون یک مسجد در دوردست و تلاش برای رسیدن به آنجا و فاصله افتادن های مکرر در مسیر 🔑شنیدن صداهایی بسیار وحشتناک از دعوای موجوداتی شبیه انسان که دم و سم داشتند و تداعی دعواهای دنیایی بود 🔑سقوط در دره ای عمیق و حاضر شدن در بالای جسم در بیمارستان و تلاش پرسنل بیمارستان برای احیای جسم 🔑لحظات دردناک و دلهره آور و سخت بازگشت روح به جسم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738482T14985299(Web).mp3
19.4M
قسمت چهارم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محمدحسن تاجمیری از شهر قم 🪧جدا شدن موقت روح از بدن در بیمارستان و قرار گرفتن در بالای درب ورودی همزمان در سه وضعیت متفاوت(تاریکی مطلق و نور مطلق و مه آلود) 🪧در وضعیت تاریکی مطلق: مشاهده دو نور سبز و زرد که همیشه حضور داشتند و صدا کردن حضرت ابالفضل العباس(ع) برای یاری 🪧دلداری شنیدن از نور زرد و رفت و برگشت نور سبز در آن محیط 🪧در یکی از روزها مشاهده خانواده که در منزل آش رشته بارگذاشته و در حال بسته بندی گوشت نذری هستند 🪧برداشتن بسته های نذری و رساندن به همان خانواده درحالیکه دیگر آن سید حضور نداشت و گوشت ها را تحویل همان خانم دادن و هنگام بازگشت ناگهان خود را در وادی السلام قم دیدن و ملاقات با همان سید و ۱۶ نفر دیگر که آنجا بودند 🪧آوردن آش رشته برای آنها در وادی السلام و بازگشت به بیمارستان در کنار جسم 🪧شنیدن ندایی در بیمارستان که نام کامل شخصی را برد که زمانی اتهامی زده بود و من هرگز او را نبخشیده بودم و آنجا خواستند که او را ببخشم و بخشیدم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738483T14671127(Web).mp3
21.92M
🪧قسمت پنجم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محمدعلی دَرودی از شهر مشهد ✨در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای محمدعلی دَرودی را می شنویم: 🔑جانبازی اعصاب و روان پدر و مشکلات خانواده از دوران کودکی و فوت پسر بزرگ خانواده در یک تصادف 🔑بی قراری بعد از فوت برادر و ناشکری تا اینکه یک شب در خواب برادر را دیدن که از عالَم بعد از مرگ تعریف کرد 🔑اذیت های یکنفر که بر فشارهای روحی قبلی اضافه شده بود و یک شب از خدا درخواست مرگ کردن و چهارده معصوم را واسطه قرار دادن و ناگهان وارد شدن هیبتی بسیار وحشتناک و عصبانی از داخل دیوار به اتاق خواب و ترس شدید از دیدن آن هبیبت عصبانی 🔑نزدیک شدن او و کشیدن انگشتان پا و جدا کردن دردناک روح از بدن مانند کندن پوست گوسفند ذبح شده 🔑بستن چشم ها از ترس و خواندن آیاتی از قرآن که هیچ تاثیری بر آن موجود نداشت و کارش را ادامه می داد 🔑پیدا شدن نمایشگری در سمت بالا و مرور تمام اتفاقات زندگی از کودکی تا لحظه مرگ 🔑مشاهده نمازهای قضا و روزه ای که باز کرده بودم با احساس شرمساری و عذاب فراوان 🔑درخواست از خداوند برای بازگشت به دنیا جهت جبران خطاهای قبلی و خواندن نمازهایی که قضا شده بود 🔑مشاهده آینده و دیدن مراحل تشییع و تدفین و شدن اندوه مادر و فوت ایشان بخاطر این داغ و درخواست از خداوند برای بازگشت به دنیا فقط بخاطر مادر 🔑ناگهان مثل یک بادکنک رهاشدن در فضا چرخ خوردن و از ناحیه شکم داخل 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738485T14866520(Web).mp3
21.08M
🔑قسمت ششم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای حمید علیزاده از شهر تهران 🪧تصادف در جاده و خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جزئیات محل تصادف 🪧مشاهده شخص خاصی در بیمارستان مربوط به دو ماه قبل از حادثه تصادف 🪧ملاقات با روح مدیر عامل قبلی شرکت که او هم در تصادف به رحمت خدا رفته بود و الان در محل حادثه حاضر شده بود 🪧التماس برای نمردن و مشاهده آرزوی کودکی که قبل از پدر و مادر بمیرم 🪧مشاهده آرزوی مرگ در نوجوانی و بیماری سختی که باعث رنج خانواده شده بود 🪧مشاهده کامل مراسم تشییع و تدفین و ناراحتی اعضای خانواده و حالات پدر و مادر 🪧بازگشت به محل تصادف و التماس برای صحبت با خدا و در یک لحظه حاضر شدن در بیابانی بی انتها با آسمانی نزدیک به زمین و التماس های پی در پی از خدا برای بازگشت به دنیا 🪧شنیدن ندایی که سه بار سوال کرد برمی گردی؟ و در لحظه پاسخ مثبت دادن به آن ندا به جسم ملحق شدن و سر از فرمان برداشتن و روی دادن اتفاقاتی که از قبل مشاهده کرده بودم مثل توقف یک ماشین یا رد شدن یک اتوبوس 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738486T16325504(Web).mp3
34.16M
🔑قسمت هفتم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم فاطمه سجادی از شهر هرات (افغانستان) 🪧تجربه اول: افتادن در جوی آب در کودکی و مشاهده وقایع بیرون آب 🪧تجربه دوم: پیدا شدن حالتی شبیه افسردگی در پی یک بیماری و خلوت کردن های طولانی با خدا 🪧خود را در فضایی بی کران و سیاه دیدن و یک لحظه به یاد جسم افتادن و دیدن جسم که به آرامی خوابیده و مرور شدن زندگی و حالات سه سال اخیر 🪧بازگشت به همان فضای بیکران سیاه و بعد از مدتی احساس شناور شدن و سقوط به سمت پایین و ناگهان خود را در جسم دیدن و با چشم باز به مهتاب خیره بودن 🪧تجربه سوم: گذراندن یک سکته و مواجه شدن با برخی اتفاقات تلخ در افغانستان و برای مدتی از دین فاصله گرفتن 🪧آشنایی با همسر و تصمیم به ترک افغانستان به مقصد هند یا ترکیه و مخالفت با پیشنهاد همسر مبنی بر سفر به ایران بخاطر ذهنیت منفی که از فضای مجازی نشات گرفته بود 🪧ادامه تحصیل در مشهد و درگیر یک بیماری شدن و شبی در خوابگاه دانشگاه بعد از درد و ناراحتی شدید ناگهان جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده جسم بر روی تخت با حالتی دلسوزانه 🪧مرور خاطرات کودکی و نوجوانی و ناگهان شنیدن خبر مرگ من حرف عجیبی زد و دلیل آن را همان موقع نشانم دادند 🪧تصمیم به رفتن از دنیا و مشاهده آینده نامساعد همسر و منصرف شدن از این تصمیم و بازگشت به همان خوابگاه دانشجویی و یک لحظه به جسم وارد شدن و با درد از جا بلند شدن و درک این موضوع که به این دنیا برگشته ام 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738487T14267494(Web).mp3
20M
🔑قسمت هشتم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم زینب حیدریان از شهر قم 🪧سفر به اصفهان در ۹ سالگی و سقوط در زاینده رود و در یک لحظه از بالا مشاهده کردن کودکی بسیار شبیه خود که آب او را می برد 🪧همزمانی نگاه از بالا و نگاه از کنار پدر و نگاه از داخل قایق غریق نجات 🪧نداشتن احساس ترس و غرق شدن در زیر آب و محو تماشای زیبایی ها بودن 🪧 مشاهده یک مسیر سبز رنگ زیبا که به دربی چوبی می رسید و پشت آن در یک باغ بسیار زیبا با درخت های میوه 🪧تلاش برای کندن یک سیب از درخت که از اینکار ممانعت شد و ناراحتی از اینکه چرا نگذاشتند میوه را بچینم و بسته شدن درب باغ 🪧مشاهده جوانی که روی پله های سی سه پل نشسته و آواز می خواند و به محض فهمیدن این اتفاق داخل آب شیرجه زد و کودک غرق شده را از زیر آب بیرون کشید و تا ساحل آورد 🪧برچیده شدن مسیر سبز زیر آب و تمام شدن نگاه های 🪧تجربه نزدیک به مرگ مادر که چندسال بعد رخ داد زمانی که بعد از یک تصادف در در اتاق عمل متوجه شد روح از بدن جدا شده و از بالا پرسنل اتاق عمل و حتی بیرون اتاق عمل را مشاهده می کند و همه ارواح درگذشتگان مثل پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگش هم حضور دارند 🪧مشاهده بی قراری همسر در بیرون اتاق عمل 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738489T14623860(Web).mp3
38.06M
🔑قسمت نهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای مسعود نبی چنانی از شهر لشت نشاء (رشت 🪧به کما رفتن بر اثر بیماری کرونا و ناگهان خود را در محیطی تاریک دیدن و آمدن دو نفر که کله اسب پخته دستشان بود و اصرار داشتند که از گوشت آن بخور 🪧مشاهده یک نور زیبا و رفتن به سمت آن و ناپدید شدن آن دو نفر 🪧دیدن روح یکی از هم محله ای ها که در آن نور زیر درخت گیلاسی نشسته بود 🪧سفارش آن شخص برای آشتی دادن دو پسر و یک دخترش که سالها با هم قهر بودند 🪧ملاقات با روح مادرخانم که در آن نور بود و صحبت طولانی با او 🪧مشاهده تشییع جنازه شش نفر از اهل محل که یکی از آنها همسر بود و چندماه بعد از بازگشت از کما دقیقا همان اتفاق رخ داد. 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738490T14082411(Web).mp3
22.05M
🔑قسمت دهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای رسول نجفیان از شهر تهران 🪧بیماری در نوجوانی و به کما رفتن در پی تزریق آمپول پنی سیلین کم کم از زمین اوج گرفتن و صدا زدن مادر و دکتر که مرا بگیرید و بی توجهی آنها 🪧رسیدن به سقف اتاق و دیدن جسم خود و کم کم از ساختمان بیرون رفتن و دیدن دو نفر در خیابان که کنار ماشینی بحث می کنند 🪧مشاهده سقف حمام عمومی محل که یک نردبان سوخته و سیاه در گوشه پشت بام آنجا بصورت افقی تکیه داده بودند و مشاهده یک درخت توت واقع در دره ای در اطراف همدان که آن نردبان را از چوبش درست کرده بودند و حتی دیدن کرم های ابریشمی که از برگ آن درخت توت تغذیه می کردند 🪧از بین رفتن حالت سبکی و پرواز و احساس سنگینی بسیار و در یک لحظه چشم گشودن و دکتر و مادر را مشاهده کردن و تعریف کردن آنچه مشاهده شده بود 🪧پیگیری دکتر از حمامی بابت نردبان روی پشت بام حمام و دردسری که درست شد 🪧شرکت در محفلی ادبی در جوانی و آشنا شدن با مردی کارتن خواب که از حقایق زندگی و مرگ نکات جدیدی بیان می کرد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738492T12627852(Web).mp3
23.76M
🔑قسمت یازدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای علیرضا غلامی از شهر مشهد 🪧هنگام نشستن روی مبل یکدفعه با سرعت به محیط دیگری پرتاب شدن و خود را در بیابانی بی انتها یافتن که سه گروه از انسان ها در آن بیابان حاضر بودند و احساس تشنگی بی سابقه ای که تا پایان حضور در آن بیابان رفع نشد 🪧آگاهی از اسم و رسم همه انسان هایی که آنجا بودند و درک این مطلب که گروه سمت راستی انسان های خوبی بوده اند که درجه بندی هم داشتند اما گروهی که در وسط ایستاده بودند و برخی از آنها هنوز نمرده بودند گرفتاری هایی داشتند و در انتظار رفع آن بودند و گروه سمت چپی به شدت در حال عذاب و ناراحتی بودند 🪧شخصی از جلو حرکت کرده و دستور داد که دنبالش بروم و پرسید چرا غیبت می کنی؟ و بلافاصله تمام غیبت هایم به نظرم آمد و همزمان عذاب سوزناک آن را مشاهده کردم و همینطور در مورد دروغهایم نیز همین اتفاق تکرار شد 🪧از آن شخص سوال کردم چرا از خوبی هایم نشان نمی دهید که جواب داد کدامش را برای خدا انجام دادی؟ همه اش که برای خودت بوده و دقیقا نشانم دادند مشاهده دونفر با قیافه ای ترسناک و دستانی بزرگ که از دور به نیت عذاب کردن من می آمدند و فهمیدم نمی توانم از دست آنها فرار کنم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738493T14614019(Web).mp3
41.3M
🔑قسمت دوازدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای یاسر درخشان از شهر بابل 🪧تصادف با یک نیسان عبوری جلوی چشم زن و فرزند و جدا شدن موقت روح از بدن 🪧شنیدن صدای حاضران در صحنه تصادف و اطلاع از حرف های زیرزبانی آنها 🪧یک لحظه به جسم برگشتن در هنگام انتقال به بیمارستان اما جدا شدن مجدد روح از بدن در اتاق احیاء و اینبار با سرعت زیاد به سمت آسمان صعود کردن و داشتن ترس و اضطراب زیاد 🪧رسیدن به اتاقی شیشه ای و مشاهده ارواح فامیل که به استقبال آمده بودند و خوشحالی از دیدن آنها و پیغام هایی که آنها برای سایر فامیل در دنیا دادند 🪧رفتن به محیطی دیگر و از دیدن کسانی که در طول زندگی با آنها دعوا کرده یا بخاطر عصبانیت سرشان داد و هوار کرده بودم مشاهده و مرور کامل زندگی 🪧مشاهده ترازویی که در آنجا قرار داشت و با نشان داده شدن اعمال بد و همزمان با پایین رفتن زنجیر ترازو فشار شدیدی وارد می 🪧همراه شدن با امامزاده قاسم و رهایی از فشار و گرما و رفتن به محیطی سرسبز و نوشیدن آب 🪧 امامزاده قاسم گفتند که باید برگردی و همین که این حرف را زدند چشمم را باز کردم ودیدم روی تخت بیمارستان هستم و شلنگی هم داخل دهانم است و پرستارها آمدند و بعد هم برادرم بالای سرم آمد تلاش برای جبران گذشته و روبرو شدن برای گرفتن حلالیت از برادر کوچکتر 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738494T15551359(Web).mp3
17.18M
🔑قسمت سیزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم راحله خمسه از شهر تهران 🪧تصادف شدید جلوی درب دانشگاه در شمال کشور و ایست قلبی در بیمارستان و زنده ماندن با شرایطی بسیار سخت 🪧رفت و آمدهای مکرر به آن تونل و یکبار مشاهده دری نیمه باز که وارد آن شدن و می گوید راحله جای تو اینجا نیست و باید برگردی. 🪧سال ها بعد عکس همان مرد را در آلبوم خاله دیدن و شناختن او که پدربزرگ بوده 🪧به هوش آمدن در شب قدر در بیمارستان تهران و ادامه مشاهدات برزخی و مشاهده حضرت زینب(س) که به عیادت می آمدند و از آنجا که قبل از تصادف بی حجاب بودن و در زمان کما به همان صورت در عالم برزخ حضور داشتن و با توجه به اینکه حضرت زینب(س) هم توصیه به حجاب فرمودند بلافاصله بعد از مرخص شدن از بیمارستان حجاب را برای ادامه زندگی انتخاب کردن و خشنودی از این تحول زیبا 🪧در زمان بستری در منزل روح دختری با موهای پریشان و حالتی ناراحت را مکرر مشاهده کردن که می گفت این شماره را بنویس مربوط به یک مکانیکی در شیراز است که والدینم بالای آنجا سکونت دارند و از آنها بخواه مرا حلال کنند و کمکم کنند پیگیری آن شماره تلفن و تماس با آن توسط خاله که معلوم شد یک مکانیکی در شیراز است و قبلا خانواده ای طبقه بالای آنجا سکونت داشته که دخترشان در یک ماجرای نافرجام عشقی متاسفانه خودسوزی کرده و از دنیا رفته و خانواده اش هم از آنجا به محل نامعلومی نقل مکان کرده اند 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738496T14993449(Web).mp3
22.78M
🔑قسمت چهاردهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای شاپور سعدی نژاد از جزیره کیش 🪧درد گرفتن قلب در اواخر تمرین کشتی و انتقال به بیمارستان کیش 🪧در همان لحظات اولیه کم کم صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط و ناگهان خود را در تونلی به سمت بالا مشاهده کردن 🪧بعد از مراحل احیاء ناگهان خود را در جسم و روی تخت دیدن با درد زیاد و صحبت با دکتر و لحظاتی بعد مجدد مثل دفعه قبل صداها را نشنیدن و تاریک شدن محیط 🪧مشاهده شخصی که قصد فیلم گرفتن با گوشی داشت و خانم دکتر ناراحت شد و به او اجازه نداد و مجدد عملیات احیاء بر روی جسم انجام شد و بازگشت مجدد روح به بدن 🪧در حالیکه خانم دکتر در حال دستور برای تزریق دارو بود برای بار سوم صداها محو و محیط تاریک شد و مثل دو مرحله قبل خود را در تونلی مشاهده کردن و چسبیده شدن به سقف بخش اورژانس و بعد از انجام مجدد شوک الکتریکی، یکبار دیگر روی تخت چشم باز کردن و با ثابت ماندن شرایط، انتقال از اورژانس به بخش آی سی یو انجام شد 🪧داخل آی سی یو یک لحظه تجربه مجدد خروج روح از بدن و حاضر شدن بالای ایستگاه پرستاری و دیدن پرستار آی سی یو که بلافاصله کنار تخت آمد و روی چهارپایه کوچکی ایستاد و خودش با دست شروع به شوک دادن و احیای جسم نمود تا بقیه همکارانش رسیدند و بازگشت مجدد روح به بدن و عادی شدن شرایط 🪧شرکت در جلسه مشترک با حضور رئییس و پرسنل بیمارستان کیش و راستی آزمایی این تجربه 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738498T12677716(Web).mp3
23.75M
🔑قسمت پانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم اعظم فکریان از شهر کاشان 🪧چندسال قالی بافی در کارگاه فرش ستاد بازسازی عتبات عالیات در کاشان پیدا شدن مشکلات متعدد در زندگی و ناراحتی عصبی 🪧بیرون کردن مستاجر با نقشه فرزندان و درگیری با مادر بخاطر این موضوع 🪧خواندن شهادتین و خوردن قرص و محلول وایتکس به قصد خودکشی 🪧جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده تلاش تیم پزشکی در اتاق احیای بیمارستان و همزمان دیدن خواهر و فرزند در بیرون اتاق و مشاهده پیرمردی که در اورژانس دچار ایست قلبی شده بود و در حال شوک دادن به او بودند 🪧همراه شدن با جسم در بخش های دیالیز و اتاق عمل و آی سی یو 🪧مشاهده زنی که در آی سی یو از دنیا رفت و روح او خیلی عادی از تخت بلند شد و از آنجا خارج شد و جوانی که کنار جسم او گریه می کرد 🪧دنبال روح آن زن وارد اتاقی شدن و خود را در خانه مادر یافتن که مادر بسیار بی قرار و گریان بود و مستاجرش او را دلداری می داد 🪧از کنار مادر توسط دو نفر کشانده شدن به محیطی که شبیه بیابانی داغ بود و شنیدن صدای وحشتناکی از دور و احساس تشنگی زیادی که امان را بریده بود 🪧دیدن روح عمه در آن بیابان و برای من گریه می کرد و ناراحت بود 🪧ملاقات با آقای بلندقامتی که چهره اش دیده نمی شد و التماس به او برای آب و اشاره دست ایشان و دیدن نهر آب زلالی که دور و دورتر می شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738499T15849506(Web).mp3
22.05M
🔑قسمت شانزدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای حسن حکیمیان از شهر یزد 🪧اهتمام پدر به نماز اول وقت و پرداخت خمس و زکات و انفاق به نیازمندان و همراهی با پدر از کودکی در کمک به دیگران 🪧تصادف در جاده و جدا شدن موقت روح از بدن در همان لحظه تصادف و تعجب از اینکه جان کندن چقدر آسان و لذتبخش بود و شنیدن ندایی که گفت این بخاطر کارهایی است که در این چندسال انجام داده ای 🪧مشاهده مصدومین حادثه تصادف 🪧تصمیم به رفتن پابوس امام رضا(ع) گرفتن و همان لحظه در حرم بودن و بعد از زیارت ایشان تصمیم به رفتن به زیارت امام حسین(ع) گرفتن و در کسری از ثانیه در کربلا حاضر بودن و بعد از آنجا تصمیم دیدن روی مبارک حضرت مهدی(عج) را گرفتن و در کویری پوشیده از ریگ حاضر بودن و شروع به راه رفتن در آن محیط 🪧رسیدن به باغی بی انتها که چهار سمتش نهر آب بود و دیدن سیدی که بعد از احوالپرسی از او درخواست ملاقات با امام زمان(عج) را مطرح کردم که فرمود نمیشه 🪧خداحافظی با آن سید و بازگشت از سمت همان کویر، مشاهده دریچه هایی که آن طرف آنها کامل دیده می شد: مثلا دشتی پر از میمون و یا دشتی پر از خوک 🪧در آن میان میمون بزرگی مرا صدا می زد و هنگامی که به او توجه کردم خودش را معرفی و مرا شگفت زده کرد. حاجی سالخورده محله امان بود که در زمان حیاتش او را به خوبی و تدین می شناختیم. 🪧 کنار ماشین در محل تصادف برگشته و داخل جسم رفتم... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738499T15505899(Web).mp3
22M
🔑قسمت هفدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای باقر حسین زاده 🪧گذشته تاریک و اعتیاد به مواد مخدر تا اینکه یک روز بعد از مصرف مواد در داخل ماشین کم کم احساس تپش قلب و پیچیدن به خود و احساس جان کندن بسیار سخت 🪧جدا شدن موقت روح از بدن و بیرون رفتن از ماشین و مشاهده راننده که یکی از دوستانش را صدا زده و اورژانس خبر کرده بود 🪧همزمان با انتقال با آمبولانس، روح در تونلی قرمز به سمت بالا کشیده شدن و شنیدن صدای غرش مهیب و ترسناکی که از آتشی بسیار سوزان بود و اطراف من دور می زد و همزمان با آن صفحه ای در مقابل باز شدکه اعمال گذشته در آن نمایش داده می شد 🪧با نمایش هر گناهی آتش غرش مرگباری می کرد و چنان می سوزاند که خاکستر می شدم اما نمی مردم و هر دانه خاکستر یک باقر بود که می سوخت و ضجه می زد 🪧دعواها و خودزنی ها و خوردن مال یتیم و سایر گناهان هرکدام تک تک عذاب و سوختن به دنبال داشت و آرزو می کردم کاش خاک آفریده شده بودم که گناه بکنم 🪧سخت ترین عذاب و دردناک ترینش بخاطر اهانت به قرآن کریم بود و من غرق در آتش بودم 🪧کم کم حس نسیمی خنک که از بالا می آمد، آتش هم عقب نشینی کرد دور شدن از آتش و رسیدن به فضایی سبز تا اینکه صدای خانمی در فضا پیچید که این برای فرزندم گریه کرده و همزمان با صدای ایشان همه چیز نورانی تر شد 🪧کشیده شدن دست امام حسین(ع) بر سرم التماس های من برای ماندن در همانجا، ناگهان نوری در چشمانم تابانده شد وبه دنیا و به جسمم برگشته بودم و در بیمارستان بودم ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738501T13684174(Web).mp3
28.65M
🔑قسمت هجدهم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای اکبر بابا مرادی از شهر تهران 🔑تجربه اول: مجروحیت در جبهه از ناحیه جمجمه و چشم راست جدا شدن موقت روح از بدن در حین انتقال به شهر بانه و صعود به سرعتی سرسام آور به سوی آسمان ها رفتن و دیدن کره زمین به اندازه ای کوچکتر از دانه نخودو مشاهده جسم بطور کامل و واضح در داخل همان کانتینر و پیچیده شده درون پلاستیک 🔑تجربه دوم: ،در دهه محرم ابتلا به مننژیت در اثر عفونت همان ترکش باقی مانده در جمجمه و قطع امید پزشکان جدا شدن موقت روح از بدن و مشاهده دو ملک که سمت راستی گفت میرویم به عرش و مرا گرفت و همراه آن دو به آسمان ها اوج گرفتیم و جالب آنکه در آن لحظه هردو چشم من بینا بود و راحت می دیدم 🔑با گذر از هر طبقه آسمان ملک سمت راستی معرفی می کرد مثلا اینجا آسمان چهارم و مشاهده فضاهایی جالب و مختلف مثلا در یک آسمان عده ای شبیه انسان در حال طواف بودند 🔑با رسیدن به آسمان هفتم، با نگاه کردن به سمت بالا این نوشته را به رنگ زرد دیدم که در سطح آسمان عرش به چشم می خورد: قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة رسیدن به محضر حضرت سیدالشهدا(ع) که در عرش به ستونی تکیه داده بودند و ملک سمت راستی پوشه ای به ایشان داد و بعد از ملاحظه فرمودند مادرش مرا به پسرم علی اکبر قسم داده و باید برگردد. به محض اینکه پوشه را بستند چشمم باز شد و دیدم در آی سی یو بیمارستان هستم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738503T13478132(Web).mp3
25.35M
🔑قسمت بیستم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای محسن اسکندری 🪧آتش گرفتن چراغ علاء الدین سرایت آتش به بدن یک لحظه میان شعله های آتش نشستن 🪧خارج شدن موقت روح از بدن و دیدن جسم در میان آتش و احساس گرما و بوی سوختن و مشاهده تلاش مادر برای خاموش کردن آتش 🪧مشاهده همسایه که سمت خانه دوید 🪧دیدن شخص غریبه ای سمت راست که او هم مرا می دید و انتظار می کشید و شنیدن ندایی که به او گفت برگردد و احساس سنگینی زیاد و نزدیک شدن به جسم درحالیکه آتش خاموش شده بود و سوراخ ریزی که از طریق آن روح وارد جسم شد و بسیار دردناک و ناراحت کننده بود 🪧انتقال به بیمارستان با ماشین همسایه و درد جانکاهی که هنگام شستشو و پانسمان سوختگی های بدن وجود داشت 🪧خروج مجدد روح از بدن در بیمارستان شهر زاهدان و حاضر شدن در بیابانی بی انتها با گرما و شرجی زیاد و احساس ترس و تنهایی و ناگهان مواجه شدن با موجودی کریه با صدایی خشن 🪧شنیدن ندایی به زبان غیر فارسی از پشت سر و مشاهده اسب سواری که از فاصله دور می آمد و هنگامی که به ده متری رسید و توقف کرد دیدم بسیار ابهت دارد و اسبش نیز بسیار بزرگ بود و با مشاهده من فرمود محسن اینجا چکار می کنی؟ و فرمود: جای تو اینجا نیست و بر می گردی خواستم به ایشان نزدیک شوم اما اسب مانع شد و خودم را داخل تونلی دیدم که کل زندگی گذشته ام از شب تولد تا زمان سوختن در آن مرور شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738503T15686847(Web).mp3
20.75M
🔑قسمت بیست و یکم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای عبدالکریم حاجی زاده از شهر اردکان 🔑تصادف با موتور خروج موقت روح از بدن و مشاهده جسم و مردمی که دور آن جمع شده اند 🔑همزمان با بسته شدن درب آمبولانس وارد شدن به فضایی تاریک و ترس از سرگردانی و تنهایی 🔑 شخصی گفت از طرف خدا برای راهنمایی تو آمده ام و همراه او شدم و از کودکی زندگی گذشته ام در همان محیط تاریک مرور شد 🔑با مشاهده هر گناهی آتش می گرفتم تا اینکه به کارهای بعدی که می رسید خاموش می شدم و عده ای را می دیدم که داخل لجن عذاب می شدند و از گناهانشان پرسیدم و بعد هم در بیابانی سوزان و خشک عده دیگری را دیدم که بخاطر رعایت نکردن حق الناس نسبت به دیگران در حال عذاب بودند 🔑بعد از مرحله مرور زندگی از تاریکی خارج شدن و به محیطی نورانی و سرسبز و زیبا رسیدن که برخی افراد آشنا مثل پدربزرگ و مادربزرگ را آنجا دیدم و میوه هایی که آنقدر زیبا و خوشمزه بودند که نظیر آن در خیال هم قابل تصور نیست 🔑هرگاه شخصی در هر نقطه ای از زمین مرا نام می برد بلافاصله ناخودآگاه کنارش حاضر بودم و مشاهده می کردم ولی آنها توجهی به من نمی کردند و من بر می گشتم 🔑شخصی از آشنایان را که آنجا در حال عذاب دیده بودم و به او گفتم حق دیگران را بده و گوش نکرد تا اینکه در همین دنیا چنان درگیر بیماری شد که پایش را هم قطع کردند و دعا می کرد خدایا مرا زودتر ببر 🔑بازگشت ناگهانی روح به جسم و به هوش آمدن ولی تا چند هفته فراموشی... 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738508T14249356(Web).mp3
49.92M
🔑قسمت بیست و دوم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم زهره ابراهیمی از شهر اهواز 🪧احساس گرم شدن غیرعادی شکم و سرایت این گرما به سمت بالا و توقف تنفس و همزمان شنیدن ندایی زیبا خارج از دنیای مادی طی شدن مرحله به مرحله جان کندن و همزمان با خارج شدن آخرین بازدم، احساس متوقف شدن همه حرکت ها و زمان 🪧خود را در محیطی گسترده و همچو گوی دیدن اینبار هم جسم را مشاهده کردن و هم روح خود را بصورت شمایلی نازک و شفاف بالای سر جسم دیدن و احساس یکی بودن با آن 🪧خیره شدن به سمت بالا و دیدن موجودی بسیار بلندقد که شمایلی شبیه یک جوان داشت و احساس اینکه حضور او را در روزهای قبل در خانه درک کرده بودم 🪧دیدن هشت سایه که در حقیقت روح هشت انسان دیگر بودند و در کنار آن جاده منتظر بودند 🪧در همان مسیر تازه به فهم این نکته رسیدم که من مرده ام و دیگر امکان بازگشت ندارم و نگرانی شدیدی که آن لحظه از آینده بچه هایم بوجود آمد 🪧تماشای صفحاتی در فاصله دومتری بالای سر و مشاهده برخی صحنه های گذشته زندگی از لحظه تولد تا بزرگسالی 🪧مشاهده دنیایی نورانی و بی انتها در آن سوی حایل و حس تعلق به آنجا و مشاهده جمعیتی عظیم از انسان ها در آن سوی حایل و آمدن روح پدربزرگ و دو مادربزرگ تلاش بی نتیجه برای عبور از حایل 🪧ندای آن موجود قد بلند که من ماموریت داشتم تو و آن هشت نفر را به آن دنیا ببرم ولی تو را گفته اند باید برگردی 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738508T14167445(Web).mp3
25.28M
🔑قسمت بیست و چهارم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم نسرین جاپلقی از شهر الیگودرز 🪧تصادف در جاده با تریلی و درگذشت برادرزاده و انتقال خانواده به بیمارستان به یکباره خود را بالای سر جسم دیدن و از جسم خود ترسیدن 🪧مشاهده دو موجود نورانی بالای سر و دیدن برادرزاده که در همین تصادف فوت شده بود اما آنجا با لباس زیبا حاضر بود و قرآنی در دست داشت و مرا خارج از جسم می دید 🪧مشاهده روح مادر و عمه در فضایی بسیار سرسبز و زیبا، و بی قراری برای رفتن پیش آنها 🪧مشاهده خانه پدری در الیگودرز و مجلس روضه ای که خانم ها شرکت کرده بودند و حرف هایی که در آن مجلس زده می شد و دیدن بچه هایم که از بیمارستان مرخص شده و در آن مجلس حاضر بودند 🪧مشاهده دوستم که با همسرش برای خرید پنیر روضه به مغازه رفته بود و با شنیدن خبر بهبودی شرایط من از خوشحالی یادش رفت پول پنیر را بدهد ولی بعد دوباره برگشت تا حساب کند 🪧مشاهده مادر دوستم که در حرم حضرت عبدالعظیم برای شفای ما تسبیح نذر کرده بود 🪧مشاهده مدرسه دخترم که سر صف برای شفای ما دعا کردند و کادر مدرسه که همگی برای ما دعا می کردند 🪧مشاهده مادر همسرم که هر روز در حرم حضرت معصومه(س) برای شفای ما دعا می کرد و می گفت خدایا اگه قرار باشه از بین پسرم و عروسم فقط یکی از اینها زنده بمونه عروسم بالای سر بچه هایش بمونه و من با شنیدن این دعایش ناراحت می شدم 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738511T13677136(Web).mp3
43.12M
🔑قسمت بیست و پنجم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: خانم خدیجه مبینی از شهر تویسرکان 🪧سکته قلبی حین خواندن نمازشب و در رکعت دوم ناگهان خود را بالای درخت داخل حیاط دیدن و مشاهده کامل شهر و احساس حضور دونفر که از پشت سر محافظت می کنند 🪧مشاهده چهار نفر در چهار نقطه مختلف شهر که با سرعتی بسیار زیاد به سمت آسمان می رفتند 🪧مشاهده دختر و همسر که با اضطراب زیاد سعی در به هوش آوردن جسم داشتند و باز شدن دریچه ای نورانی از سمت گلخانه منزل و به سمت آن کشیده شدن و دیدن جمله «بسم الله الرحمن الرحیم» در قسمت بالای آن دریچه نورانی 🪧ملاقات با خانمی نورانی که از طرف امام حسین(ع) پیام آورده بود که با سوره مبارکه «انشراح» بر دهان آن شبح سیاه بزن که دیگر نتواند تو را اذیت کند 🪧شنیدن صوت زیبای سوره مبارکه«انشراح» و صدای جمعیتی که صلوات فرستادند و دیدن روح پدر و برخی آشنایان که هرکدام برای اهل و عیال خود در این دنیا پیغامی دادند مثلا پیرزنی از اقوام که برای دو تا از نوه هایش پیغام هایی داد و جزئیاتی از زندگی شخصی آنها که نمایش داده شد 🪧مشاهده زنی که از همسرم گردو مطالبه می کرد و می گفت ۵۰۰ گردو از سهم یتیم های من برداشته ای و باید بدهی که بعد از به هوش آمدن پیش کشیدن این مساله 🪧مرور کامل زندگی با جزئیات کامل از تولد تا لحظه جدا شدن روح از بدن و دیدن حقایقی از زندگی دنیا 🪧رسیدن به بیابانی سوخته و پر از خار و مشاهده گناهکارانی که ... شنیدن ندای دسته جمعی یاحسین(ع) 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
D1738513T14058926(Web).mp3
13.12M
🔑قسمت بیست و ششم از سری چهارم برنامه زندگی پس از زندگی؛ تجربه گر: آقای علی فضلعلی از شهر کرمان 🪧«زندگی پس از زندگی» برنامه ای متفاوت درباره مرگ و عالم ماوراء است؛ روایت افرادی که در تجربه ی نزدیک به مرگ، بصورت موقت از کالبد جسم خارج شده و عالم برزخ را درک کرده و بازگشتند. مخاطبان در این برنامه، مهمان روایت های شگفت انگیز تجربه گران از عالم غیب می‌شوند. 🪧در این قسمت روایت تجربه ی نزدیک به مرگ آقای علی فضلعلی را می شنویم: 🪧به محض تصادف خروج موقت روح از بدن و نداشتن هیچ درد و احساس ناراحتی مشاهده دوستان و خانواده که جلوی بیمارستان جمع شده بودند و استرس و ناراحتی والدین و خواهرها 🪧مشاهده خواهرها که خانه بودند و چون متوجه شدند پدر و مادرم بیمارستان آمده اند از همسایه پول قرض کرده و با آژانس به بیمارستان آمدند 🪧مشاهده نسخه ای که یکی از دوستان برای تهیه آن به چند داروخانه مراجعه کرد و آخر هم استوری کرد و یکی دیگر از دوستان تماس گرفت و تلفنی هماهنگ کرد تا بتواند نسخه را تهیه کرده و تحویل بیمارستان بدهد مشاهده راز و نیاز پدر با خدا و پیغامی که در گوشی به من گفت تا در صورت رفتن از این دنیا به عموی شهیدم سلامش را برسانم 🪧بازگشت روح به بدن و چندماه قدرت راه رفتن و تکلم نداشتن تا اینکه با عنایت خداوند کم کم بهبودی حاصل شد 👉 @abbas_mowzoon ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda