eitaa logo
❅✺✻زنـ💕ـدگی به سبک عـ💞ـاشقا❅✺✻
350 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
63 فایل
💬مباحث مختلف برای رسیدن به راه درست زندگی همراه با...✅ ❣آرامش واقعی..😘😍💞 🔆با ما همراه باشیددد🤗❤ 👈کپی آزاد با ذکر یه صلوات...✔ 💚«هدف رضایت خدا و امام زمان»💚 ⏪نظرات 👇 @masire_zendegi_ziba 💥منتظر نظرات سازنده شما عزیزان هستیم..😉😊🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 📝 (تبسم) ♥️ هردو باهم به داخل برگشتیم .همه از زود آمدن ما تعجب کردند و به ما نگاه می کردند. عمواحمدگفت :پویا جان همه ی حرفاتون رو زدید .فکرکنم بهتربود یه خورده بیشتر باهم صحبت می کردید هرچی باشه حرف یک عمر زندگیه الکی که نیست. پویا که از خجالت سرش را پایین انداخته بود فقط لبخندی زد و رفت روی مبل کنار عمو احمد نشست .خاله محیا هم نگاهی به من کرد و گفت : -عروس خانم نظر شما چیه؟ نگاهی به والدینم کردم و گفتم : -هرچی پدر و مادرم بگن .من حرفی ندارم -پدر و مادر عروس خانم نظر شما چیه؟پسرم رو به غلامی قبول میکنید؟ -پدرم نگاهی به من انداخت و گفت : -آقا پویا سرورماست.مبارکه ان شاءالله همگی دست زدند .من هنوز باورم نمیشد که سرنوشت زندگی را به این زیبایی برایم رقم بزند . نگاهی به پویا انداختم خوشحالی در چهره اش موج زد با خود آرزو میکردم که بتوانم پویا را در تمام طول زندگیمان همان طور شاد و باطراوت نگه دارم .با صدای پریا به خودم آمدم که میگفت: -عروس خانم بفرمایید شیرینی -ممنون عزیزم .نمیخورم -یک دونه بردار بخاطر دل داداش مهربونم -باشه مرسی پریاجان.ان شاءالله عروسیت عزیزم پدرم و عمو تاریخ عقد و عروسی را مشخص کردند.طبق نظر بزرگترها قرارشد نیمه شعبان مراسم عقد و عروسی برگزاربشه بعد از اینکه تاریخ مشخص شد خاله محیا گفت : سلاله جان ,آقا عماد اگه اجازه بدید میخوام با این انگشتر که پویا جان به عنوان هدیه برای عروس خانم خریده عروس گلمو نشون کنم پدرم گفت :اجازه ماهم دست شماست سپس رو به پویا گفت: -پویا جان از این به بعد مثل پسرم می مونی و میتونی هروقت دلت خواست اینجا بیای تا هم ثمین رو ببینی و هم باهم صحبت کنیدولی تا روزی که عقد نکردید نمیخوام پشت سر دخترم حرف و حدیثی پیش بیاد.منظورمو فهمیدی؟ -بله عموجان,حق با شماست.من هم نمیخوام پشت سر ثمین خانم حرفی پیش بیاد که باعث ناراحتی ایشون بشه و بهتون قول میدم که نگذارم چنین اتفاقی بیفته. عمواحمد که از حرفهای پدرم متعجب شده بود گفت: -عماد خیلی داری سخت میگیری هرچی باشه این بچه ها دیگه باهم نامزد شدن . باتوجه به عرف جامعه بیرون رفتن بچه ها باهم البته با اجازه بزرگترها فکرنکنم ایرادی داشته باشه,درضمن بچه ها باید از فردا به فکرخرید و آماده کردن وسایل خونه اشون باشند,نمیشه که؟ -احمدجان طوری که من فهمیدم پویا جان طرفدارهای زیادی داره که ممکنه وقتی بچه ها باهم تو خیابون هستند ازشون عکس بگیرن و کلی شایعه بی سر و ته درست کنند.به نظر من بهتره که بین بچه ها صیغه محرمیت یک ماهه خونده بشه تا اونا راحت تر بتونن باهم برن خرید.نظرتون چیه؟ همگی به نشانه موافقت شروع کردند به دست زدن و من همه ی حواسم به پویا بود که چشم ازمن برنمیداشت.خاله محیا صدایم زد و گفت : -ثمین جان بیا پیش پویا بشین تا صیغه محرمیت خونده بشه درحالی که ضربان قلبم به شماره افتاده بود از روی مبل بلندشدم و رفتم کنارپویا نشستم .پدرم شروع کرد به خواندن صیغه محرمیت و پویا چشم دوخته بود به من و لبخند میزد و من هم که وجودم سرشاراز عشق به پویا بود .چشمانم رابستم و به آینده فکرکردم ,با صدای تبریک گفتن مادرم به خودم آمدم و گفتم: -ممنون مامان جان بعد از اینکه همه خانواده به من و پویا تبریک گفتند ,خاله محیا انگشتر را به پویا دادو گفت : -پویا جان حالا که محرم شدید دیگه لازم نیست من عروست رو نشون کنم .بگیر خودت دستش کن. -چشم مامان البته با اجازه عمو و خاله پدرم که میخندید گفت: -ایرادی نداره پسرم پویا دستم را گرفت و انگشتر را به انگشتم کرد .در آن لحظه حس آرامش تمام وجودم را فراگرفت .خیلی آهسته به پویا گفتم: -ممنونم پویا جان انگشتری که خریدی واقعا زیباست -خواهش میکنم عزیزم قابل شما رو نداره خاله محیا به من گفت : -عروس خانم!نمیخوای واسه مادرشوهرت چایی بیاری.هرچی باشه چایی شب خواستگاری یک چیز دیگه است,مخصوصا واسه آقای داماد و مادرشوهر با حرف خاله همه بلند خندیدند . . . ادامه دارد... 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 . https://eitaa.com/joinchat/3902734367Ce416201848 @sokhananiziba❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕯ای مادر چـار آفتاب ادرڪـنـے ✨زهرای سرای بوتراب ادرڪـنـے 🕯ما دست به دامان توئیم ای بانـو ✨یا فاطمۂ بنـے ڪلاب ادرڪـنـے 🏴پیشاپیش وفات حضرت ام البنین (س) تسلیت باد🏴 @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
mirdamad-omolbanin-90-02.mp3
2.71M
🔳 (س) ♨️نوحه زمینه ✍ مادر عباس ام بنین 🎤🎤 سید مهدی 🌺 @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ اُم‌ّ الْبَنینْ ؛ مکتبی‌ست که انعکاسِ اندیشه‌هایش در عمقِ جانِ مادرانی به بارنشست؛ که دست شُستن از جگرگوشه‌هایشان را از همان ابتدا آموختند! و امروز به مدد همان مادرانه‌ها، دنیـــا به حیاتی‌ترین روزهای خود نزدیک می‌شود... @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 اولین لحظه‌ی ورود حضرت ام‌البنین "س" به منزل امیرالمؤمنین ، و مکالمه‌ی ایشان با فرزندانِ حضرت زهرا "س" 🖌 @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلنوشته 🌹 شده انتظارم به سر، یار نیامد گذشت جمعه ای دگر، یار نیامد شده آدینه ام همه اشک و آه بدوزم چشم بر در، یار نیامد خزانِ عمر گذشت و آمد زمستان نشست گرد پیری به سر، یار نیامد بگفتم بیا تا جوانم بده رخ نشانم نکرد عاقبت از کویم گذر، یار نیامد الهی امیدم را نگردان ناامید وکن نظر دلم را به رویش کن منور، یار نیامد (فرجام پور) اللهم عجل لولیک الفرج🌺 شبتون بهشت در پناه خدا التماس دعا🌺 @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
ثانیه های مهدوی 18.mp3
1.54M
🎤🎤🎤 💠 نجواهای شبانه با امام زمان (عج) در 🌺🌺 18 🌺🌺 🎤 با صدای استاد احسان عبادی از اساتید مهدویت 👈 شبها قبل از خواب، با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم. زیاد وقتت رو نمی گیره... @sokhananiziba زندگی به سبک عاشقا🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا