هدایت شده از ستویا | ctoia
لیست چنلِ ارتیست های انجمن
۱.دنیای کمیکی الکس / الکس2 (داستان مصور دیجیتال)
1':سنترال دیلی
1".سنترال اصلی
۲.آپادانا(ارت دیجیتال/کاغذی)
3.لاکی (ارت دیجیتال/کاغذی/مانگا)
4.پشمک(ارت کاغذی)
5.نغمهــ(ارت دیجیتال/کاغذی)
6.جوربه ماهی (تشکیل شده از خلیلوف و جوربه )
(دیجیتال / کاغذی)
7. گالری S.T Painter(توما،بوتا)
8.مون ارت(ارت کاغذی/دیجیتال)
دیلی:
9.گالری آرت(ارت دیجیتال/کاغذی و مانگا/رمان)
10.نیک آرت(کاغذی/دیجیتال)
11.هیلی(ارت کاغذی)
۱۲.تاریکی (ارت کاغذی و کتاب)
۱۳.چنل اقا/خانم نیتروژن(ارت کاغذی/دیجیتال)
۱۴.شادوهاوس(ارت کاغذی)
15.چرک نویس های enfp(ارت کاغذی/دیجیتال و مانگا)
16.اقا میرزا حسین (ارت)
17.چنل اقا مصطفی (ارت)
۱۸. تصور(ارت دیجیتال)
۱۹.چنل استرنج وورکس(ارت کاغذی)
20.دیلی هوپ(آرت)
21. پارادایس (آرت)
۲۲.گلوریا(آرت)
٢٣.یونا آرت (آرت)
۲۴.✔️ etr (ارت دیجیتال/کاغذی)
۲۵.چنل دیلی داداش کایکو(طراحی لباس)
۲۶.ویولت (آرت)
27.یک علاف (آرت)
28.مستر انیمه(انیمه و مانگا سازی)
۲۹.i dont no (آرت)
30.سکوت یک رویا (آرت)
۳۱.ahb art (آرت)
32.ارغوان ارت (آرت)
33.اسمون آبی (آرت)
34.ارنی
35.ماساکا
36.اسپایدرمن آرت
37.جزیره ی پرنسس ادوارد
38. دانشجوی Xnfp از شهر رویا
39.مارگارت (آرت و دیلی)
40.بلو استار(ارت)
41.نقاشی های زیرشیروونی(آرت)ل
۴۲.لایف(دیلی)
۴۳.دیلایت(دیلی)
۴۴.لیا ارت(دیلی ارت)
۴۵.کورالین(ارت کاغذی/ رفرنس های پینترستی )
46.چرت و پرتایی که میکشم(زبونم لال)دیلی / ارت
47.دفترچه جیبی(دیلی ارت)
48.مینوتا ارت(my life)
49.خونه شمسعلی
۵۰.مون چایلد(ارت کاغذی)
۵۱.ماریوس وورلد
52.بروزرسانی
53.زیبا ترین کابوس
یه سری صفحه هاش به دست کودکان نقاش خط خطی و طراحی شد
یه سری دیگه هم سر دوز و اسم فامیل و نقطه بازی
سکوت یک رویا
#ژئود #اول : " دیر شده " همینطور که باخودم زمزمه میکنم با سرعت از روی خانه ها رد میشوم؛ با احتیاط
ژئود
#دوم
باز هم یک صبح دیگر و عذاب آور ترین و خسته کننده ترین کار ممکن، آماده شدن برای مدرسه....
با این فکر که خواهر و برادر منتظرم هستند، سریع تر قدم بر میدارم؛ اما وقتی به واحد شان میرسم، در کمال تعجب کسی را نمیبینم.
چند دقیقه ای منتظر میمانم، نه، درواقع منتظر نمی مانم و سریع در می زنم.
اوکو که انگار منتظر بوده با سرعت در را باز میکند و بعد از یک عذر خواهی کوتاه جلو تر میرود.
چند لحظه بعد میشاتی هم میرسد، با عجله کفشش را درست میکند و رو به اوکو داد میزند:
"کجا سرتو زیر انداختی میری وایسا ببینم"
بعد هم دنبالش می دود و بعد از یک دعوای کوچک صبحگاهی، بالاخره ساعت حرکت فردا را کمی عقب می اندازد.
***
بعد از یک ربع راه رفتن، بالاخره به مدرسه میرسیم ؛ ظاهرا دانش آموز انتقالیِ ' فوق خفن ' رسیده و از همین اول کار کل مدرسه را دور خودش جمع کرده.
نگاهی گذرا به جمعیت می اندازیم و از کنارشان رد میشویم، میشاتی میگوید:
"اون انتقالی ای که میگفتن این بود؟ بنظر نمی اومد چیز خاصی بارش باشه"
شانه بالا میاندازم
_ بیشتر شبیه بچه پولداراست تا کسی که بخواد به عنوان یکی از مامورای ' فام ' کار کنه.
میشاتی هم در تاییدم سر تکان میدهد، بعد هم با یاد آوری اینکه کلاسش از ما جداست، آهی میکشد و خداحافظی میکند و سمت کلاسش میرود.
من و اوکو هم در سکوت به راهمان ادامه می دهیم، هر چند ساکت بودن، مانع نگاه خیره ی طرفدارانش نمی شود؛ خوب میدانم که به خونم تشنه اند، اما خم به ابرو نمی آورم و به راهم ادامه میدهم.
مشغول شکرگذاری بابت سکوت زیبا هستم که اوکو میگوید:
"راستی اون فلش رو آوردی؟"
از شنیدن صدایش جا میخورم، با سرعت سر تکان میدهم و فلش را از کیفم بیرون می آورم.
"ایناهاش"
سر تکان میدهد و فلش را میگیرد، مشغول نگاه کردن به فلش می شود، فلش، ساده و تاحدودی بی ریخت است؛ اما اطلاعات مفیدی داخلش دارد..
درست قبل از خوردن زنگ وارد کلاس میشویم، هانیشا هم رسیده؛ برایش دست تکان میدهم و سر جایم مینشینم.
چند دقیقه بعد استاد هم میرسد، اما تنها نیست، دانش آموز انتقالی هم کنارش است؛ میتوانم راحت حدس بزنم که خیلی زود همه ی گروه ها مشغول جذبش میشوند،
فکر کنم فقط ما هستیم که به عضو گیری اهمیت نمیدهیم؛ به قول جوتسو عضو کم تر = کنترل راحت تر....