eitaa logo
سکوت یک رویا
73 دنبال‌کننده
517 عکس
6 ویدیو
3 فایل
سلام، رهان هستم https://daigo.ir/secret/6165155350 ناشناس
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ستویا | ctoia
لیست چنلِ ارتیست های انجمن ۱.دنیای کمیکی الکس / الکس2 (داستان مصور دیجیتال) 1':سنترال دیلی 1".سنترال اصلی ۲.آپادانا(ارت دیجیتال/کاغذی) 3.لاکی (ارت دیجیتال/کاغذی/مانگا) 4.پشمک(ارت کاغذی) 5.نغمهــ(ارت دیجیتال/کاغذی) 6.جوربه ماهی (تشکیل شده از خلیلوف و جوربه ) (دیجیتال / کاغذی) 7. گالری S.T Painter(توما،بوتا) 8.مون ارت(ارت کاغذی/دیجیتال) دیلی: 9.گالری آرت(ارت دیجیتال/کاغذی و مانگا/رمان) 10.نیک آرت(کاغذی/دیجیتال) 11.هیلی(ارت کاغذی) ۱۲.تاریکی (ارت کاغذی و کتاب) ۱۳.چنل اقا/خانم نیتروژن(ارت کاغذی/دیجیتال) ۱۴.شادوهاوس(ارت کاغذی) 15.چرک نویس های enfp(ارت کاغذی/دیجیتال و مانگا) 16.اقا میرزا حسین (ارت) 17.چنل اقا مصطفی (ارت) ۱۸. تصور(ارت دیجیتال) ۱۹.چنل استرنج وورکس(ارت کاغذی) 20.دیلی هوپ(آرت) 21. پارادایس (آرت) ۲۲.گلوریا(آرت) ٢٣.یونا آرت (آرت) ۲۴.✔️ etr (ارت دیجیتال/کاغذی) ۲۵.چنل دیلی داداش کایکو(طراحی لباس) ۲۶.ویولت (آرت) 27.یک علاف (آرت) 28.مستر انیمه(انیمه و مانگا سازی) ۲۹.i dont no (آرت) 30.سکوت یک رویا (آرت) ۳۱.ahb art (آرت) 32.ارغوان ارت (آرت) 33.اسمون آبی (آرت) 34.ارنی 35.ماساکا 36.اسپایدرمن آرت 37.جزیره ی پرنسس ادوارد 38. دانشجوی Xnfp از شهر رویا 39.مارگارت (آرت و دیلی) 40.بلو استار(ارت) 41.نقاشی های زیرشیروونی(آرت)ل ۴۲.لایف(دیلی) ۴۳‌.دیلایت(دیلی) ۴۴.لیا ارت(دیلی ارت) ۴۵.کورالین(ارت کاغذی/ رفرنس های پینترستی ) 46.چرت و پرتایی که میکشم(زبونم لال)دیلی / ارت 47.دفترچه جیبی(دیلی ارت) 48.مینوتا ارت(my life) 49.خونه شمسعلی ۵۰.مون چایلد(ارت کاغذی) ۵۱.ماریوس وورلد 52.بروزرسانی 53.زیبا ترین کابوس
عه مبارکتون باشه
هدایت شده از World of 〽️arius عشایر
لذت ببرید به امید نابودیشون استدعا دارم که نشر بدید تا دیده شه و بعدش دیده شم و لطفا ایگنور نکنید
خب، دفترم نابود شد هنوز زنده ست ولی خب....
یه سری صفحه هاش به دست کودکان نقاش خط خطی و طراحی شد یه سری دیگه هم سر دوز و اسم فامیل و نقطه بازی
کاغذ رنگی هم خوبه
اینم اون آقایون نقاش که گفتم
خب و اینم....چیزی نیست فقط داشتم درس میخوندم
سکوت یک رویا
#ژئود #اول : " دیر شده " همینطور که باخودم زمزمه میکنم با سرعت از روی خانه ها رد میشوم؛ با احتیاط
ژئود باز هم یک صبح دیگر و عذاب آور ترین و خسته کننده ترین کار ممکن، آماده شدن برای مدرسه.... با این فکر که خواهر و برادر منتظرم هستند، سریع تر قدم بر میدارم؛ اما وقتی به واحد شان میرسم، در کمال تعجب کسی را نمیبینم. چند دقیقه ای منتظر میمانم، نه، درواقع منتظر نمی مانم و سریع در می زنم. اوکو که انگار منتظر بوده با سرعت در را باز میکند و بعد از یک عذر خواهی کوتاه جلو تر میرود. چند لحظه بعد میشاتی هم میرسد، با عجله کفشش را درست میکند و رو به اوکو داد میزند: "کجا سرتو زیر انداختی میری وایسا ببینم" بعد هم دنبالش می دود و بعد از یک دعوای کوچک صبحگاهی، بالاخره ساعت حرکت فردا را کمی عقب می اندازد. *** بعد از یک ربع راه رفتن، بالاخره به مدرسه میرسیم ؛ ظاهرا دانش آموز انتقالیِ ' فوق خفن ' رسیده و از همین اول کار کل مدرسه را دور خودش جمع کرده. نگاهی گذرا به جمعیت می اندازیم و از کنارشان رد میشویم، میشاتی میگوید: "اون انتقالی ای که میگفتن این بود؟ بنظر نمی اومد چیز خاصی بارش باشه" شانه بالا میاندازم _ بیشتر شبیه بچه پولداراست تا کسی که بخواد به عنوان یکی از مامورای ' فام ' کار کنه. میشاتی هم در تاییدم سر تکان میدهد، بعد هم با یاد آوری اینکه کلاسش از ما جداست، آهی میکشد و خداحافظی میکند و سمت کلاسش میرود. من و اوکو هم در سکوت به راهمان ادامه می دهیم، هر چند ساکت بودن، مانع نگاه خیره ی طرفدارانش نمی شود؛ خوب میدانم که به خونم تشنه اند، اما خم به ابرو نمی آورم و به راهم ادامه میدهم. مشغول شکرگذاری بابت سکوت زیبا هستم که اوکو میگوید: "راستی اون فلش رو آوردی؟" از شنیدن صدایش جا میخورم، با سرعت سر تکان میدهم و فلش را از کیفم بیرون می آورم. "ایناهاش" سر تکان میدهد و فلش را میگیرد، مشغول نگاه کردن به فلش می شود، فلش، ساده و تاحدودی بی ریخت است؛ اما اطلاعات مفیدی داخلش دارد.. درست قبل از خوردن زنگ وارد کلاس میشویم، هانیشا هم رسیده؛ برایش دست تکان میدهم و سر جایم مینشینم. چند دقیقه بعد استاد هم میرسد، اما تنها نیست، دانش آموز انتقالی هم کنارش است؛ میتوانم راحت حدس بزنم که خیلی زود همه ی گروه ها مشغول جذبش میشوند، فکر کنم فقط ما هستیم که به عضو گیری اهمیت نمیدهیم؛ به قول جوتسو عضو کم تر = کنترل راحت تر....