«تخلیه روانی»
این پست فوق العاده را برای هر کسی که دوست دارید بدون شک ارسال کنید این مطلب ریشه علمی خیلی قوی دارد.
روان نیز نیاز به بیرونروی دارد. نیاز به خالی شدن از فاضلاب مشکلات زندگی. تا بتواند دوباره به چیزهای خوب فکر کند. روی چیزهای بهتر سرمایهگزاری کند. روان هم نیاز به رهایی از فشار دارد. وگرنه میماند؛ گیر میکند. رشد نمیکند. نمیتواند قدم از قدم بردارد. تمام فکر و ذکرش درگیر چیزهای حقیر میشود.
گاهی به روانتان استراحت دهید. استراحت از روزمرگی؛ از دویدنهای بیهدف؛ از تنشهای بیهوده؛ از کل کل کردن با خود و دیگران؛ از گیر دادن به چیزهایی که ارزشش را ندارد؛ استراحت از حرص و طمع، استراحت از کینه.استراحت از خبر های ناگوار، استراحت از نقاب ها و پرستیژهای مزخرفی که سینهی آدم را تنگ میکند. استراحت از احساس قبض و گرفتگی. یا لااقل استراحت از چیزهایی که درون خود میریزید و کسی نمیفهمد. خصوصا در فرهنگ ما که از همان بچگی یاد میگیریم که آدمِ خوب یعنی کسی که هیجاناتش را سرکوب کند و نشان ندهد.
🔵 برونریزی روان یعنی داشتنِ رفیقی که با او همانطور حرف بزنید که با خودتان حرف میزنید. اگر نداریدَش بهترین رفیقی که می توانید فشار روان را روی آن خالی کنید یک قلم و کاغذ است. بنویسید. هرچه دلِ تنگتان میخواهد. آزاد و رها. بعدش هم بیندازیدش سطل اشغال. حتی اسیرِ آن نوشتن هم نشوید: اینکه چه مینویسید و چگونه مینویسید و برای چه مینویسید. فقط و فقط بنوسید. حتی اگر حال نوشتن نداری شروع کن به حرف زدن و صدایتان را ضبط کردن. بدون هیچ قیدی حرف هایت را بزن. بی هیچ آداب و ترتیبی. در مورد همه چی. بی هیچ هراس و قید و بندی. بعد بارها گوشش بده. بعد حذفش کن و فراموشش کن. فقط باید برسی به آنجا که فریاد بکشی: «چو تخته پاره بر موج، رها رها رها من».
🔵 برونریزی یعنی ورزش؛ یعنی گاهی کوه و درِ و دشت رفتن. یعنی بالا و پایین پریدن. یعنی با بچهها فوتبال زدن و عروسک بازی کردن. یعنی فریاد کشیدن؛ بلند خندیدن؛ بلند گریه کردن. اصلا یعنی لحظاتی را مثل دیوانهها زیستن.
یعنی آن لباس قشنگتان را توی خانه پوشیدن و خودتان را تحویل گرفتن. یعنی توی خلوتِ خودتان همراه با یک آهنگ دلخواه یک لیوان چای با بیسکوییت در خلوت خوردن. یعنی لحظاتی بیخیال همه چیز شدن. یعنی تمام وجودتان با حضور قلب دایم یک ذکر را بگوید: بی خیالِ دنیا. برون ریزی یعنی چیزی که بعدش از تهِ دلتان بگویید:
آخیش_راحت_شدم.
بیرون نریختن هیجانهای اصلی در مسیری بالغانه و والایشیافته، و سرکوبِ مداوم آنها در خانواده و یا در جامعه، کم کم به تجمعِ درونیِ خشم منجر خواهد شد که روزی در جایی همانند یک دُمل چرکین سر باز خواهد کرد.
فقط یک چیز را یادتان باشد؛ یعنی یک چیز را رعایت کنید؛ فشار روانتان را روی کسی خالی نکنید. قرار نیست با آخِیش گفتن شما، زخمی بر وجود کسی بنشیند.
شاد و سرافراز باشید ...حال هم را در این روزها بهتر کنیم
سلاله زهرا🌹
«تخلیه روانی» این پست فوق العاده را برای هر کسی که دوست دارید بدون شک ارسال کنید این مطلب ریشه علمی
اینجاست که خداوند قسم به قلم میخورد🌱
جنگل 🌲
ردپای باران است
ویرانه
ردپاى
طوفان
من ردپاى تو ام
همیشه پشت در خانهات
تمام میشوم🍃
#علیرضا_راهب
@solalehzahra99
وقتی در انتظار تو هستم
سخت میتپد
فشرده میشود قلبم
کوچک میشود
به اندازهی صفحهی این ساعت مچی
#علیرضا_راهب
@solalehzahra99
اشک امان نامه ی این دل غریب است
در روزمرگی های بی حجت🍃
#سلاله_زهرا
@solalehzahra99
عشق یعنی اینکه زهرا هر سحر قبل اذان ساعتی به تماشای علی می ایستاد...!
#سلاله_زهرا
@solalehzahra99
🍀دعاى روز شانزدهم ماه مبارک رمضان🍀
پنج شنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِبالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین.
🍀🍀🍀🍀🍀
خدایا توفیقم ده در آن به سازش کردن نیکان ودورم دار در آن از رفاقت بدان وجایم ده در آن با مهرت به سوى خانه آرامش به خدایى خودت اى معبـود جهانیان.
التماس دعا
سلاله زهرا🌹
چشمانم همه شب بود.🍃
و او در روزترین نقطه اش ایستاده بود...!
#سلاله_زهرا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجودِ آیه خوان و به ظاهر متدین...
#سلاله_زهرا
@solalehzahra99
سلاله زهرا🌹
چه خون دلها خورد علی از دست این جماعت سر به سجودِ آیه خوان و به ظاهر متدین... #سلاله_زهرا @solale
تزویر با لباس دیانت و تقوا به میدان می آید.عوام خدایش را می بینند و اهل معرفت ابلیسش....
این روزها استغفار می کنم به یک جمله:
"کاش زمان به عقب برمی گشت".🥀
#سلاله_زهرا
@solalehzahra99
ای که گفتی
جان بده تا باشدت آرام جان
جان به غم هایش سپردم
نیست آرامم هنوز.....🥀
#حافظ
@solalehzahra99
💌
قرار گذاشتیم ببافیم...
من قصه...
تو عشق
تا بشود قصه عشق
بافتیم!
کلاف هایمان انگار جا به جا شد
که من عشق بافتم
و تو غصه...🖇
#سراب_م
#سلاله_زهرا
@solalehzahra99
🌴نی باغ به بستان نه چمن میخواهم
نی سرو و نه گل نه یاسمن میخواهم
🌴خواهم زخدای خویش کنجی که در آن
من باشم و آن کسی که من میخواهم
#ابوسعیدابوالخیر✨✨✨
@solalehzahra99