eitaa logo
سردار سلیمانی
434 دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
17.7هزار ویدیو
303 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا غَوْثَ الْمُسْتَغيثينَ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که دستگیر درماندگانی. بشتاب ای پناه عالم که زمین و زمان درمانده شده! 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
✋🏻♥️ عاشـق آن اسـت که فڪرش همه خدمـت باشـد . . . صبـح ها در عطـش عرض ارادت باشد . . . بـهترازحضـرت اربـاب ندیـدم شاهی؛ ڪه چـنین باخـبرازحـالت نوکر باشـد
به صورت لباس شخصی سوار اتوبوسی در کردستان شد. آنقدر اتوبوس تکان می خورد که کودک کردی که همراه پدرش کنار آن ها نشسته بود دچار استفراغ شد. او کلاه زمستانی اش را زیر دهان کودک گرفت. کلاه کثیف شد. پدر بچه خواست بچه اش را تنبیه کند. با لبخند مانع شد و گفت: کلاه است می شوییم پاک می شود... مدت ها بعد در عملیاتی سردار خرازی و رفقایش محاصره شدند. کاری از دستشان برنمی آمد. رئیس گروه دشمن که با نیروهایش به آن ها نزدیک شده بود ناگهان اسلحه اش را کنار گذاشت، سردار را در آغوش گرفت و بوسید؛ صورتش را باز کرد و گفت: من پدر همان بچه م... با رفتار آن روزت مرا شیفته خودت کردی. حالا فهمیدم که شما دشمن ما نیستی. حدیث خوبان_ ص۲۵۴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸نصب عکس سردار سلیمانی در اتاق مذاکرات ‌‏نصب عکس حاج قاسم عزیز در اتاق مذاکرات به آن معناست که در دوران جدید، آمریکایی‌ها و هم‌پیمانان اروپایی‌شان باید پاسخگوی ترور بزرگ‌ترین سردار منطقه نیز باشند! این مسئله، قطعا کار را برای آن‌ها بسیار سخت خواهد کرد. عزت، حكمت و مصلحت در ‎، منافع ملی ما را تامین خواهد کرد. ✍ سید محسن دهنوی 🍃🌹🇮🇷
فقط چند لحظه برا جان خود و اطرافیان وقت بگذارید قصه داروی گیاهی که ادعا میشود، درمان قطعی کرونا هست و با فشار مافیای دارویی به حاشیه رفته است⁉️ ⭕️حمایت ازتولید داخل و داروهای مطمین گیاهی مگر نه اینکه از توصیه های اکید رهبریست؟ 🌱چطور دارویی که مجوز پخش داروخانه ای هم پیدا کرده و توسط روسای چند بیمارستان و البته به ادعایشان، توانسته در مراکزی، آمار فوت ناشی از کرونا را به صفر برساند،‼️ باید در بایکوت خبری بوده و از طرفی جز پروتکلهای درمانی نباشد⁉️ ⛔️چه افرادی از واردات داروی رمدسیویر منتفع هستند که این داروی بی اثر در درمان کرونا و اتفاقا پر عوراض باید در پروتکل درمان باشد، اما داروی تایید شده با ریشه گیاهی و آنهم ساخت داخل، خیر⁉️ ♨️چرا از ایجاد فضای آزمایش و تحقیق راجع این دارو بصورت پایلوت جلوگیری میشود؟ چرا استعفای ۶ تن از روسای بیمارستانهای موافق این دارو (در حمایت از این دارو بعد از نجات جان خودشان و بیمارانشان) رسیدگی نشد⁉️ ✅🔴مطالبه ما بررسی دقیق این ادعا بوده که اگر واقعیت دارد و این دارو قادر به درمان قطعیست پس چرا جزو پروتکلهای درمانی بیمارستانی نیست ،و اگر نه،،،، رد این ادعا ثابت گردد.💯 ـــــــــــــــــــــــــ فیلم مستند موفقیتهای درمانی آلرگارد https://www.aparat.com/v/SI7Qj ـــــــــــــــــــــــــــــــ 🌱✨حمایت خود از این درمان بی خطر را برای ریشه کنی قطعی کرونا اعلام و به دیگران هم توصیه کنید. 👇👇 https://farsnews.ir/my/c/98952
لطفا چند ثانیه وقت گذاشته و حمایت کنید🙏🌹
‎‌┄┅═✧❁﷽❁✧═┅‌┄ 💠 عکس‌نوشت | ✨روز خود را معطر کنید به عطر صلوات 🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌸 🍃🌹🇮🇷
🚫 روشنگرانه، اینم از شادبین!! 😐😐 پ.ن:مگر این فضا مخصوص دانش‌آموز نیست؟ ویدیوی دنسر و بلاگر و پورن استار و خواننده‌ی زیرزمینی و هزارجور محتوای نامناسب داخل این فضا چی‌میگه؟ آقایون مسئول؟! آیا توانایی جلوگیری از انتشار چنین مواردی رو ندارید؟... 🍃🌹ـــــــــــــــ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بی سابقه‌ترین افشاگری رضا از در جمهوری اسلامی! ♨️ تو این کشور نیست...!!😳 🍃🌹🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنگوی شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه: طبق استفتایی که از مراجع شد اجتماعی به شعاع یک متر برای هر نمازگزار مشکل شرعی برای اتصال صفوف در ایجاد نمی‍کند. ❌ بیش از یک متر را مراجع شرعا جایز ندانسته‌اند 🍃🌹🇮🇷
☝️ 🎙 *🌷آیت الله مجتهدی ( ره) فرمودند:* *استغفار ۴ حالت دارد:* *۱، رهایی از غم و اندوه* *۲، زیادشدن رزق و روزی* *۳،احساسِ امنیت* *۴، رهایی از تنگناها* *⚫️ :* *🌴امام صادق علیه السلام فرمودند :* *هرکس بعد از نماز عصر ۷۰ بار* *استغفار کند خدا ۷۰۰ گناه اورا می بخشد* *📚( وسایل الشیعه ۴۸۲/۶)* *🌷حاج اسماعیل دولابی هم فرمودند* *هنگام غم و غصه دارشدن به تمام مومنین* *و مومنات چه زنده و چه مرده و به* *کسانی که بعدا خواهند آمد استغفار کنید.*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود تموم شد از اون جا دل کندم و رفتم به سمت جایی که از مامان اینا جدا شدم. جالب بود که توقع داشتم هنوز همون جا وایساده باشن و من هم تو این شلوغی پیداشون کنم. بعد از این که یکم گشتم و پیداشون نکردم به امیر علی زنگ زدم. بله. این که توقع داشتم امیرعلی اینجا باشه و جواب بده هم زیادی عاقلانه بود. هوووووف. به مامان زنگ زدم. بعد از سه تا بوق صدای گرفتش تو گوشی پیچید. مامان _ زینب کجایی مامان ؟ _ دوباره زینب ؟ مامان گریه کردی؟ مامان _خوب حالا. نه گریه نکردم کجایی؟ _ نمیدونم 😐 مامان _ یعنی چی نمیدونم. بیا دم همون سقا خونه. _ باشه. بای راه افتادم به سمت همون جایی که مامان گفت اسمش سقا خونس نزدیک که شدم مامان منو دید و با یه لیوان آب اومد طرفم. مامان _ قبول باشه. بیا عزیزم. _ چی قبول باشه ؟ این چیه ؟ مامان _ زیارت دیگه. حالا بیست سوالی میپرسی بیا بریم. _ کجا؟ مامان _ هتل _ به این زودی؟ مامان _ زوده ؟ الان یک ساعت و نیمه که اومدیم. میریم بعد از ظهر میایم. چییییی؟؟؟؟؟ یعنی من یک ساعت و نیم اونجا بودم. اصلا فکرشم نمیکردم انقدر طولانی. _ مامان امیر کجاس؟ مامان_ اون حرم میمونه. دلم میخواست برم پیشش بمونم ولی از گرما داشتم میمردم دنبال مامان اینا راه افتادیم به سمت پارکینگ. . . . . . چشمامو باز کردم. همه جا تاریکه تاریک بود . مگه چقدر خوابیده بودم. گوشیمو از عسلیه کنار تخت برداشتم تا ساعتو ببینم. اوه اوه ساعت 10 شب بود . 7 تا تماس بی پاسخ از مامان 5 تا از بابا. واه مگه کجا رفته بودن. زنگ زدم به??? بابا. بابا _ سلام خانم. ساعت خواب. _ سلام بر پدر گرامیه خودم. کجایید؟؟ بابا_ حرم. _ منو چرا نبردید پس؟؟؟؟؟ بابا _ والا ما هرچقدر صدات کردیم بیدار نشدی چیکار میکردیم خوب؟ حاضر شو من تا نیم ساعت دیگه میام دنبالت. _ مرسی بابااااای گلم. بابای سریع بلند شدم و با بدبختی و غرغر دوباره موهامو جمع کردم و روسری و چادرمو سرم کردم. رفتم پایین و تو لابی هتل منتظر بابا موندم . . . . . . بابا_ یه زنگ بزن مامانت ببین کجا نشستن. شماره مامانو گرفتم. _ سلام. مامان کجایید؟ مامان _ همون جایی که نشسته بودیم. _ باشه. الان میایم. _ بابا گفت همونجایی که نشسته بودید . با بابا به سمت همون صحنی که توش پنجره فولاد بود رفتیم . کل صحن رو فرش پهن کرده بودن . بابا یه پلاستیک بهم داد و کفشامو گذاشتم توش . و دنبالش راه افتادم . از دور مامانو و امیرعلی رو که داشتن قرآن میخوندن و دیدم. حوصله شیطنت نداشتم وگرنه کلی اذیتشون میکردم . _ سلاااااام. امیرعلی با لبخند جوابمو داد و مامان هم به سر تکون دادن اکتفا کرد . وای وای وای چه استقبال گرمی . بعد از چند دقیقه تصمیم بر این شد که به خاطر کمر درد مامان ، مامان و بابا برن خونه و من امیرعلی بمونیم . . . . _ امیر امیرعلی_جانم؟ _ بهشت که میگن هینجاست ؟ توقع این سوال رو از نداشت ظاهرا که با تعجب نگام کرد . امیر علی_ زینب درسته که تو همش پیش عمو بودی و همین متاسفانه ( یه مکث طولانی کرد) ولی خوب مدرسه که رفتی خواهری . _ میدونم منظور از بهشت و جهنم چیه . ولی خوب اینجا هم دسته کمی از تعریفایی که از بهشت میکنن نداره . امیرعلی_ اره خوب اینجا بهشت زمینه عزیزم. .
این سه روز مثله برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای...... حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و..... کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم. یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم. امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس. _ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم. امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که. یه لبخند زدم و گفتم: ممنون. بابا_ خوب دیگه بریم. دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی . . . . . با صدای امیرعلی چشامو باز کردم. امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه. _ کیه؟ امیرعلی_ نمیدونم. با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد. _ جونم؟ عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه _ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟ عمو_ طلاق گرفتیم. با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟ یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم. عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ...... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 ثبت واکسن کوو ایران برکت در سازمان جهانی بهداشت به کجا رسید؟ 🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ شاد و زیبا |"مُحَمَّد" 🎉به مناسبت ولادت با سعادت حضرت رسول(ص) ⭕جدیدترین و متفاوت ترین اثر: 💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠 🎵همخوانی موزیکال و شاد در مدح پیامبر گرامی اسلام، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم 🌐مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت اثر: 📺 http://aparat.com/v/lkK0m/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸شعر خوانی در محضر امام خامنه ای در خصوص وحدت بین شیعه سنی. ✅حضرت آقا چقدر خرسند میشوند و استقبال میکنند از ادبیات این شاعر. 🤲🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا