فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 جادوگری که خواهرش را هم دریبل زد
🍃🌹🍃
🔹کریمی در دوران فوتبالش آنقدر خوب دریبل میزد که به او لقب جادوگر دادند. بعداز فوتبال هم جادوگری را رها نکرد، آنقدر خوب که خواهر خودش را هم دریبل کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 سکانس بامزه با چاشنی #فرزندآوری در چشم بندی😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کسانی که عکس عملکرد حاج قاسم رفتار می کردند؛ الان نگران عکس حاج قاسم شدند!!
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دستگیری فرد هتاک به مقدسات در استان البرز
🔹این فرد اقدامات مشابهی را در هتاکی به مقدسات در شهرهای الموت، ایزدشهر، قم، فردیس و کرج داشته که با رصد دقیق پاسداران گمنام امام زمان(عجلاللهفرجه) در فردیس شناسایی و با هماهنگی دستگاه قضایی در یک اقدام غافلگیرانه دستگیر شد.
.
#تلنگر
📌 پزشک...
🔸 پزشک متخصص گفت: مریضتون باید زودتر عمل بشه.
زن مستأصل پاسخ داد: پول عمل رو نداریم. اگه میشه عملش کنین تا پولش رو جور کنیم.
پزشک بیحوصله گفت: ببرینش یه بیمارستان دولتی. اینجا یه بیمارستان خصوصیه. اول پول، بعد عمل! بفرمایید. نفر بعدی بیاد تو...
پزشک، شب موقع نماز، دعای فرج میخواند.
👤 او هم خودش را #یک_منتظر میدانست!
#امام_زمان عج الله تعالی فرجه الشریف در نامه ای به شیخ مفید می فرمایند:
سعی کنید اعمال شما (شیعیان) طوری باشد که شما را به ما نزدیک سازد و از گناهانی که موجب نارضایتی ما را فراهم نماید بترسید و دوری کنید.
#زیارتامامحسنعسکری علیه السلام درروز پنجشنبه و #صلواتبرایشان
🔹خواندن این زیارت و عرض ارادت به پدر بزرگوار #امام_زمان علیه السلام فقط یک دقیقه زمان میبرد.
📣 پاسخ رهبر انقلاب به نامه تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی
🌷 این راه مبارک را با قوت ادامه دهید
🔹 حضرت آیتالله خامنهای در پاسخ به نامه تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی، تلاش و همت آنان را مبارک دانسته و خواستار ادامه این مسیر شدند. جمعی از تولیدکنندگان نوشتافزار ایرانی در نامه خود، گزارشی از دستاوردهای جدید و موفقیتهای کسب شده سال گذشته در این عرصه را به رهبر انقلاب ارائه کرده بودند.
📝 متن پاسخ رهبر انقلاب که صبح امروز (پنجشنبه) اول تیرماه ۱۴۰۲ همزمان با نخستین گردهمایی فعالان صنعت نوشتافزار ایران (همنوشت) در محل برگزاری این همایش منتشر شد، به شرح زیر است:
✏️ بسمه تعالی
ـ با سلام رهآورد تلاش و همت شما در تهیهی نوشت افزار ایرانی، بار دیگر موجب خرسندی و سپاس از دستاندرکاران شد. راه مبارکی است، با قوت ادامه دهید، با توفیق الهی
سیّدعلی خامنهای
۴۰۱/۸/۱۲
🔹 حضرت آیتالله خامنهای پیش از این هم در ۸ بهمن ۱۴۰۰ در پیام دیگری به آیین پاسداشت نوشتافزار ایرانی، تولید با کیفیت نوشتافزار را برای هر کشوری مایه افتخار توصیف کرده بودند.
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویدئو_استوری_روزشمار_غدیر
15 روز مانده تا عید سعید غدیر
✍موکب شهدای طالخونچه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 از عزا درآوردن مادر شهید مجید قربانخانی پس از ۸ سال روی آنتن زنده
🕌🚩
#پنجشنبه_ها_با_یاد_شهدا
#پنجشنبه_های_شهدایی
🌱عشق را بـا خـون خـود کردی تـو معنـا ای شهیـد!
خـویـش را بـردی بـه اوج عـرش اعـلا ، ای شهید!
🌱زنـدگی تسلیمِ تـو شد ، مــرگ خــالی از عــدم
زنـده تــر از تـو نمی بینـم بـه دنیــــا ای شهیـــــد!
🍃 پنجشنبه و یادشهدا با ذکر صلوات🍃
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت145
فردای روز عاشورا از خونه بیرون زدم
حالم اصلا خوب نبود از دسته ها عبور میکردمو هم نوای جمعیت میشدم و اشک میریختم جسمم بین جمعیت بود
ولی انگار روحم جای دیگری بود
بعد از خوندن نماز جماعت ظهر
به سمت خونه بی بی رفتم توی راه به امیر پیام دادم که به خونه بی بی میرم بعد از رسیدن به خونه بی بی زنگ در و فشار دادم و بعد از چند دقیقه در باز شد
وارد حیاط شدم
بی بی از خونه بیرون اومد: آیه مادر تویی؟
_سلام بی بی جون
بی بی: سلام دخترم، تنها اومدی؟
_اره
بی بی: خوش اومدی مادر،بیا بالا
_چشم
وارد خونه شدم و با دیدن بی بی خودمو توی بغلش انداختم و گریه میکردم
بی بی که از حالم باخبر بود نوازشم میکرد و با حرفای قشنگش آرومم میکرد
بعد از خوردن ناهار به سمت پذیرایی رفتم و کنار بی بی نشستم مثل همیشه سرمو روی پاهاش گذاشتم و بی بی هم نوازشم میکرد
از خودش و آقا جون برام گفت
از اینکه چقدر عاشق هم بودن و چقدر سخت به هم رسیدن حرفهایی که هیچ وقت از هیچ کس نشنیده بودماز صبر و توکل برام گفت
من همیشه توکلم به خدا بوده
حتی تو بدترین شرایط زندگیم
ولی صبر ....
چه کلمه ی عجیبی بود و چقدر سخته ..
.گفتن بعضی کلمات خیلی راحته
ولی عمل کردن خیلی سخته
کم کم روی پاهای بی بی خوابم برد...
با صدای زنگ گوشیم بیدار شدم
به دنبال گوشیم گشتم
پیداش نکردم بعد از کلی چرخیدن داخل آشپزخونه روی میز پیداش کردم
به شماره نگاه کردم
برای ایران نبود
دلم لرزید ،گفتم نکنه علی بوده ..
کلافه و عصبانی از دست خودم
یه گوشه نشستم و به گوشیم خیره شدم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت146
بلاخره بعد از نیم ساعت دوباره گوشیم زنگ خورد نگاه کردم همون شماره بود بدون معطلی جواب دادم
_الو ...
الو آیه ..خوبی؟
با شنیدن صدای علی زبونم بند اومده بود
علی: آیه ؟ الو ؟ صدامو میشنوی؟
_جانم.. میشنوم صداتو !
علی: خوبی؟ چرا گوشیتو برنداشتی؟
_ببخشید علی جان ،یادم رفت گوشیمو کجا گذاشتم
صدا خنده اش بلند شد : خانم ما رو باش گفتم این دو روزی چشم از گوشیت برنداشتی و منتظرم بودی
_منتظر که بودم ،از انتظار زیادی حواسم پرت شد ، خودت خوبی؟ غذا میخوری؟
اون جلو جلوها نریااا علی...
علی: چشم ،چشم ،من همین عقب میمونم به بچه ها روحیه میدم که برن جلو خیالت راحت باشه
_علی بازم زنگ بزن برام ،علی نبودنت و ندیدنت خیلی سخته لااقل صداتو بشنوم آروم بشم
علی: باشه خانومم،سعی میکنم هر موقع وقت آزاد پیدا کردم اول با تو صحبت کنم ،الانم باید برم به بچه ها روحیه بدم کاری نداری؟
_نه قربونت برم ،مواظب خودت باش
علی: تو هم مواظب خودت باش به همه سلام برسون،یا علی
_چشم یا علی
بعد از تمام شدن تماس یه نفس راحتی کشیدم
بی بی که مشخص بوده خیلی وقته اومده
رو به روم ایستاده بود و میخندید
بی بی:از قیافه ات مشخصه که آقا سید بود
لبخندی زدمو گفتم: اره ،علی بود سلام رسوند
بی بی: سلامت باشه...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت147
در نبود علی استاد دیگه ای جایگزین علی شده بود بدون علی اصلا درسها رو متوجه نمیشدم
اصلا دلم نمیخواست استادی جز علی تدریس کنه سر کلاس یا خواب بودم یا درحال نقاشی کردن دل و دماغ هیچ کاری رو نداشتم
علی هفته ای سه بار تماس میگرفت
بیشتر وقتها آخر شب زنگ میزد و با هم صحبت میکردیم منم هر چند وقت یکبار به خونه علی اینا میرفتم وبه پدر و مادرش سر میزدم
وقتی وارد اتاق علی میشدم
حس میکردم علی اینجاست و از بودنش نفس تازه میکردم
حتی چند تا از لباس هاشو از داخل کمد بر داشتم و داخل کیفم گذاشتم
که هر موقع دل تنگش میشدم
لباساشو بغل میکردمو بو میکشیدم تا آروم بگیرم هر روز برایم چند ماه میگذشت۱۵ روز از رفتن علی میگذشت و من احساس میکردم
چند ماه گذشته بود
سارا و امیر سعی میکردن با رفتارشون با بیرون بردن من حال و هوامو عوض کنه
ولی حال و هوای من درمانش دست کس دیگه ای بود ۵ روزی بود که از علی بیخبر بودم
دلشوره عجیبی به دلم افتاده بود
با مادر و خواهر علی تماس گرفتم
و حال علی رو پرسیدم ،ولی اونها هم گفتم یه هفته اس از علی بیخبرن مثل دیوانه ها شده بودم تحمل شنیدن حرف هیچ کسی رو نداشتم صبح جمعه از خونه بیرون زدمو یه دربست گرفتم و به سمت تپه نور الشهدا رفتم
میخواستم شهدا واسطه بشن و علی من برگرده....
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
برلحظه تعیین امامت صلوات
بر نقطه جوشش ولایت صلوات
بگرفت به دستِ خویشتن دست علی
کاین لحظه به تکمیل دیانت صلوات
🌸اللّهم صلّ علی مُحمّد و آلِ محمّد و عجّل فرجهم
#غدیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#صلیاللهعلیکـــیااباعبــــدالله
هوای حســـــین، هوای حـــــرم...
#شب_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر قشنگ بود 🙃
رفته بودم سوی قبرستان شهرم...
سردار سلیمانی
چقدر قشنگ بود 🙃 رفته بودم سوی قبرستان شهرم...
هدیه به اموات و شهدا صلوات🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ #روایت_اقتدار_۲ | همه در عجبند که در ایران زمین چه می گذرد
🍃🌹🍃
🔶 فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در نشست سیاسی با حضور فرماندهان و پایوران سپاه تهران بزرگ گفت: در این عملیات چند ابهام راهبردی برای دشمن ایجاد شد که هنوز هم پابرجاست
1⃣ سوخت دنا چگونه تامین شد
2⃣ مباحث آمادی چگونه تامین شد
3⃣ ابهام در مورد همراه داشتن زیردریایی
4⃣ ابهام در مورد داشتن سوخت هستهای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 آیا قبل از انقلاب #حجاب آزاد بود؟🤔
🍃🌹🍃
❌ ولی با بررسی تاریخی می بینیم بی حجابی اجباری بوده😒