🌹🌹🌹🌹🌹
تقویم نجومی اسلامی تاریخی👇
🏛مناسبتهای اسلامی و دینی:
🔥🐘 نزول عذاب بر اصحاب فیل در وادی محسر.
🔵امور دینی و اسلامی.
❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است:
✅امور ازدواجی.
✅خرید و فروش.
✅امور زراعی و کشاورزی.
✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن.
✅ختنه کودک.
✅شراکت و امور شراکتی.
✅داد و ستد و تجارت.
✅و عقود بیع و مضاربه خوب است.
👶برای زایمان مناسب و نوزاد در کلیه امور خوشبخت و عمر طولانی دارد.
🚖سفر: مسافرت بی نتیجه است.
👩❤️👨مباشرت امروز:
مباشرت هنگام فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل دانشمندی با شهرت جهانی گردد. انشاءالله.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓امروز قمر در برج حوت و برای امور زیر مناسب است:
✳️آغاز معالجه و درمان.
✳️افتتاح شغل و کسب و کار.
✳️بذرپاشی و کاشت.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️دادن سفارشات تجاری.
✳️و آغاز آموزش نیک است.
🔵نگارش ادعیه و حرز و نماز و بستن حرز خوب است.
💑مباشرت امشب:
برای مباشرت حکمی در روایات وارد نشده است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت:
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت)، میانه است.
💉حجامت.
خون دادن فصد و زالو انداختن...
#خون_دادن یا حجامت ، باعث صحت بدن می شود.
✂️ ناخن گرفتن.
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود...
✴️️ وقت استخاره.
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 18سوره مبارکه "کهف" است.
و تحسبهم ایقاظا و هم رقود...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده به وی برسد و چیزی همانند ان قیاس گردد...
❇️️ ذکر روز جمعه.
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عجلاللهفرجه . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
🔴مهم | سردار حاجی زاده: به زودی چیزی غیر از موشک و پهپاد و هسته ای روی میز میگذاریم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالانه ده هزار عمل تعویض مفصل در ایران!!
چند راه ساده برای پیشگیری از دردهای مفصلی زانو
❇️ «شبح» ایرانی تیتر یک رسانههای آمریکایی شد
تکنولوژی هوش مصنوعی موشک ابومهدی به خبر اول رسانههای آمریکایی و اسرائیلی تبدیل شده! موشکی که در طول مسیر میتونه با استفاده از تکنولوژیهای مدرن و به روز، هدف رو شناسایی و منهدم کنه 👊
https://donya-e-eqtesad.com/fa/tiny/news-3988710
🔴سیاه دانه معجزه میکنه!!!!!👌👌
اگه تو خانه هاى شما گياه سياه دانه باشه بنیه بدنی تون طوری قوی میشود که لازم نیست دکتر برید!
صد گرم سیاه دانه بكوبيد و در يك شیشهِ سر بسته نگهداری کنید و هر صبح نیم قاشق چاى خوری آن را روی زبان بگذارید و با آب ولرم نوش جان كنيد.
👈درمان کننده سردرد (میگرن)
👈 ضدکبد چرب و کمر درد و پا درد
👈بهبود سیاتیک و نیرومندی مفصل ها
👈پیشگیری کننده از رشد تومور و سرطان ها
👈بهبود عفونت مثانه
👈بهبود بیماران سکته قلبی و مغزی
👈بهبود بیماری دیابت
👈بهبود گرفتگی مویرگها و رگها
👈 درمان خستگی مفرط
👈تامین املاح معدنی بدن
👈پیشگیری از لکه قهوه ای روی پوست صورت و بدن
👈تقویت بینایی
👈تقویت اعصاب و حافظه
👈ضد استرس و دلشوره و افسردگی
👈رفع کبودی زیر چشم
👈ضد چروک
👈ضد پیری زودرس
100 گرم سیاه دانه، اگر با عسل ترکیب بشه و هر صبح ناشتا خورده بشه برای تندرستی مثل اکسیر سلامتی عمل میکنه! من معجزه ی سیاه دانه را با چشم خودم دیدم. سیاه دانه درمان کننده خیلی از بیماریهاست!
يك ماه استفاده كنيد و به ما دعای خیر بکنید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
🎬 نگویید خانم چادری بلکه بگویید
شهیدزنده، مجاهد فی سبیل الله
#تا_آخر_ایستاده_ایم #حجاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️🍃🌹🍃▪️
موکب فقط این😍
#محرم
▪️🍃🌹🍃▪️
🚨پلمپ واحدهای صنفی که شئونات اسلامی و عفاف و حجاب را رعایت نکرده بودند
🔹 پلیس فرماندهی انتظامی غرب استان تهران تعدادی از واحدهای صنفی از قبیل تالار پذیرایی، کافی نت، رستوران، آرایشگاه و... را به علت هنجارشکنی و با اخطار قبلی پلمپ نمودند.
#حجاب #برخورد_قاطع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 پاسخ زیبای حاج آقا عالی خطاب به کسانی که میگن اشکال نداره بی حجاب وارد مجالس عزاداری بشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 نامگذاری خیابانی در کراچی به نام امام خمینی(ره)
🍃🌹🍃
🔹وزیر امور خارجه در ادامه حضورش در کراچی، در مراسم نامگذاری رسمی خیابان امام خمینی(ره) این شهر حضور یافت و به همراه مقامات ارشد پاکستانی از لوح یادبود این خیابان پردهبرداری کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 کارخانۀ «مخابرات راه دور ایران» بعد از ۱۴ سال به دستور رئیسی در مسیر احیا قرار گرفت.
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
داستان #نیمه_شبی_در_حلّه
《اثر مظفر سالاری》
🔹قسمت بیست و ششم
........ سوار بر سه اسب چابک از درِ پشتی دارالحکومه که نزدیک اصطبل بود بیرون تاختیم.
از کنار نخلستان ها گذشتیم و دارالحکومه را دور زدیم. سندی با دیدن ما از چهارپایه اش برخاست و به همان حالت خشکش زد.
چنان می تاختیم که هر کس از ماجرا خبر نداشت فکر می کرد مشغول مسابقه ایم.
رشید که از من و قنواء عقب افتاده بود فریاد زد: که باید خود را به میدان برسانیم.
کوتاه ترین راه به میدان از طرف بازار بود. بی تردید ابوراجح را از بازار گذرانده بودند تا به میدان برسند. از قنواء گذشتم و فریاد زدم: دنبال من بیایید.
خوش بختانه بازار خلوت بود و بیشتر مغازه ها بسته بود. مردم خرید و فروش را رها کرده و با ابوراجح همراه شده بودند. از کنار حمام و از کنار مغازه پدربزرگم که بسته بود گذشتیم.
صدای سم اسب ها زیر سقف بازار می پیچید و آنهایی که در رفت و آمد بودند، با وحشت از سر راهمان کنار می رفتند.
بیرون از بازار دوباره وارد آفتاب بعد از ظهر شدیم. از یکی - دو کوچه بزرگ که جوی آبی در میان آنها جریان داشت، گذشتیم. زن ها، دخترها، بچه ها و پیرمردها کنار در خانه ها ایستاده بودند و یا از پنجره های طبقه های فوقانی به کوچه و دوردست نگاه می کردند.
معلوم بود جمعیت به تازگی از آنجا گذشته است. ناگهان با رسیدن به میدان با جمعیت عظیمی مواجه شدیم.
جمعیت تمامی میدان را در برگرفته بود. سکوتی مرگبار حاکم بود. در میان میدان، بر فراز سکویی که شاخص ساعت آفتابی بر آن نصب شده بود، قاضی را دیدم. لابد داشت جرم ها و گناهان ابوراجح را بر می شمرد.
جلاد مانند غولی بی شاخ و دم در کنارش ایستاده بود. دو سرباز زیر بغل ابوراجح را گرفته بودند تا بتواند روی پاهایش بایستد. سر ابوراجح به جلو آویزان بود. دیگر طناب و زنجیری به او وصل نبود. باز خدا را در دل شکر کردم.
نمی دانستم که ابوراجح زنده است یا نه. همین قدر خوشحال بودم که کار از کار نگذشته بود. وقتی به جمعیت خاموش نزدیک شدیم، من و رشید فریاد زدیم: بروید کنار، راه را باز کنید.
جمعیت هراسان برگشت و با دیدن ما و اسب هایی که کف بر لب آورده بودند، کوچه دادند و راه را برای عبور ما باز کردند. به سوی سکو رفتیم. مردم که فهمیده بودند ما سفیران نجات ابوراجح هستیم، هلهله کردند.
قاضی ساکت شد و جلاد دستش را سایه بان چشمانش کرد تا ما را بهتر ببیند.
هنگامی که به سکو رسیدیم، جمعیت بار دیگر ساکت شد.
رشید به قاضی گفت: دست نگه دارید جناب حاکم، ابوراجح را بخشیدند. او را رها کنید.
قاضی که ریشی بلند داشت و عمامه ای بزرگ و کهربایی رنگ بر سر گذاشته بود، دستش را بالا برد و پرسید: آیا نوشته ای از جناب حاکم آورده اید که مهر ایشان را داشته باشد؟
قنواء فریاد کشید: مگر من و رشید را نمی شناسی؟ می خواهی بگویی ما دروغ می گوییم؟
قاضی مانند بازیگری که نمایش می دهد، دست هایش را به دو طرف باز کرد و گفت: محکوم آماده اجرای حکم است و جلاد به حرف من گوش می کند و من فقط با نامه ای که مهر جناب حاکم را داشته باشد می توانم محکوم را رها کنم.
در همین موقع از میان جمعیت سنگی پرتاب شد و به عمامه قاضی خورد و آن را انداخت. مردم باز به هلهله و شادی پرداختند. قنواء از اسب به روی سکو پرید و با هل دادن قاضی، او را مجبور کرد از سکو پایین برود.پدربزرگ نیز در میان جمعیت بود و مانند دیگران می خندید و شادمان بود.
رشید نیز به بالای سکو رفت. جلاد با اشاره او شمشیر ترسناکش را غلاف کرد. من تنها نگران ابوراجح بودم. سرش همچنان به پایین آویزان بود و هیچ تکانی نمی خورد.
اسب را به کناره سکو بردم و از دو سربازی که زیر بغل های ابوراجح را گرفته بودند خواستم او را به سوی من بیاورند. آنها ابوراجح را به سوی من آوردند و کمک کردند تا او را جلوی خودم، روی اسب بنشانم.
با یک دست ابوراجح را به سینه ام فشردم و با دست دیگر افسار اسب را تکان دادم و از میان راهی که جمعیت دوباره باز کرده بودند به راه افتادم.
با دستم ضربان قلب ابوراجح را احساس می کردم، پدربزرگم خود را از میان جمعیت بیرون کشید و افسار اسبم را گرفت تا ما را از میدان بیرون ببرد. صورتش از اشک خیس بود و با افتخار و شادی به من نگاه می کرد.
به او گفتم: من ابوراجح را به خانه خودمان می برم. شما بروید طبیبی کاردان و با تجربه با خود به خانه بیاورید.
قنواء که پشت سرم می آمد پیاده شد. اسب خود را به پدربزرگ داد و افسار اسب مرا گرفت.
قبل از آنکه وارد کوچه شویم، قنواء از نگهبان ها خواست تا جلوی مردمی را که با ما همراه شده بودند، بگیرند. رشید و چند نفر دیگر به نگهبان هاکمک کردند تا ما توانستیم وارد کوچه بشویم. از هیاهوی مردم که فاصله گرفتیم، توانستم صدای نفس کشیدن ابوراجح را بشنوم.
مانند کسانی که در خواب باشند، نفس های عمیق می کشید که خرخر
می کرد.
قنواء گفت: روز عجیبی را گذراندیم! خدا کند پس از این همه تلاشی که کردی و جان خود را به خطر انداختی، ابوراجح زنده بماند!
--- امیدوارم.
رهگذران با تعجب به ابوراجح و ما نگاه می کردند. آنها که از همه چیز بی خبر بودند، نمی توانستند حدس بزنند که چرا سر و صورت او آنچنان آسیب دیده و پر از خاک و خون شده است. ناچار چفیه ام را روی سر و صورت او انداختم.
قنواء گفت: با این فداکاری که تو کردی، ریحانه برای همه عمر، مدیون و سپاس گزار تو خواهد بود.
گفتم: ابوراجح دوست خوبی برای من و پدربزگم بوده و هست. من نمی توانستم بگذارم او را بی گناه بکشند. حالا می فهمم که اگر ابوراجح در زندگی من وجود نداشته باشد، خلاء او را هیچ کس دیگر نمی تواند پر کند.
او در این چند روز با حرف هایش آتشی در درونم روشن کرد. امیدوارم مرا با این آتش سوزان تنها نگذارد!
--- پس ریحانه قلب تو را به آتش کشیده و پدرش، درون تو را.
خندیدم و گفتم: همین طور است که می گویی.
--- خیلی دلم می خواهد ریحانه را ببینم.
--- تو مجذوب او خواهی شد و او فریفته تو.
به نزدیکی خانه مان رسیده بودیم که قنواء گفت: برای حماد و پدرش ناراحت هستم. بیچاره ها را از سیاهچال نجات دادیم؛ ولی هنوز چشم هایشان به نور عادت نکرده بود که دو باره به سیاهچال بازگردانده شدند.
--- احساس می کنم تو به حماد علاقه مند شده ای.
--- اگر چنین باشد من و تو، هر دو، انسانها های نفرین شده ای هستیم.
--- برای چه؟
--- تو دختری شیعه را دوست داری و من پسری شیعه را. ما ثروتمند هستیم و آنها زندگی فقیرانه ای دارند.
با وجود این، آنها از علاقه ما خبر ندارند و حاضر به ازدواج با ما نخواهند شد و راه خود را خواهند رفت.
--- در این میان اوضاع بر وفق مراد رشید و امینه شد. به زودی شاهد ازدواج آنها خواهیم بود.
--- می خواهم چیزی به تو بگویم میترسم دلگیر شوی.
--- همین حالا بدانم و دلگیر شوم بهتر از آن است که ندانم و در آینده غافلگیر شوم.
--- تقریبا" مطمئن شده ام که ریحانه به حماد علاقه دارد.
قنواء برگشت و با اندوه به من نگاه کرد.
--- راست می گویی؟
--- چنین به نظر می رسد.
--- حماد چطور؟
--- نمی دانم.
--- آن دو شیعه اند و با هم ازدواج می کنند و خوش بخت می شوند.
--- برای من خوش بختی ریحانه مهم است.
--- برای من هم خوش بختی حماد مهم است.
--- تو به ریحانه حسادت نمی کنی؟
--- تو به حماد حسادت نمی کنی؟
--- نمی دانم.
--- من هم نمی دانم.
--- بد جوری گرفتار شده ایم.
--- خدا به دادمان برسد!............
پایان قسمت بیست و ششم..........
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🕊 شهادت یعنی زندگی کن اما فقط برای خدا
🌹 تاریخ تولد : ۱۳۶۷/۱۲/۱۹
🌱 تاریخ شهادت : ۱۴۰۱/۶/۳۰
🥀 نحوه شهادت: اصابت گلوله کلت کمری
🍂 مزار : استان بندرعباس، جزیره قشم
🔸 اهل نماز و روزه و توکل به بخدا بود، ایمان واقعی و پرهیز از ریا، خانواده دوستی، مهربانی و شور برای زندگی در وجودشان فراوان بود.
🔹 ایشان همیشه با وضو بودند.
🖤 هشتمین روز عاشقی، چله زیارت عاشورا هدیه به شهید والامقام #مجتبی_امیری_دوماری
#شهدا_سنگ_نشانند_که_ره_گم_نکنیم😭
#ای_پرچمت_ما_را_کفن
#دعا_بخوان_برای_عاقبت_بخیریمان
#تویی_که_ختم_بخیر_شد_عاقبتت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️مــردم دیندارند..
🔻حضرت #امام_خامنه_ای:
گاهی میشنویم در نوشتههای اینترنتی یا در رسانهها و روزنامهها که اظهار نظر میکنند که بله، مردم نسبت به روحانیّت بیاعتقاد شدهاند، نسبت به دین بیاعتقاد شدهاند؛ اینها را اینجا در داخل هم میشنویم. خب، این یکی از آن محاسبات صد درصد غلط است؛ امروز گرایش مردم به انقلاب و به دین از روز اوّل انقلاب یقیناً بیشتر است. ۱۴۰۱/۰۳/۱۴
#مردم_دیندار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو روز کشور را بخاطر گرما تعطیل کردند تا آنهایی که دائم زیر کولر بودند بروند شمال عشق و حال ولی کارگران بینوا در گرمترین هوا همچنان کار کنند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 اگه حکومت اسلامی است، این همه دزدی و فساد پس چیه؟
#پاسخ_به_شبهات
🍃🌹🍃
🎙 حجت الاسلام عالی
.
38.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹قطعا روز محشر از نعمت سیدعلی خامنه ای خواهند پرسید
حتما ببینید
حتمـا تامل کنید
حتمــا منتشر کنید
...وحتما قضاوت کنید .
چه عنایتی خدا به ایران کرده
📌 #ایده_کار_مهدوی
🔅 آموزش قرآن به کودکان...
👌 هرکسی تو هر جایگاهی میتونه برای امام زمان کار کنه. کاری که برای #امام_زمان انجام بشه کوچک و بزرگ ندارد.
⁉️شما برای امام زمان چه کاری میکنید؟
#مولایمن
🍁وقت است که از چهرهی خود پردهگشایی
«تا با تو بگویم غم شب های جدایی»
🍁اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران
«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»
🍁ای پرسشِ بی پاسخِ هر جمعه ی عشّاق
آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙