eitaa logo
سردار سلیمانی
432 دنبال‌کننده
20هزار عکس
18.4هزار ویدیو
310 فایل
این محبت سردارِ عزیزِ که ما را دورهم جمع کرده،لطفا شما هم بیاین تو دورهمی مون😊 استفاده از مطالب مانعی ندارد مدیر کانال @Atryas1360 @Abotorab213 ادمین ۱ ارتباط با مشاوره و پاسخگوی سوالات دینی @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎥 دروغگوی کم‌حافظه؛ حکایت این روزهای سردسته تروریست‌های کومله! 🍃🌹🍃 🔹عبدالله مهتدی دبیرکل حزب تروریستی کومله در حالی اتهام تجزیه‌طلبی را رد می‌کند که چندی پیش با وقاحت تمام در دفاع از تجزیه‌طلبی از اصطلاح جدایی‌طلبی استفاده می‌کرد!
«مهمان نوازی» در جریان سفر رهبر معظم وحکیم انقلاب اسلامی به کرمان میزبانان آقا ، سپاه و بسیج و حاج قاسم بودند...آن سفر از طولانی ترین سفرهای معظم له بود. آقا هرجا میرفتند ،بیشتر از سه چهار روز نمی ماندند، ولی در کرمان ده روز ماندند. 🍃🌹🍃 حقیقتاً مهمان نوازی امثال حاج قاسم خیلی ارزش داشت...صفای باطنی دوستان و فداکارانی که در کنارش بودند، باعث شد که آقا علاقه ی ویژه ای به ایشان داشته باشند.🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به وقت ﴿ گام های عاشقی﴾😍
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت 82 کنار سنگ قبر نشستم با گلاب سنگ قبر و شستم و گل نرگس و روی سنگ قبر گذاشتم سلام ،شرمندم که دیر اومدم میدونم که از حالم باخبری اگه میشه برای منم دعا کنین بعد از کمی درد و دل کردن با شهیدم رفتم سمت ماشین امیر ،امیرو سارا داخل ماشین منتظر من بودن توی راه رفتیم یه کم خرید کردیم برای شب امیر هم چند تا پفک و لواشک واسه سارا خرید تا از دلش در بیاره سارا هم مثل بچه کوچیکا با دیدن پفک و لواشک ذوق زده شد انگار نه انگار که چند دقیقه قبل ناراحت بوده رسیدیم خونه و امیر وسیله ها رو برد آشپز خونه روی میز ناهار خوری گذاشت مامانم با دیدنمون کلی سر وصدا کرد که چه وقته اومدنه میزاشتین مهمونا میاومدن میرفتن میاومدین خونه ما هم چون دیدیم مامان خیلی عصبانیه سکوت کردیم و رفتیم توی اتاق خودمون توی اتاقم مشغول گشتن گوشیم شدم بلاخره زیر میز تحریرم پیداش کردم تا غروب توی اتاقم بودم حوصله بیرون رفتن و صحبت کردن با کسی رو نداشتم در اتاق باز شد و مامان وارد اتاق شد مامان با دیدن اتاق چشماش دو دو میزد مامان: زلزله اومده؟ اینجا چرا اینشکلی شده نیشمو تا بناگوشم باز کردمو چیزی نگفتم مامان: لطفا اتاقت و مرتب کن ،یه لباس خوب هم بپوش بیا - چشم ( میدونستم اگه باز چیزی بگم سه ساعت باید نصیحتم کنه بدون اینکه دستی به اتاقم بکشم لباسمو عوض کردم یه چادر رنگی از داخل کمد برداشتم رفتم سمت پذیرایی مامان تا منو دید گفت: اتاقتو مرتب کردی - اره امیر روی مبل زیر چشمی نگام میکرد و آروم گفت: اره جون خودت... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت83 ساعت نزدیک ۹ بود همه داخل پذیرایی روی مبل نشسته بودیم سارا هی بلند میشد و تو خونه رژه میرفت انگار قراره واسه اون خواستگار بیاد... - سارا جان چند متره؟ سارا: چی؟ - طول و عرض پذیراییمون سارا: ععع امییییرر امیر: سارا جان بیا بشین تو این دوره رو پاس کردی ،الان سارا باید رژه بره حیف که بابا نشست بود وگرنه گلدون روی میز و پرت میکردم سمتش چند دقیقه نکشید که زنگ آیفون و شنیدیم امیر در و باز کرد منم رفتم کنار مامان ایستادم مامان یه چپ چپ نگاهم کرد که برم تو آشپز خونه ولی من همونجا سرجام ایستادم و لبخند میزدم مهمونا وارد خونه شدن بعد از احوالپرسی همه نشستیم ده دقیقه فقط همه به هم نگاه میکردیم که امیر بلند شد و رفت سمت آشپز خونه و با سینی چایی برگشت یعنی دلم میخواست منفجر بشم از دیدن امیر امیر شروع کرد به تعارف کردن چایی بعد هم آخر اومد کنار من آروم بهش گفتم: وااییی چه عروس خوشگلی ،عاشقت شدم من امیر: کووووف بعد امیر رفت کنار پسر حاج مصطفی نشست بابا و حاجی مشغول صحبت بودن که یه دفعه حاج مصطفی گفت حاج احمد اگه اجازه بدین این دونفر برن صحبتاشونو بکنن ببینن اصلا از همدیگه خوششون میاد یا نه بعد بابا رو کرد سمت من گفت ،آیه بابا آقا سعید و به اتاقت راهنمایی کن با شنیدن این حرف با خوشحالی از جا پریدمو گفتم چشم داشتم میرفتم سمت اتاق که امیر گفت :ببخشید اگه میشه برین داخل حیاط،هوا خوبه،اینجوری راحت حرفاتونو میزنین با شنیدن این حرف دلم میخواست دمپاییمو سمتش پرت کنم یه اخمی کردم و رفتیم سمت حیاط... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗💗 قسمت84 روی تخت کنار حوض نشستیم ده دقیقه ای سکوت کردیم که سعید شروع کرد به حرف زدن اصلا نمیفهمیدم چی میگه فکرم فقط به دورو اطرافم بود و اصلا بهش نگاه نمیکردم یه ربع یه ریز فک میزد یه پوفی کشیدم که سکوت کرد سعید: شما نمیخواین چیزی بگین؟ - نه سعید : یعنی شما هیچ معیاری واسه ازدواج ندارین؟ - من اینجام که فقط بشنوم نه اینکه حرفی بزنم ،اگه حرفاتون تمام شده بریم داخل سعید حرفی نزد و بلند شدیم و رفتم وارد خونه شدیم لیلا خانم گفت: خوب چی شد به نتیجه ای رسیدین ؟ سعید که انگار دلخور بود چیزی نگفت که مامان گفت : به همین زودی که نمیشه حرفی زد ،بزاریم این دوتا جوون فکراشونو خوب بکنن... حاج مصطفی هم حرف مامان و تایید کرد و بلاخره بعد از یه مدت بلند شدن و رفتن منم رفتم سمت اتاقم مشغول جمع کردن اتاقم شدم یعنی تا ۱۲ شب فقط داشتم اتاقمو تمیز میکردم اینقدر خسته بودم که زود بیهوش شدم با برخورد نور خورشید از گوشه پنجره اتاقم به چشمام بیدار شدم به ساعت گوشیم نگاه کردم ساعت ۱۱ بود بلند شدم رفتم دست و صورتمو شستم بعد به سمت آشپز خونه برای خوردن صبحانه رفتم مامام درحال آشپزی کردن بود - سلام ،صبح بخیر مامان چپ چپ نگاهم کرد : الان ظهره خانوووم - مادر من آدم هر موقع بیدار بشه میشه صبح حالا میخواد بعد ظهر باشه یا ظهر مامان: چی بگم ولا،هر چی بگم باز تو حرف خودت و میزنی ،برو صبحانه تو بخور - چشم،امیر و سارا هنوز خوابن؟ مامان: نه ،رفتن خونه سارا ا - آها 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#Monazami_Hazrate Ali_F03.mp3
8.45M
🎧 | "دوری" 🎙 کربلایی 💔 دلتنگای کربلا حتما گوش کنند
2194183713464.mp3
3.09M
📝رفیقم‌از‌حرم‌زنگ‌زده... میگه‌الآن‌جلو‌گنبده...💔 🎤محمد ▫️
44.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوای حسین هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم🥲
توجایَت‌ در‌کنارِ‌قلبِ‌من‌تاحشرمی‌ماند خداهم‌ مردمانِ‌باوفارادوست‌می‌دارد
1_934256619.mp3
17.59M
شرمندتم رفیق شهیدم ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
🌱هر شب با این آرزو سر می کنم به اميد آن که جمعه ای برسد و بشنوم اين خبر را: 📻شنوندگان عزيز توجه فرماييد: «سرانجام مسجدالحرام غرق عطر نرگس شد! منتظران حضرت عشق! شب سياه هجران به سر رسيد... منتقم آل الله ، مهدی فاطمه آمد...» اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سردار سلیمانی
AUD-1685513074522_۲۷۵.mp3
877.5K
🔴 معرفی سوره ای جهت گشایش رزق و درمان کاهل نمازی فرزندان 🍃💐🍃 هدیه به شما مخاطبان بزرگوار کانال 🍃🌹🍃 https://eitaa.com/joinchat/1105526844Cf70243627e
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 🌼 🌼مهدیا منتظرانت 💫همه درتاب و تبند 🌼همه‌ی اهل جهان، 💫جمله گرفتار شبند 🌼چو بیایی غم و 💫ظلمت برود از عالم 🌼شاد گردد دل آنان 💫که گرفتارِ غمند 🌼
🔴 امام رضا علیه السلام : 🔵 خدایا... (در زمینه خدمت و یاری رسانی به امام زمان) شخص دیگری را جایگزین ما مکن که این تبدیل هرچند بر تو آسان است ولی بر ما بسی گران خواهد بود. 📚 فرازی از دعای امام رضا برای امام زمان علیه السلام 🌺 میلادامام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام بر وجود نازنین امام عصر ارواحنا فداه و همه منتظران مبارک باد.
1_4951799796-AudioConverter.mp3
1.57M
⁉️ایا بعداز ظهور امام زمان عجل‌الله‌فرجه دین شیعه تنها دین واحد مسلمین خواهد بود ؟واینکه ادیان دیگر مثل مسیحیت و بهائیت هم به دین اسلام روی می آورند ؟ ⭕️ پاسخ: ابراهیم_افشاری
🇮🇷 📝 با نامحرم ارتباط نگیر 🍃🌹🍃 ✅ سعی کنید با نامحرم ارتباط نداشته باشید چه زن باشه چه مرد گفتن آقا مگر مرد هم نامحرم می شود علامه فرمود هرکس با خدا ارتباط ندارد نامحرم است.
بچه‌ها توی خانه بازی‌گوشی و شیطنت می‌کردند گاهی درمانده می‌شدیم؛ از حاج آقا بهجت(ره) پرسیدم: با بچه‌ای که از دیوار راست می‌رود بالا و حرف گوش نمی‌کند، باید چه کار کرد؟ ایشون فرمودند: همان‌ طوری که توقع دارید با شما رفتار کند، با این بچه‌ها هم همان‌طور رفتار کنید مصطفی رحیمی
هدایت شده از سردار سلیمانی
1_4902987784-AudioConverter.mp3
2.24M
⁉️باتوجه به اینکه در حکومت امام عصر عجل‌الله‌فرجه شرک و نقاق وجود ندارد حکم ایات شرک و نقاق در حکومت حضرت چیست ؟ ⭕️ پاسخ: ابراهیم_افشاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔جمعه های دلتنگی ـــــــــــــــــ🍃🌸🍃ــــــــــــــــ 🍃🌹«اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» 🍃🌹ختم صلوات ویژه تعجیل در فرج ✅با زدن روی لینک زیر تعداد صلوات خود را درج کنید👇👇 https://EitaaBot.ir/counter/d7czt (عجل‌الله تعالی فرجه الشریف) ✨ |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 بهره‌برداری از شن و ماسه‌های کف‌ رودخانه ⁉️ آیا شهرداری حق بهره‌برداری اختصاصی از ماسه‌ها و شن‌های کف رودخانه‌ها برای آبادانی و احداث شهر و غیر آن را دارد، و در صورتی که این حق را داشته باشند، اگر شخصی غیر از شهرداری مدعی مالکیت آن باشد، آیا دعوای او مسموع است یا خیر؟ ✅ این کار برای شهرداری‌ها جایز است و ادعاهای مالکیت خصوصی کف و بستر رودهای بزرگ و عمومی از سوی اشخاص پذیرفته نیست.