فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 افشاگری سردبیر سابق اینترنشنال و بیبی سی از پشتپرده این دو تلویزیون
🍃🌹🍃
🔻محمد منظرپور:
🔸یک لابی خاص و قدرتمند، این دو شبکه را هدایت میکند!
🔹گزارشهای بیبیسی با جانبداری کامل تنظیم میشود؛ گزارشهایی که اصولا میتواند باعث اخراج خبرنگاران بخش جهانی این رسانه شود، اما در بخش فارسی دارای مصونیت هستند!
🔺سوگیری در اینترنشنال نیز وضعیت گستردهتری دارد؛ این رسانه عملاً به ملک مایشاء مجریان آن بدل شده و این پدیده عجیبی در یک رسانه است!
#پنجشنبه_های_شهدایی
🍂هرچند به دنبال مقام و نامیم
بالی نگشوده و کنار بامیم...
🍂ما در پی جستن شماییم ولی
پیداشدهها شما و ما گمنامیم....
🍃 پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🍃
🔴سفر حجاج یمنی به عربستان پساز 7 سال
🔹مدیر فرودگاه صنعاء اعلام کرد پروازها از پایتخت یمن به مقصد عربستان پساز 7 سال وقفه، از روز شنبه برای انتقال حجاج از سر گرفته میشود.
🔴جمیله علمالهدی: ما ایرانیها به تلاشهای بیهوده آمریکاییها میخندیم
🔹همسر رئیس جمهور در گفتوگو با شبکه ونزوئلایی تلهسور:ما تمدتی هزار و ۵۰۰ ساله داریم، در حالی که قدمت آمریکا به اندازه قدمت درختان دانشگاهی که من تدریس میکنم هم نیست. به همین دلیل است که ما ایرانیها به تلاشهای بیهوده آمریکاییها میخندیم.
🔹بدون حمایت خانواده، دولتها اغلب از زنان سودجویی میکنند.رفتار بد یک مرد در خانوادهاش به اندازه رفتار بد یک زن در خانوادهاش بد است.
🔹میخواهیم زن، زن باشد، نمیخواهیم مثل مرد باشد؛ چرا ما باید مانند مرد کار کنیم، مانند مردان درس بخوانیم، مانند مردان حرف بزنیم و مدام رفتارهای خشونتآمیز انجام دهیم؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 محسن میلانی، برنامه ضدایرانی بیبیسی را به هم ریخت:
🔹 آهنگ صدای آمریکا و غرب در برابر ایران عوض شده است. تحرکات ایران در منطقه به نفع صلح است. باید قبول کنیم که جمهوری اسلامی اکنون نماینده ملت ایران در جوامع بینالمللی است.چرا فقط باید به کله ایران بزنیم؟
ـــــــــــــــــــــــ
🔹آیت الله بهجت برای #حل_مشکلات میفرمودند این موارد را مراعات و عمل کنید تا ان شاء الله مشکلات برطرف گردد:
🌸۱-قرآن کوچکی را همیشه همراه داشته باشید.
🌸۲-معوذتین را بخوانید و تکرار نمایید.
🌸۳-آیت الکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید.
🌸۴-چهارقل را بخوانید و تکرار کنید،خصوصا وقت خواب...
🌸۵-درموقع اذان باصدای نسبتا بلند، اذان بگویید.
🌸۶-روزی ۵۰ آیه از #قرآن کریم رابخوانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
#شب_جمعه
آرامش یعنی؛امیدت خدا باشه
دلت کربلا باشه، پیر شی به پای حسین❤️
🔅صلی الله علیک یا ابا عبدلله الحسین علیه السلام
4_5899980326653921348.mp3
7.17M
📝این مداحی مازندرانی رو تقدیم میکنم به 🌹شهدای امنیت کشورعزیزمون
😭😭
خدا مخصوص به مادرانشان وبازماندگانشون،صبر زینبیه عنایت بفرماید🤲
#شهدا
💠شهید سجاد امیری از شهدای مدافع امنیت کرمانشاه که در تاریخ ۲۱ خرداد سال جاری در حین درگیری با اشرار در کرمانشاه آسمانی شد و به فیض شهادت نائل گردید.
#شهید
#مدافع_امنیت
#شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃
🎥 سوپراستار سالاری و سلبریتی بازی نتیجه اش میشه اینکه یکی ازدواج میکنه چندین نفر از زندگی ساقط میشن!!!🙁
#گلزار #محمدرضاگلزار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢⛔️💢
تبلیغ اجباری همجنس گرایی وسط کلاس ریاضی😐
معلم توی کلاس ریاضی ویدئوی مربوط به تبلیغات همجنسگرایی پخش می کنه، وقتی بچه ها اعتراض می کنن تهدیدشون می کنه که اگر توجه نکنن مجبورشون میکنه که روز تعطیل هم بیان مدرسه.
حالا باز یه عده میگن توی اروپا بچههاشون رو هر طور که بخوان تربیت میکنند هیچ جا خالی از ایدئولوژی نیست.
🍃🌹ـــــــــــــــــــــــــ
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت124
مشغول کتاب خوندن بودم که
یاد حرف علی افتادم که گفته بود از چیزایی که خوشت نمیاد بنویس
رفتم یه قلم و کاغذ برداشتم و روی تخت دراز کشیدم شروع کردم به نوشتن اول از همه نوشتم شیر موز یا هر چی که موز داخلش باشه ،،بعد نوشتن رنگ مورد علاقه و تفریح مورد علاقه و غذای مورد علاقه ،بعد در آخر نوشتم تنهام نزار تنها چیزی که خوردم میکنه و منو میکشه تنهاییه در اتاق باز شد و امیر وارد اتاق شد
قیافه شرمندگی گرفته بود
امیر : آیه باور کن من اصلا در جریان کارای سارا نبودم
-باشه مهم نیست بعدا تلافی میکنم
امیر: من از دست شما دوتا سر به بیابون نزارم خوبه...
بعد رفتن امیر به نوشته هام نگاه کردمو گذاشتم داخل یه پاکت که سر یه فرصت مناسب به علی بدم تا یه هفته سارا تو دانشگاه دور و برم نبود ، دیر تر وارد کلاس میشد و زوتر از کلاس بیرون میرفت ،تا یه هفته هم خونه تو سکوت مطلق بود امیرم بیشتر موقع ها میرفت خونه سارا اینا
منم زیاد علی رو نمیدیدم
تنها دلم به اخر هفته ها خوش بود که پنجشنبه غروب علی می اومد دنبالم میرفتیم خونشون صبح جمعه هم با هم میرفتیم تپه نور شهدا
روز به روز به علی وابسته تر میشدم
توی دانشگاه هم به بهانه های مختلف میرفتم سمت اتاق بسیج و میدیدمش و کمی حرف میزدیم تا دلم آروم بگیره نزدیک اتمام دوره عقد متعه بود به اصرار من قرار شد عقدمون تو حرم امام رضا باشه
ولی به خاطر مشغله کاری علی مجبور شدیم چند روز بعد از اتمام عقد راهی مشهد بشیم چون مدت عقد تمام شده بود من و علی نامحرم بودیم تو این چند روزی که نامحرم بودیم علی نه تماس گرفت نه پیامی داد قرار شد خریدای عقدمون مشهد انجام بدیم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت125
روز سفرمون رسید من و مامان و بابا و بی بی و امیر و سارا ..
من سوار ماشین بابا شدم اینقدر دلتنگ علی و حرفاش بودم که حوصله سر به سر گذاشتنای سارا رو نداشتم ...
علی هم به همراه مادر و پدر و خواهر و داماد و داداش و زنداداشش قرار بود بیان مشهد
باهم همسفر شدیم
باهم غذا میخوردیم
با هم حرکت میکردیم
باهم برای نماز نگه میداشتیم
توی راه هم با علی حرفی نزدم میدونستم از دستم دلخوره ،ولی می ارزید به اینکه توی صحن امام رضا محرم هم شیم
بعد از اینکه رسیدیم مشهد اول رفتیم سمت هتلی که بابا از قبل برای همه رزرو کرده بود
چمدونامونو گذاشتیم ،غسل زیارت کردیم و رفتیم سمت حرم
وقتی که چشمم به گنبد افتاد اشکام سرازیر شد دنبال علی گشتم ولی پیداش نکردم
علی رو تا فردا بعد ظهر که میخواستیم بریم بازار واسه خرید عقد ندیدم
من و سارا و امیر
به همراه فاطمه و علی راهی بازار شدیم
بعد از خرید رفتیم سمت هتل
تا آماده بشیم واسه مراسم عقد
یه دوش گرفتم بعد لباسایی که خریده بودیم و پوشیدم چادر رنگی رو از داخل چمدون برداشتم گذاشتم داخل یه نایلکس چادر مشکی مو سرم کردم به همراه سارا و امیر رفتین سمت لابی هتل منتظر بقیه شدیم همه اومده بودن ولی بازم علی رو ندیدم روی یه قسمت از فرش نشسته بودیم بعد از مدتی امیر به همراه علی و یه حاج اقایی سمت ما اومدن
با دیدن علی دلم آروم گرفت
علی با فاصله کنارم نشست
آدم هایی که از کنارمون رد میشدن وقتی فهمیدن قرار خطبه عقدمون خونده بشه نزدیکتر شدن بعد از اینکه گلاب و آوردمو گلم چیدم ،بار سوم بله رو گفتم بعد از گفتن بله علی جمیعتی که دورمون جمع شده بودن شروع کردن به صلوات فرستادن
فاطمه هم حلقه ها رو برامون آورد
علی سرش پایین بود و چیزی نمیگفت
نزدیکش شدم آروم گفتم: علی جان مبارکت باشم
علی باشنیدن این حرف سرش و بالا گرفت و لبخند زد: هر چند دلخورم ازت ولی مبارکت باشم
با دیدن لبخند علی انگار دوباره جون گرفتم
علی: بریم زیارت؟
- بریم اقا
از همه جدا شدیمو رفتیم سمت حرم
قرار گذاشتیم نیم ساعت بعد اینجا باشیم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗#گام_های_عاشقی💗
قسمت126
بعد از زیارت از حرم خارج شدم دیدم علی کنار اسمال طلایی وایستاده
نزدیک شدم
علی: زیارتت قبول بانو
- زیارت شما هم قبول آقا
بعد رفتیم روی فرش نشستیم شروع کردیم به خوندن زیارت امین الله
بعد از تمام شدن
علی چشم دوخته بود به گنبد آهی کشید و گفت : آیه من تو این چند روزی از دلتنگی تو داشتم دیونه میشدم
-علی جانم ،حال منم بهتر از تو نبود ،ولی وقتی به این فکر میکردم عقدمون کنار حرم اقا خونده میشه آروم میشدم
دستشو گرفتم و گفتم: حالا دیگه تا آخر آخر مال هم شدیم
علی نگاهم کرد و گفت : خیلی دوستت دارم آیه ،خدا رو شکر واسه همیشه مال من شدی
دست کردم داخل جیبم پاکت نامه رو بیرون آوردم گرفتم سمتش...
علی : دسته شما درد نکنه من باید لفظی میدادم به شما ،شرمندم کردی...
چادرو گرفتم روی صورتمو شروع کردم به خندیدن علی هم فک کرد دارم گریه میکنم
علی: الهی قربونت برم، گریه نکن به خدا لفظی گرفتم برات گفتم امشب بهت بدم
چادرمو از صورتم برداشتم علی وقتی دید گریه نمیکردم خودش زد زیر خنده
- عزیزم پاکت و باز کن
علی : چشم
علی وقتی نامه داخل پاکت و خوند ،بوسید و به من نگاه کرد و گفت : چشم
با شنیدن این حرف خوشحال شدم
علی : آیه جان بریم شام بخوریم؟ امیر صد بار زنگ زده
-باشه بریم
بعد با هم دست تو دست هم رفتیم سمت هتل
وارد هتل که شدیم
سمت رستوران هتل رفتیم
با اشاره های دست امیر رفتیم سمتشون
همه دور هم نشسته بودن
من رفتم کنار بابا نشستم
علی هم کنار داداشش نشست
زیر چشمی به علی و داداشش نگاه میکردم
نمیدونم داداشش چی زیر گوشش میگفت که علی از خجالت سرخ میشد و آروم میخندید...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅⭕️✅
اعلام برائت پدر پویا مولایی از برعندازان و ضدانقلاب
ابراز تاسف خانواده مولایی بابت به شهادت رساندن شهید قنبری توسط پسرشان
🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_زیارتی_ارباب
✨من دلتنگم برا نیمه شبای حرم💔
💌 بفرستید برای اونایی که این روزها دلتنگ زیارت امام حسین (علیهالسلام) هستند...
🔅السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ
#به_تو_از_دور_سلام
#شب_جمعه
#اوخواهدآمد
✨یادت نرود همیشه فردایی هست...
در قلب کویر آب گوارایی هست...
✨گر موج زند جهان ز نامردیها...
نومید نباش، عزیزِ زهرایی هست...
#امام_زمان
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
#شبتونمهدوی🌙