eitaa logo
مکتب سلیمانی
354 دنبال‌کننده
34.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
8 فایل
⚘امام زمان (عج): ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود گرفتاریها به شما روی می آورد و دشمنان شما را ریشه کن می کردند.💞
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر مراقب نباشید؛ «رسانه‌ها» باشما کاری خواهند کرد که از مظلوم متنفر و به ظالم عشق بورزید...! ‌‌●شهید مالکوم‌ایکس ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
امشب شب عملیاته نیمه شب سوم دی‌ماه ۱۳۶۵ دریادل با رمز مبارکِ محمدرسول‌اللهﷺ به آب اروند زدند هدف انجام تکلیف بود و بس... و امام فرمود : تکلیف ما را سیدالشهداء(ع) معلوم کرده است. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
‏به یکی از علما گفت: برام دعا کنید شهید بشم ارباب من رو هم بخرن؛ حاج آقا جواب داد: الهی مثل شهید صدوقی حبیب بن مظاهر بشی. گفت: اما لذتی که علی‌اکبر از شهادت چشید، حبیب نبرد ... ‎ ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
❄️ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ 🦋الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🦋اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی 🦋السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🦋الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🦋یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ 🦋مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین. ❄️ « یَا اللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِک َ»
دعای هفتم صحیفه سجادیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لبخند عشق 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام بر شهدا🌷
🌷شب رفتن و خداحافظی حمید، فضای خانه ما خیلی سخت و سنگین بود. چون حمید فرزند اولم بود به خودم اجازه ندادم در منزل از او خداحافظی کنم. مادرش سه بار او را از زیر قرآن رد کرد و نتوانست تا ایوان خانه دنبالش برود و طاقت نیاورد و همان جا نشست. وقتی وضعیت را این‌طور دیدم به خودم اجازه ندادم حمید را در آغوش بگیرم و با او خداحافظی کنم. توی دلم می‌گفتم حسرت دیدار ما تا قیامت می‌ماند، ولی باز طاقت نیاوردم. حمید هم طاقت نیاورد. رفت بیرون و منتظر خداحافظی‌ام ماند. گفتم پسرم در پناه خدا و دستی تکان دادم. بالاخره به هر بهانه‌ای از خانه بیرون زدم. دیدم حمید ماشین را روشن کرده و داخل کوچه منتظر من مانده است. کنار من آمد و همدیگر را در آغوش گرفتیم. لحظه سختی بود. وقتی که رفت انگار به دلم افتاده بود، حسرت دیدار دوباره اش برایم خواهد ماند. ✍راوی پدر شهید "شهید مدافع حرم حمید قاسم پور" ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌷خداوندا چه درد است این چه درد است که فولاد دلم را آب کرده است 🌷مرا ای دوست شرم بندگی کشت چه لطف است این مرا شرمندگی کشت. ✨🌙 شادی روح شهید اقلیت البرز والا مقام "مجید وارسته شاکری" فاتحه و صلواتی هدیه کنیم ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🎐 | 🏷 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: ▫️برادران و خواهران من: عزیزان مشتاق تاکسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز کی را دیدید که بوی شهید از کلام او، از رفتار و اخلاق او استشمام میشود بدانید که او شهید خواهد شدکی قبل از اینکه علم بیاموزد عالم نمیشود شرط عالم شدن علم آموزی است و شرط شهید شدن شهید بودن است ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌺شهید_احمد_صنعتی از خواهران گرامی می خواهم که حجاب اسلامی را کاملاً رعایت نمایند؛حجاب از خون هر شهیدی بر دشمن کوبنده تر است و اگر حجاب خود را رعایت کردید به وصیّت شهدا عمل کرده اید و در آخرت در برابر شهدا و در برابر زینب (س) سرفراز و سر بلند هستید. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
امر ازدواج را سخت نگیرید، ولی متفکرانه و به‌جا و به وقتش انجام دهید، برای شما و تمام جوانان از خداوند طلب خوشبختی و عاقبت به‌خیری مى‌‌کنم 🌺شهید محمود مراد اسکندری ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌺همسر شهید خیزاب در مورد ازدواج خود با همسرشان می‌گوید: ایشان در روز خواستگاری به من گفتند: «من یک بال را از سپاه گرفتم و منتظر یک بال دیگرم برای پرواز» و من فکر می‌کنم قرار گرفتنشان در این مسیر هم به خاطر فعالیتشان در بسیج و سپاه باشد. ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌺همسر شهید حسین محمد علیپور می‌گوید: «مهریه‌ام یک جلد قرآن بود و سه‌تا صلوات. عقدمان خیلی ساده بود. یک ماه بعد هم عروسی کردیم. دو سه روز رفتیم مشهد مقدس پابوس امام رضا (ع). بار اولی که رفتیم حرم نگاهی به من کرد و گفت: «خانوم می‌خوام یه دعایی بکنم شما آمین بگی.» خندیدم، گفتم: «تا دعات چی باشه» گفت: «حالا تو کارت نباشه» گفتم: «خب هرچی شما بگید» دست‌هایش را گرفت سمت آسمان، رو به گنبد طلای امام رضا (ع) و گفت: «اللهم الرزقنا توفیق شهاده فی سبیلک». ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توصیه به کتابخوانی 📚کتاب کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی 📚کتاب الغارات 📚کتاب من زنده ام ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
🌷چند شب قبل ازرفتن گفت: مامان خواب دیدم رفتم درباغی که درخت خیلی بزرگی درآنجا بود 5 یا 6 جوان روی شاخه های بالا نشسته بودند و شهید رضا مرادیان( ازشهدای محل که به تازگی شهید شده بود) روی شاخه های پایین بود و دست من را هم گرفت و بالای درخت برد. مادر: من به روی خودم نیاوردم و گفتم خیراست انشاء الله ولی فهمیدم که اگربرود دیگربرنمی گردد. - پس ازشهادت: ازمعراج جنازه اش را آوردند. بعد ازبمباران صالح آباد (پایگاه) یک وانت پر دست و پا بود که من می گفتم حتماً احمد تکه پاره شده . می گفتم من که این همه دعا می کردم که سالم بماند چرا مستجاب نشد؟ بعد که جنازه را دیدم کاملاً سالم بود فقط جای پنج انگشت دست خاکی روی صورتش بود که انگارموقع انفجارفقط دستش را روی صورتش گذاشته بود. ازپشت ترکش خورده بود که نگذاشتند من ببینم. "شهید احمد زمانی مظفرآبادی" ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
برای خوشایند هیچ کس به جهنم نرید! _احمد‌ _کاظمی ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
در فیروزه‌ نگاهشان هنوز آوازِ سبز زندگی جاری است دست‌هایشان بسته شد امّا دل‌هایشان تا آخرین قطره خون نامِ بلند ایثار را فریاد زد ... ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
تصورش هم زنده به گورم میکند.. هوایِ داغِ جنوب.. لباسِ تنگ، چسبان و پلاستیکیِ، غواصی.. درست تا زیر لبت را محکم پوشانده.. دست و پاهای بسته.. دراز به دراز، کنارِ رفقایِ جوان، زخمی و ترسیده ات.. نمیدانی چه میشود.. تیر خلاص یا شکنجه در اردوگاه..؟؟! اما.. صدای بلدوزر، وحشت را در نفست به بازی میگیرد.. ترس.. چشمهای مادر.. دستهای پدر.‌. زبان درازی های خواهر.. کتانی های برادر.. گل کوچک با توپ پلاستیکی با بچه های محل.. آب یخ که شقیقه ات را به درد میآورد.. آخ.. خدایا به دادم برس.. تنهایِ تنها.. بلدوزر، پذیرایی اش را آغاز میکند.. خااااااک.. خاااااک نفست را حبس میکنی به یادِ زمان خریدن برای زندگی در زیر آب.. صدای ِ فریادهایِ خفه ی دوستان، قلبت را تکه تکه میکند.. بدنت رویِ زمین داغِ، زیر خاکِ سرد، چسبیده به لباسِ غواصی، آتش میگیرد.. دستهای بسته ات را تکان میدهی.. دلت با تمامِ بزرگیش، قربان صدقه های مادر را طلب میکند.. هوا برای نفس کشیدن نیست.. اکسیژن ذخیره شده ات را به یادگار از دریا میهمانِ ریه هایِ خاک میکنی.. اما انگار خاک ظالم است.. هی سنگین و سنگین تر میشود.. دلت نفس میخواهد.. ریه هایت گدایی میکنند، جرعه ایی زندگی را‌‌.. مهمان نوازی میکنی.. عمیق.. اما خاک.. فقط خاک است که در ریه ات، گِل میشود.. خدایا.. کی تمام میشود.. صدای ترک خوردن استخوانهایِ قفسه ی سینه ات را میشنوی.. دوست داری گریه کنی و مادر باشد تا بغلت کند.. کاش دستانت را محکم نمی بست.. حداقل تا دلت میخواست، جان میدادی.. نه نفس.. نه دستانی باز، برایِ جان دادن.. گرما و گرما و گرما.. خدایا دلم مردن میخواهد.. مادر بمیرد.. چند بار مردنت تکرار شد تا آسمانی شوی؟؟؟! 🌷 ╭━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╮ @soliemani_313 ╰━━⊰•🍃🌷🍃•⊱━━╯
هدایت شده از شهدا٠۱۲٠
این روزها عطر بهشت از سمت ِ گلزار ِ شهدای کرمان می وَزَد...