eitaa logo
شعله ای زیر خاکسترهای ۲
2 دنبال‌کننده
233 عکس
35 ویدیو
2 فایل
اشعار محمود بهرامی کمیل
مشاهده در ایتا
دانلود
گر سینه ی ما را بشکافند، ببینند هر گوشه نشان از علی و فاطمه باشد
خداحافظ ای عزیز دلم، ای مهربانم، ای که هنوز از تو لب تر نکرده ام، چه به سیراب شدنم. من در فراق تو نالانم، فدایت شوم امید دارم دیدار دوباره ی تو را و بیداری در سحر های تو را و نفس کشیدن در هوای تو را از فردا من تو را چشم در راه خواهم بود آیا زنده هستم و سال دیگر ماه خوب خدا را درک خواهم کرد و یا مانند بسیاری از بندگان خدا در زیر خاک و لحد خواب خواهم بود اگر نبودیم یکدیگر را یاد کنیم. عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت عید بندگی را خدمتتان تبریک عرض می نمایم.
قدس در شادی زِخِیل شعله ی انوارها وحشت افتاده درون خیمه ی زُنارها چه نِکو سالی بود این را بهارش مژده داد شیرها سر زنده از نالیدن کفتارها
نورباران گشته قدس از برکت پهبادها زیر آتش دشمن از سجیل ها، صیادها گفته ی پیر خمین اینگونه باشد مسلمین سطل آبی بَر کَنَد بنیاد این شیادها
ما وضو ساخته ایم، بهر صلاتی در قدس بر سگان تاخته ایم، تا که بیایی در قدس پیش پایت همه کفار، به‌ خون غلطانند دل و دین باخته ایم، جلوه نمایی در قدس داده سید علی خامنه ای این وعده سنصلی و بخوانیم نمازی در قدس
معصومه به دنبال رضا راهی طوس است ماه علوی در پی آن شمس و شموس است آید زمدینه به قم آن بی بی تنها از این ادبش مرقد او غرقه ی بوس است
موسی ابن جعفر، نعمتش را کرده اتمام سه دسته گل، بهر شفاعت داده انعام احمد، رضا، معصومه گلهای بهشتی در این دهه شیرین شده هر شیعه را کام خوشحال و مست و نغمه خوان چون مرغ صحرا هر عاشقی لب را نشانده بر لب جام فارغ زِخود گردیده و با یاد ساقی اندر سماع افتاده با صورت در این دام دامی که موسی بر زمین افکنده نور است نوری که آتش می زند بر جلوه ی خام نوری که هر سه پرتو اش نور الهی ست نوری که مردان خدا را کرده اطعام نور محبت، نور رأفت، نور قرآن نوری زِ مشهد، نوری از قم، نور اکرام نوری که از شمس و قمر تابیده آری نوری که از طوس آمده تا پهنه ی بام نوری که هر کس جلوه ی آن را ندیده حقا که او را می توان نامید ناکام
امشب دلم کرده هوای طوس آقا شاهان به فخر از بهر این پابوس آقا ما هر چه داریم از عنایات کریمه است شیطان شده از لطف تان محبوس آقا
عجب شوری به پا شد، شب عید ولا شد بیامد کودکی نامش، علی موسی الرضا شد.
دهه_ کرامت من خطا کرده‌ام پشیمانم اینچنین رو سیه نمی مانم ای ضمانت کننده ی آهو گوشه چشمی به چشم گریانم حرمت آرزوی پیر و جوان دعوتم کرده ای و مهمانم پر زده دل به سوی بارگهی زائرم، زائر خراسانم روزگارم به سختی افتاده درد دین دارم و پریشانم نفس اماره سجن سینه ی من مپسند این‌چنین به زندانم توشه ام مهر حیدر و زهرا مستمندی به ملک سلطانم لحظه ی آخرم که می آیی شیعه می نامیم !؟ نمی دانم ذکر لبهای عاشقان علی اوچ مستی شود رضا جانم جانم رضا ، جانم رضا ای جان جانانه رضا