🌿نوشته کتاب تقدیرم حسین 💔 「حافظان‌ امنیت」

- اهل دنيا همچون کاروانيانے هستند که آنان را به سوۍ مقصدۍ مےبرند و آن ها در خواب اند. |مولاعلے ، حکمت۶۴ | 「حافظان‌ امنیت」

‹🙂› - جـٰایۍ‌ڪِہ‌یـٰارنیست‌دِلَم‌ر‌اقَرار‌نیست مَن‌آزمۅدِه‌اَم‌دِلِ‌خۅدراهِزاربـٰار...!' 💣 ⃟‌🇮🇷¦↬ #حاجی 「حافظان‌ امنیت」

عزت‌ دست‌ خداست. و بدانید اگر گمنام‌ ترین‌ هم‌ باشید؛ ولے نیت‌ شما یار‌ۍ مردم‌ باشد مےبینید خداوند چقدر با عزت، وعظمت‌ شما را در آغوش‌ مےگیرد:)!' 「حافظان‌ امنیت」

حسین‌ جان .. ناکام‌ اونیه‌ که‌ شهید‌ نشہ! 「حافظان‌ امنیت」

|-استادصفایۍحائرۍ🌱| این‌ درد آور است‌ که‌ آدمے براۍ فرار از رنج‌ هاۍ زندگے و درد هاۍ بزرگ‌ و کوچک فقط‌ به‌ سرگرمے فکر بکند .. 「حافظان‌ امنیت」

به وصل خود دوایۍ کُن دلِ دیوانه ۍ مارا🌱 :) -أین صاحِبُــنا.. 「حافظان‌ امنیت」

از خودم‌ گلایه‌ دارم ، منو از خودم جدا کن .. روم سیاهه یَابنَ الزَهرا ؛ تو براۍِ من دعا کن ..✨! 「حافظان‌ امنیت」

امروز برای سلامتی آقا امام زمان (عج) صلوات فرستادی؟

💢من به قیمه اش کاری ندارم ولی گریه اش 😭خیلی حال داد ... 「حافظان‌ امنیت」

اقا مهدی رسولی حرف قشنگی زد: بچـه‌بـودیـم‌یـه‌زمانـۍمـادرمون ‌دستـمونومیـگـرفت‌میبــرد مزارشهدا، سنـشون‌نگاه‌مـیکردیم میگفتیم‌این‌شـهیدانقدرازمـن‌بـزرگتره حالامـیریم‌مـیبینیم‌شهیداچقدر ازماکــوچیــك‌ترن... بـیاین‌قـبول‌کنیــم‌جامـوندیم...):💔 「حافظان‌ امنیت」

🌱تو همچو من سر کویت هزارها داری                   ولی بدان که گدایت فقط تو را دارد 「حافظان‌ امنیت」

- از دست دادن دوستان غربت است! |مولاعلے ، حکمت۶۵ | 「حافظان‌ امنیت」

••📲•• بعدشهداشماچیکارکردید؟! -شهیدمصطفی‌صدرزاده 「حافظان‌ امنیت」

و‌صبر‌کنید ، بےگمان‌خداوند‌باصابران‌است🌱. 'انفال - ٤٦' 「حافظان‌ امنیت」

....🌿 من‌الأشیاء‌التي‌یُحِبُهاقَلبي‌: أنت‌ومُحَرَّمك.. ازچیزهایۍکہ‌قلبم‌دوست‌دارد توومُحَرمت... #محــرم #امام_حسین_من 「حافظان‌ امنیت」

ـ‌انت‌َمَوضِع‌امَلے تواوج‌آرزوۍمنےحسین💔:) #محرم 「حافظان‌ امنیت」

💢«دوست‌‌داشتنی‌تر از پدر» 🔹نشسته بودم بغل دست حاجی. یک دفعه زد روی پایش. از صدای ناله‌اش ترس برم داشت. گفتم: «حاجی چیزی شده؟ مشکلی پیش آمده؟» گفت: «من سه چهار روزه از حال آقا بی‌خبرم.»پدرش فوت کرده بود. 🔹میان سنگینی غم از دست دادن پدر قلب و فکرش پیش حضرت آقا بود. فقط سه چهار روز بود جویای حالش نشده بود، آن‌وقت این طور آه می‌کشید، این طور خودش را سرزنش می‌کرد. 「حافظان‌ امنیت」