eitaa logo
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
198 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3هزار ویدیو
162 فایل
╔═════════⚘﷽⚘═════════╗ حاج قاسم سلیمانی: اگر به دست من باشد، تمام لشکرها را برای جنگ با دشمن بسیج خواهم کرد، اما عشق به خدا را فراموش نمی‌کنم. ❀°•شہید قاسم سڵیـ♡ـمانے•° ❀پناهگاهے براے عاشقان سردار #جهت تبادل: @Z_mir17 کپی حلالت ╚═════════⚘﷽⚘═════════╝
مشاهده در ایتا
دانلود
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تا میتونی نوکری کن.... 🌷یک شاخه گل صلوات محمدی هدیه به همه ی شهدای اسلام🌷 🕊اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم🕊
3.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨مبادا این دنیارا آنقدر جدی بگیری که آخرتت را فراموش کنی✨ (شهید باکری)
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴ای کاش همه مسئولین این فیلم آرمان علی وردی رو هر روز ببینند +بوی بهشت میده این کلیپ😭
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 (س)🌷 🔶 در روز ولادت حضرت زینب (س) از شهدای مدافع حرم و یادی کنیم. شادی روح پاک شهدا🌸✨ اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل الفرجهم✨🌸 -مدافع-حرم
این راهرگزفراموش نکنید تاخودرانسازیم وتغییرندهیم جامعه ساخته نمی شود.
‌ این اواخر وقتی میومد ایران توی خیابونا احساس راحتی نمی‌کرد و چفیه‌اش رو روی صورتش می‌انداخت. می‌گفت از وضعیتِ حجاب خانوم‌ها خیلی ناراحتم و توی رفت و آمدها نمی‌تونم سرم رو بالا بگیرم.معتقد بود اگه به نامحرم نگاه کنه از لحاظ معنوی خیلی عقب می‌افته و راه شهادت به رویش بسته میشه... 🌼
دو تا برادر بودند که بظاهر هيأتي نبودند- وبه قول بعضي ها - آن تيپي. اين دو شيفته ي سيد شده بودند وبه خاطر دوستي با سيد واره هيأت سدند. يک روز مادر اينها شک مي کند که چرا شبها دير به خانه ميآيند؟!. سک شب دنبال آنها راه مي آفتد ، مي بيند پسرايش رفتند داخل يک زيرزمن،اين خانم هم پشت در مي هشيند و گوش مي دهد؛ متوجه مي شود از زير زمين، صداي مداحي ميآيد. بعد از تمام مراسم، مادر متوجه مي شود فرزندانش مشغول نماز شده اند. با ديدن اين صحنه، مادر هم تحت تأثير قرار مي گيرد و او هم به اين راه کشيد مي شود خود سيد بعدها تعريف کرد که اين دوتا برادر يک شب آمدند، گفتند: سيد! مادر ما مي خواهد شما را ببيند. رفتم ديدم خانمي است چادري؛ گفت: آقا سيد! شما من را که نماز نمي خواندم، نماز خوان کردي! چادر به سر نمي کردم، چادري کرديد! ما هر چه داريم! از شما داريم. اين خانم بعدها تعريف کرد که سيد به من گفت: من هر چه دارم از اين فرزندان شما دارم! اينها معلم اخلاق من هستند! بعد از شهادت سيد بنده خدايي به من مي گفت: مطلبي را مي خواهم به شما بگويم؛ يک روز غروب، داشتم با موتور از خيابان رد مي شدم؛ سيد را در پياده رو ديدم؛ باران هم مي باريد؛ گفتم: بروم سيد را هم سوار کنم؛ بعد با خودم گفتم من با اين شلوار لي و اين وضعيت ريش و سيبيل. دوباره گفتم: هر چه بادا باد! ايستادمو گفتم: سيد! يا علي! مي توانم برسانمت! سيد گفت: خوشحال مي شوم! در بين با خودم گفتم: خدايا! وضعيت ظاهري من با سيد شبا هتي به هم ندارند. به همين گفتم: سيد! ببخشيد ما اينطوري هستيم! سيد نگاهي کرد و گفت: تو از من هم بهتري! 🌼
‌ خیلی کم اتفاق می‌افتاد که حقوقِ ماهانه‌ش رو بیاره خونه. به محض اینکه از سپاه حقوق می‌گرفت، می‌رفت سراغِ فقرا و همه‌ش رو بینِ اونا تقسیم می‌کرد.اونقدر به انفاق علاقمند بود که از وسایلِ مورد نیازش هم می‌گذشت.یه موتور داشت که عصای دستش بود.یه روز دیدم داره پیاده برمی‌گرده خونه.... ازش پرسیدم موتورت کجاست؟ خندید و گفت بنده خدایی برا رفت و آمدِ خانواده‌اش وسیله‌ نداشت موتورم رو دادم بهش... شهید عیسی خِدری 🌹 🌼
💔 شهید ابراهیم هادی می‌گفت: دنیا همین است؛ تا آدم عاشقِ دنیاست و به این دنیا چسبیده، حال و روزش همین است. اما اگر انسان سرش را به سمتِ آسمان بالا بیاورد و کارهایش را برای رضای خدا انجام دهد، مطمئن باش زندگی‌اش عوض می‌شود و تازه معنی زندگی کردن را می‌فهمد... ❤️‍🩹🥲
ازشھدابه‌شما📞: قرارمون این نبود. بی‌حج‌ـابی نبود. بی‌غ‌ـیرتی نبود. قرار شد بعد از ماها ‹راهمان› رو ادامه بدید اما دارید ‹راحت› ادامه میدید...🚶🏿‍♂' چفیه‌هامون خونی شد تا چادری خاکی نشود عکسِ ماها رو میبینید عکسِ ما‌ عمل میکنید! ما شھید نشدیم که مرغ و میوه ارزان بشه ما شھید شدیم که بی‌حیایی ارزان نشود. حرفِ اخر..↓ این رسمش نبود💔!‌ 🖤🕊
آقا مهدی رسولی حرف قشنگی زد: بچـه‌بـودیـم‌یـه‌زمانـۍمـادرمون ‌دستـمونومیـگـرفت‌میبــرد مزارشهدا، سنـشون‌نگاه‌مـیکردیم میگفتیم‌این‌شـهیدانقدرازمـن‌بـزرگتره حالامـیریم‌مـیبینیم‌شهیداچقدر ازماکــوچیــك‌ترن... بـیاین‌قـبول‌کنیــم‌جامـوندیم...!'🙂💔 🖤🕊