#حکایت✨
"فرصت ندادن به وسوسه ی شیطان"
💢روزی یکی از بازرگانان متدین در صحن مقدس امام حسین علیه السلام با جمعی نشسته بود و گفت و گو میکرد. در این وقت یک نفر آمد و در وسط صحن به آنها گفت: فلان تاجر از دنیا رفت.
بازرگان مذکور تا این سخن را شنید، به حاضران گفت: آقایان! گواه باشید که این تاجر تازه در گذشته، فلان مبلغ از من طلبکار است.
‼️یکی از حاضران گفت: چه موجب شد که این سخن را در این وقت بگویی؟
💥بازرگان گفت: من مبلغی را از این تاجر فوت شده، قرض گرفتم و هیچ گونه سندی به او ندادهام و هیچ کس جز خودش از این ماجرا اطلاع نداشت، ترسیدم شیطان با وسوسه ی خود مرا گول بزند و این مبلغ را به بهانه ی این که کسی اطلاع ندارد، به ورثهاش ندهم؛ لذاب،شما را گواه گرفتم تا برای شیطان هیچ گونه فرصت و راه طمع به سوی من باقی نماند و توطئه ی شیطان را پیشاپیش نابود کرده باشم.
📚 یکصد موضوع، پانصد داستان؛ به نقل از: حکایتهای شنیدنی ج ۳، ص ۶۵
╭━•❅•°•❈🍁❈•°•❅•━╮
🌱⃟🕊
▪️سیّدی بود در نجف،
مردم میگفتند علم غیب دارد!
رفت پیش سیّد.
گفت:
«من گمشدهای دارم، بگویید الان کجاست؟»
سیّد در فکر فرو رفت.
یکدفعه رنگ صورتش تغییر کرد.
بهتزده گفت: ...
#حکایت
#معرفت_حضرت
🔘 حکایت سیّدی که از غیب میگفت! 👇
@Elteja -کانال اِلتجاHekayate Seyedi Ba Elme Qeib.mp3
زمان:
حجم:
4.77M
▪️حکایت سیّدی که از غیب میگفت!
#دعا_براظهور_آقامون_یادتوننره
#حکایت
📚به نقل از فرزندان مرحوم آخوند خراسانی
°•سرباز قاسم سڵیـ♡ـمانے•°
❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💚❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💛❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💜❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪
❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💚❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💛❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💜❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪
❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💚❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪💛❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪🕋❈ٜ۪ٜ۪ٜ۪
🔸بعد از سالها آمده بود دیدن پیامبر صلی الله علیه وآله.
گفت:
من را یادتان میآید؟
آن شب که آمده بودید شهر طائف، مهمان خانه من شدید.
شنید:
به پاس محبتی که آن روز در حقّم کردی، چیزی بخواه؛
آرزویت هرچه باشد برآورده میکنم.
غرق فکر شد:
حالا چه آرزویی بکنم؟
👈 این #حکایت جذّاب را اینجا بشنوید👇
#دعا_برای_فرج