eitaa logo
"سوخته♡
329 دنبال‌کننده
79 عکس
25 ویدیو
0 فایل
غير از غم معشوق در عالم خبرى نيست جايي خبرى نيست که از غم خبرى نيست. . . . بنشینیم دور هم آه بکشیم ... اشعاری را که علاقه دارید را برایم بفرستید🤝 . 👤 @pelak_majnon
مشاهده در ایتا
دانلود
کمی جلوتر شاعر می‌گوید هر روز کسی را که دوستش دارد میان مردم می‌بیند، استفاده از عبارتِ «میانِ مردم دیدن» بسیار بجاست، زیرا «مردم» هم به معنی جمعیت و هم نشانگرِ مردمک چشم است. شعر با فضاسازی خوب و استفاده از واژگانِ شب و عطر و بهار و... مانند یک فیلم به جلو می‌رود، تا جایی که دو عاشق، در خَمِ کوچه‌ای دور، یکدیگر را ملاقات می‌کنند و به یک «دَم» آنچه در دل است را عیان می‌سازند. کلمهٔ «دَم» نیز انتخابی چند وجهی‌ست، زیرا هم به معنیِ «لحظه» است، هم به معنی «نفس»، هم به معنی «دهان» و هم مجازا «بوی‌و‌عطر»(فرهنگ‌فارسی‌معین)، که همگی با سایر عناصر شعر، ساخت زیباشناشانه دارند. نکته‌ی قابل توجه دیگر در این سروده آن است که دقیقا ابتدای هر صحنه‌ٔ جدید، وزن تغییر می‌کند، تا شروع یک نمای جدید را مشخص کند، یعنی نمای اول: ابتدای شعر، نمای دوم: هنگام شب در کوچه‌ٔ دور و نمای سوم: هنگام شنیدن خبر رفتن معشوق. ابیات پایانی هم «بدرود» شاعر است به ما و تنها گذاشتنمان با این غم که: چرا او رفت، چرا چشم‌هایش اندوهگین بود، چرا بختی پریشان داشت و چرا... • من او را دیده بودم نگاهی مهربان داشت غمی در یدگانش موج می‌زد که از بخت پریشانش نشان داشت نمی دانم چرا هر صبح، هر صبح که چشمانم به بیرون خیره می‌شد میان مردمش می‌دیدم و باز غمی تاریک بر من چیره می‌شد شبی در کوچه‌ای دور از آن شب‌ها که نور آبی ماه زمین و آسمان را رنگ می‌کرد از آن مهتاب شب‌های بهاری که عطر گل فضا را تنگ می‌کرد در آنجا، در خَمِ آن کوچه‌ی دور نگاهم با نگاهش آشنا شد به یک دَم آنچه در دل بود گفتیم سپس چشمان ما از هم جدا شد از آن شب دیگرش هرگز ندیدم تو پنداری که خوابی دلنشین بود به من گفتند او رفت نپرسیدم چرا رفت ولی در آن شب بدرود، دیدم که چشمانش هنوز اندوهگین بود @sooookhteh