با منطق و عشق گفتگویی کردم
با ذکر مدام آرزویی کردم
در جمع تورا صدا زدم...خندیدند
خاکم به دهن بی آبرویی کردم...
#شبگرد
برقی به شبان زلف تاریک تو بود
برقی که به تیر قد باریک تو بود
شب زیر چراغ درد دل میکردم...
تنهایی من چقدر نزدیک تو بود
#شبگرد
آلفرد آدلر روانشناس معروف اطریشی در کتاب خود به نام معنای زندگی نوشته است:
« کسی که به همنوع خود علاقه نداشته باشد در جریان زندگی بیش از هرکس دیگر صدمه میبیند و دچار مشکل میشود.افراد بیکار و آواره و بزهکار از میان همین افراد به وجود می آیند
#بخشی_از_کتاب
#آیین_دوست_یابی
/ کوچه بن بست.../
خون گریه ام و ریخته در خم قطراتم کردند به شیشه همه مردم قطراتم در رفته حسابش که شد امروز دوباره راه
من پازل صد تکه دریایی ام ای دل
امروز کویرم که شده گم قطراتم...
#شبگرد
چو گل به دامن از این باغ میبری حافظ
چه غم ز ناله و فریاد باغبان داری😃
حافظ
تو مشت پر از گلی و من مشتی پوچ
به باغ نگاهت دل من شبها کوچ...
هر چند که در شان من این جمله نبود:
«قلبونت بلم شبت بخیل و بوچ بوچ»
#شبگرد
به بهبهان نخورد رنگ چشم خرماییت
که بار هر مژه ات باغ نخل اهوازیست
#شبگرد
همیشه دور جهان فکر سنگ اندازیست
به بال آنکه به فکر بلند پروازیست...
نگاه ساکت من را ببین...چه پرحرف است
که شعر واقعی این است...باقی اش بازیست
نگاهِ ول کنِ من با تو اتصالی کرد
همین شروع خرابِ شب غزل سازیست
اگر خیال تو با استکان شعر آید
به قدر قافیه وقت خیال پردازیست
به #بهبهان نخورد رنگ چشم خرمایت
که بار هر مژه ات پنگ نخل اهوازیست
به چشم های تو افتاد چشم و گفتم چَشم...
نوشته بود جلوی دو چشمه ی ناز ایست
✍️سروش وطن پور#شبگرد
1402/11/30
در دفتر چاک زمان، سوز مدادم که...
شعری نمیگویم مرا اشعار میگویند
#شبگرد
#شاید_غزل_شد