eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
23 فایل
☫ ﷽ ☫ ارتباط با ما 🔄 @Adminsafiranzynab سروش پلاس🛜 @southosein ایتا📳 @safiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ== بانك صوتي مداحان⏸️ @southosein
مشاهده در ایتا
دانلود
زینب را به شهر کوفه آوردند (شیعه خانه علی) ولی چون بودن نیست ⛔️ (ظریف لعنت الله علیه) سری به نیزه بلند است در برابر زینب ❣بر چهرهٔ قرصِ ماه مهدی صلوات ❣بر عطر خوش نگاه مهدی صلوات ❣برندبه های جمعه های منتظران ❣بر خاک ره سپاه مهدی صلوات 🌿 🌿 🌟مرغ دل پر می زند پیوسته سوی کربلا 🌟گشته ذکر صبح و شامم گفتگوی کربلا 🌟در صف محشر که سر میآورم بیرون زخاک 🌟می کند چشمم به هر سو جستجوی کربلا 🌟دوست دارم تا بگریم در کنار قتلگاه 🌟بشنوم در گوشهٔ مقتل صدای فاطمه 🌟دوست دارم مرقد شش گوشه گیرم در بغل 🌟با سرشک دیده سقایی کنم در کربلا 🌟عضو عضو پیکرم پیوسته گوید یا حسین 🌟تا برات کربلایم را کند امضا حسین 🌟با همین پروندهٔ سنگین و این بار گناه 🌟می خرد ما را در این دنیا و آن دنیا حسین ♻️ گفت برادرم از دنیا رفت، دو سه شب بعد از مرگش.. یک شب تو خواب دیدم خیلی گرفتاره.. خیلی ناراحته.. از خواب بیدار شدم، خیلی ناراحت شدم. یکی دو شب گذشت. دوباره خوابشو دیدم.. دیدم تو ناز و نعمته... گفتم: داداش! چی شد یک دفعه حال و روزت خوب شد؟ گفت: دیشب خانمی رو تو قبرستان دفن کردند.. خدا بخاطر اون زن عذاب رو از همه اهل قبرستان برداشت. گفتم: این زن کیه؟؟ گفت: عیال استاد اشرف آهنگره گفتم: مگر این زن چه کرده؟ گفت: نمی دونم؛ همین قدر بهت بگم... این خانم اینقدر مهمه.. که از سر شب تا به صبح امام حسین(ع) سه مرتبه اینجا به دیدنش اومده (آرزوی همه ی من و شما اینه) 🔅 میگه صبح از خواب بیدار شدم. اومدم به بازار آهنگرا ،دیدم یکی از مغازه ها بسته است. گفتم: این دکان کیه؟ گفتند:دکان اشرف آهنگره گفتم: چرا بسته است؟ گفتند: خانمش از دنیا رفته.. میگه من هم مثل بقیه برای تسلیت رفتم پیش اشرف آهنگر.. میگه وقتی خلوت شد گفتم: آقا! خانمت کربلا رفته بوده ؟ گفت: نه. گفتم: خانمت روضه خوان امام حسین ع بوده؟ گفت: نه. (گفت: آقا! به خانم من چه کار داری؟اینا چه سوالیه میکنی) گفتم: یه خواب عجیبی دیدم..جریان رو‌ بهش گفتم، تا جریان رو گفتم،، گفت: درست خواب دیدی گفتم: چرا؟؟ گفت: خانم من فقط یک برنامه داشت. مقید هم بود..صبح که نمازشو میخوند، می اومد زیر آسمان بالای بلندی رو به قبله می ایستاد و سه مرتبه صدا میزد.. السلام علیک یا ابا عبدالله! زیارت عاشورا میخوند.. (پول نداشت کربلا برود.. کار دیگری هم نمی توانست انجام بدهد دست به سینه به امام سلام میداد) آقا جان قربونت برم آقا تو به یاد من باشی ولی من یادت نکنم آقا ؟ 🌺 ⬅️دلتو ببرم کربلا آی کربلائیا..آی حاجت دار آی جوون دارا.. شب/روز هفت ابی عبدالله... روز هفتم/سوم که میشه..دختر میاد کنار قبر بابا...خواهر میاد کنار قبر برادر.. دسته گل میارن..عکس بابارو میارن . زیر بغلای خواهرا و دخترها رو میگیرن..تسلا میدن..یه دل سیر گریه میکنند (عزاداری میکنند سبک میشن) ⬅️اما من بمیرم برا یتیمان ابی عبدالله...آوارهٔ بیابونا...سر حسین ع بالای نیزه ..بدنش تو کربلا...بچه ها آواره اند...به هر بهانه ای کتکتشون میزنند...آب میخوان میزنند.. غذا میخوان کنک میزنند.. بابارو میخوان کتک میخورند.. ⏹الهی غریب نباشی... الهی گرفتار نشی...الهی بی کس نشی.. چه کشیدند یتیمان حسین ...چه کشید بی بی زینب س 💔امان از دل زینب 💔چه خون شد دل زینب صدا زد... ◼️به‌سوی‌شام‌وکوفه‌ام‌چه ظالمانه میبرند ◼️نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند ◼️سر تو را به نوک نی زدند این ستمگران ◼️نمی روم ولی مرا به تازیانه میبرند ⬅️عصر روز یازدهم عمرسعد دستور داد یک عده عرب اومدند محمل ها را بستند. یک وقت دستور داد: حالا برید زن و بچه هارو سوار کنید. تا جلو اومدند که زنها را سوار کنند، بی بی زینب صدا زد: شما مردها به ما نامحرمید. کنار برید.. بی بی همهٔ زنها و بچه های اهل خیمه رو سوار ناقه کرد.. نوبت رسید به عمه سادات زینب.. بمیرم اومد سوار ناقه بشه هر چی دورو بر خودشو نگاه کرد..دید محرم نداره.. صدا زد.. () ⚫️کجایید ای هواداران ببینید محمل زینب ⚫️که بر باد فنا رفته بساط محمل زینب ⚫️کجایی ای علی اکبر، شبیه روی پیغمبر ⚫️کجایی ای علمدارم، ضیای چشم خونبارم یه وقت دیدند بی بی زینب س صدا زد: وا غربتاه.. وا حسیناه..ای داد از غریبی.. ☑️خواهره دیگه... کنار جنازه برادره اگر گریه نکنه چه کنه.. جا داشت یک عده بیان بی بی رو دلداری بدن..بهش تسلیت بگن.. از کنار بدن برادر بلندش کنند.. چه کردند؟ تازیانه زدند کعب نی زدند... 🌹 👇صلوات حذف نشه لطفا👇 🎆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🎆 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
زینب را به شهر کوفه آوردند (شیعه خانه علی) ولی چون بودن نیست ⛔️ (ظریف لعنت الله علیه) چون شیعه بودن امتیاز نیست در این دوره نتیجه میشود: سری به نیزه بلند است در برابر زینب
باید آماده شهادت شد...
♨️اطلاعیه اقامه عزا ویژه بانوان از چهارشنبه ۲۷ تیرماه تا پایان زمان: ۳:۱۵ الی ۶ عصر عالمه بزرگوار سرکار خانم‌ بروجردی مرثیه خوانی سرکار خانم مداحی ◾️آدرس: تهران پاسداران،خيابان كلاهدوز (دولت سابق)، بلوار كاوه، خيابان شهيد اخلاقی شرقی، خيابان بهرام، خیابان محبوبه دانش پلاك ١٢
6_144227340224989745.mp3
4.03M
تمام پیکرش کبوده زخمی کوچه یهوده مگه گناه اون چی بوده 📲 @southosein
6_144227340225006182.mp3
3.99M
بسته راه چاره دیدو گریه کرد طفل بی گهواره دیدو گریه کرد 📲 @southosein
آزار دیدم خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم هفت آسمان را برسرم آوار دیدم در بین گودال آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مُردم وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و... بی حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را نزدیک مَحرم‌های خود بسیار دیدم 📲 @southosein
6_144226240712839355.mp3
4.47M
🏴 🎤•| |• چهل ساله خیس از اشک این سجاده لبم خشکه چون یاد لبات افتاده چهل ساله میسوزم نم نم شرمنده سه سالت هستم مونده رد غل و زنجیرا به روی دستم هنوز یه بغض تازه تو گلومه سر تو روی نیزه روبرومه بابا حسین جان هنوز تو گوشم ناله ربابه هنوز میمیرم از غم خرابه بابا حسین جان حسین جانم حسین الهی بابا جونم بلا نبینی الهی هیچ وقت تشت طلا نبینی خدا نخواهد برا هیچ مردی که ناموسش بره اسارت دستاش بسته باشه ببینه میشه جسارت اگرچه غرق ناله و تب بودم ولی به فکر همه زینب بودم بابا حسین جان گوشام به طعن و خنده و دشنام بود چشمام به سنگ پرونای رو بام بود بابا حسین جان حسین جانم حسین 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 احیای حق ▫️ جامعه اگر جامعه جاهل باشد، می ‌شود باطل را به صورت حق نشان داد. دستگاه شام اولین کاری که کرد این بود که یک نسبت به جوان‌ ها و دیگران به راه انداخت...
▪️وقتی مظلومی بر مظلومی دیگر سلام می‌کند... 📲 @southosein
6_144227340222520936.mp3
4.92M
🏴 🎤•| |• ای مظلوم بی پناه به عزت و شرف لا اله الا الله شد وقت دفن اباعبدالله ابتا این حکم دین ماست صورت میت رو سمت راست میذارن رو خاک قبر ولی سر تو الآن رو نیزه هاست چه روضه ای کربلا از این غم انگیز تره رو سینه غرق خون قنداقه بی سره چه جوری کشتن تو رو کوفیا جمع نمیشه تنت تو بوریا به حال و روز من و تو ببین که گریه میکنن دهاتی ها آرومت نذاشتن تو مقتل یه لحظه شمشیر جای شمشیر نیزه پشت نیزه نیزه نیزه نیزه نیزه میبینم دنیا دنیا دنیا غمه تو سینم خوبه که نیست ببینه خواهرت خاک میریزن رو تن بی سرت یا ابتا چی شد انگشترت میمیرم، میمیرم برای قتل صبر تو با گریه مینویسم روی خاک قبر تو هذا قبر الحسین بن علی الذی قتلوه عطشانا 📲 @southosein
🏴 آن که نامش کرده عالم را مسخر زینب است آن که وصفش می‌رباید هوش از سر زینب است آن که با ایراد نطقی کاخ استبداد را کرد ویران بر سر قوم ستمگر زینب است آن که داغ شش برادر را به دل هموار کرد تا بماند جاودان دین پیمبر زینب است مادرش آموزگار مکتب شرم و حیاست فارغ التحصیل دانشگاه مادر زینب است گر علی بن ابوطالب بود معیار صبر آن که صبرش با علی گردد برابر زینب است گفت پیغمبر حسینم هست کشتی نجات بادبان و محور و سکان و لنگر زینب است هست از درهای جنت یک درش باب الحسین فاش می گویم کلید قفل آن در زینب است دین و قرآن را به عالم گر که روح و پیکری است خسرو لب تشنگان روح است و پیکر زینب است در مقام بردباری گر بسنجی قدر او در غم و شادی برابر با برادر زینب است آسمان غیرت و مردانگی و صبر را ماه عباس و حسینش مهر و اختر زینب است بحر رحمت را به عالم بود تنها یک صدف واندر آن یکتا صدف، یکدانه گوهر زینب است ساقی بزم جهان آفرینش گر علی است جرعه نوش ساغر ساقی کوثر زینب است 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍متن روضه در کوفه ____ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقِیَّهَ اللَّهِ فی اَرْضِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقُومُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تَقْعُدُ اَلسَّلامُ عَلَیْكَ حینَ تُصَلّى وَ تَقْنُتُ الان کجای عالم شرف حضور داری اقاجان ... کجا داری نماز میخوانی ... کجا داری گریه می کنی ... کجای عالم داری برای ما دعا می کنی ... کجای عالم داری برا ما استغفار می کنی ؟؟؟ اونی که ما گریه کنا می فهمیم اینه ،الان تو کوفه با عمه جانت زینب داری همراهی می کنی ... بعضی ها فرمودن وقتی قافله رو از کوفه بردن تا وقتی که تو کوفه بودن یه عده ازین ۸۴ زن و بچه که بعضی هاشونم بنی هاشمی نبودن تو کوفه فامیل داشتن . سکینه ی بنت الحسین دید بعضی ها اومدن بعضی ازاین اسرا رو از قافله جدا کردن عمه جان اینا کجا دارن میرن؟ فرمود عزیز برادرم اینا اینجا فامیل دارن ازین به بعد دیگه با ما نمیان ... " نه نمیان ،اینجا خونه دارن اینجا کس و کار دارن ..."(خیلی دله این نازدانه ابی عبدالله شکست) عرضه داشت عمه جان مگه ما تو کوفه کس و کاری نداریم ؟(الله اکبر) یه نگاهی کرد؛ دید از این به بعد لباس هاشونو رفتن عوض کردن" این بچه هایی که از گرسنگی و تشنگی رنگ به چهره نداشتن دیگه آب و غذا بهشون دادن ... یعنی از اینجا به بعد فقط بنی هاشم تو قافله ی اسرا هستن ..." کجا دارن میرن ؟اینا رو دارن میبرن شام بلا ..." همونایی که ۴۰ سال کینه ی امیرالمومنین و به دلاشون داشتن ..." آقا جان الان کجای عالمی ؟ از زبان خود شما روضه ی اسارت عمه جان تو بخوانیم" اون روضه ای که خودت فرمودی من خون گریه می کنم ..."روضه ای که امام زمان خون گریه کنه حیفه من و تو گریه نکنیم ..." عمه ی من نائب الحیدر است سیدالنساء پس از مادر است عمه ی من سفیر خون خداست هم دم هجده سر از تن جداست عمه ی من اوست که در قافله نشسته آورده به جا نافله ... عمه ی من بر سر بازارها دیده ز اهل ستم آزارها این بی بی کسی هست که ۵۶ سال آفتاب سایه اش رو ندیده بود ؛ این خانمی که ۵۶ سال تا کربلا که بیاد، تاریخ نوشته هیچ چشمی قد و قامتشو ندیده"" این خانمیه که وقتی حرم پیغمبر میخواست بره ، امیرالمومنین و حسنین دورش و می گرفتن ،شبانه به زیارت پیغمبر میرفت" امیرالمومنین قنبر رو میفرستاد برو چراغ های حرم رو کمتر کن ..." یه روز امام مجتبی پرسید بابا ما که زیارت میخوایم بریم روز میریم بدون هرگونه تشریفات" اما چرا زینب خواهرم که میخواد بره شب می بریمش با این همه تشریفات ؟ فرمود همه ی اینا به خاطر اینه مبادا کسی قد و قامتشو ببینه ...." حالا این خانم محاصره شده بین نامحرما ...." این زینب و آوردن تو کوچه و بازار کوفه دارن میگردونن .... یه جمله فقط" این خانمو آوردن تو مجلس شراب ...."ای حسین ...... عمه ی من اسوه ی ایوب بود شاهد قرآن و لب و چوب بود هرچه صدا زد مزن ظالم که او مادر ندارد ....هر چی گفت نزن بچه هاش دارن می بینن " نتیجه ای نگرفت آخر به طعنه گفت بزن ،خوب میزنی ...ظالم به بوسه گاه نبی چوب میزنی ....بأبی المستضعف الغریبیا ثارالله ... یا اباعبدالله ...نَسئَلُک اَلّلهُمَ و نَدعُوک بِاسمِکَ العَظیمِ الاَعظَم الاَعَزِ العَجَّلِ الاَکرَم. به عظمت و مصیبت عمه جان امام زمان حضرت زینب سلام الله علیها تو را میخوانیم یا الله ...سلام و تسلیت خالصانه ما را االساعه به محضر نورانیش برسان...الساعه اقا و مولا و ولی نعمتمان را دعا گوی ما قرار بده...به دعای مستجابش حسن عاقبت بخیری به همه ما کرم فرما ... التماس دعا برای ظهور امام زمان عج هیات سفیران_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه کوتاه اسارت آل اللّه 💔😭 مائیم و طفلانی بهم زنجیر کرده داغ اسیری هر دومان را پیر کرده .. یا صاحب الزمان ایام اسارت آل اللهِ ... ما مانده ایم و کاروانی دل شکسته جمع یتیمانی که دشمن پای بسته در گوشه ای تیر سه شعبه اوفتاده نیزه شکسته روی جسمی ایستاده اینک سپاه ما علمداری ندارد جز زینب و سجاد یک یاری ندارد ارباب مقاتل نوشتن عمر سعد ملعون صبح روز یازدهم محرم دستور داد کاروان اسرا رو از کنار بدنهای شهدا عبور بدن – یا صاحب الزمان آجرک اله فی مصیبت جدک الحسین – چه گذشت به خاندان رسول خدا – الهی بمیرم وقتی نازنین بدن برادر پیدا کرد – گاهی صدا میزد أانت اخی ، انت ابن والدتی – گاهی صدا میزد برادرم - یوم علی صدر المصطفی و یوم علی وجه الثّری – یابن الحسن – اومدن با کعب نی و تازیانه – این خواهر تسلی دادن میخواد از برادر جدا بشه – علی القاعده باید صورت برادرو ببوسه – سر بالای نیزست . سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب یا امام زمان منو ببخشید ، سادات مجلس - اینجا بدن بی سر برادر و دید زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست دم دروازه ی کوفه گرم خطبه خواندن بود – یه صدای آشنایی به گوشش رسید – سر از محمل بیرون آورد – دید سر برادر بالای نیزه قرآن میخوانه – برادرم خیال نمیکردم یه روزی برسه تو این شهر من خطبه بخوانم ، سر تو بالای نیزه قرآن بخوانه ( حسین جانم ) حسین حسین آرام جانم حسین حسین روح و روانم حسین حسین داروی دردم حسین حسین دورت بگردم التماس دعا برای ظهور امام زمان عج هیات سفیران_زینب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روضه ورود به مجلس ابن زیاد💔😭 السلام علیک یا اباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو به طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمی گفتم… زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه” عرضه داشت: و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید”حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید؛ دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر (این نص زیارت ناحیه هست) “أیدیهِم مَغلولَةٌ إلَی الأَعناقِ” دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله”یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات” مثل برده ها ازین شهر به اون شهر می بردن. حسین...برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین... حالا که حال خوبی داری بزرگان به ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو می خونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه” اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت. رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس”همه مون می میریم” محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: “و دَخَلَتْ زَینَبُ عَلَی ابنِ زِیادٍ” همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون می فرمود تا غروب همه داشتیم گریه می کردیم،ما که نمی فهمیم! یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه، بلکه شب خود ربابه، باب الحوائجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی به ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه”ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمی کرد” تا گفت “هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب” ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن “فرقت زینب و بکت” زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب به خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ به سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا … حسین التماس دعا برای ظهور امام زمان عج هیات سفیران_زینب
6_144226240687126663.mp3
5.58M
شیرین تر از بغل مادر حرم حسین حرم حسین حرم حسین بره بالاتر حرم حسین حرم حسین حرم حسین 📲 @southosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا