eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.8هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
24 فایل
هیات و مجموعه آموزشی (جهادتبین) ارتباط با ما🔄 @Adminsafiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ==
مشاهده در ایتا
دانلود
📱مجموعه استوری ذاڪــــــرین الځــسین https://eitaa.com/zakerinhosein
@southosein....18.mp3
3.31M
😭 🏴🏴 🎤•| |• وقتی روضتون میام یعنی هوامو داری عشق تون برام همیشه داره موندگاری انقده کریمی که با تک تک رفیقام با ضریح تو دارم یه عکس یادگاری چشمام بهاره واست میباره اصلا اسم تو اقا خیلی گریه داره ای کاش که زهرا یک روزی آقا بین گریه کنا اسم منم بیاره عمری گدایی کردم خدایی این نوکرت بجز اینجا نرفته جایی اینکه مریدم صحنت رو دیدم تنها دلیلش آقا به خدا شمایی جان حسین جانان حسین هر کی نوکرت میشه حسابی دیده میشه دُری میشه اشکی که برات چکیده میشه این شبا روزی سالمو میگیرم آقا وقتی دست مادرت سرم کشیده میشه ای خونت آباد دل گریه میخواد گفتم همیشه آقا قلب مادرت شاد تو سختی هامون بودی فراوون که مادرت اومد خرجی هیئت و داد 💯⁉💯⁉ ذاڪــــــرین الځــسین https://eitaa.com/zakerinhosein
@southosein....16.mp3
4.97M
😭😭 🏴🏴 🎤•| |• یه نفس راحت کشیدم اون ساعت که نگام از دور به حرم افتاد رسیده بودیم زود اینقده شیرین بود مجنون یادم رفت و شدم فرهاد هر چی شینده بودم با این دوتا چشمم دیدم این دفعه جای عکسش خوده ضریحو بوسیدم غوغا بود درست شبیه یه رویا بود دستم زیارت عاشورا بود آره اونجا کربلا بود ثارالله آقام آقام آقام دلم آروم میزد گل دسته و گنبد هیچ وقت ندیده بودم ایننش رو نمیره از یادم از دست نمیدادم غروب بین الحرمینش رو پاهام روی زمین بود ولی حس پرواز داشتم گوشه به گوشه ی صحن یادگیری بوسه کاشتم زیبا بود بهشت خدا تو دنیا بود کوزه به وسعت دریا بود آره اونجا کربلا بود غوغا بود درست شبیه یه رویا بود دستم زیارت عاشورا بود آره اونجا کربلا بود ثارالله آقام آقام آقام 💯😔💯😔💯 ذاڪــــــرین الځــسین https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. دیدی آخر غم عشق تو گرفتارم کرد داغ لب های تو چون، لاله ی تب دارم کرد چشمم افتاد به پیشانیِ تو ماتم بُرد عمه کوبید به محمل سر و، هوشیارم کرد دستِ بسته به روی ناقه نشستن سخت است از سفر بودن با حرمله بی زارم کرد با خدا گرم مناجات شدم قافله رفت ساربان رفت و گرفتار شب تارم کرد خسته بودم به روی ناقه کمی خوابم برد زَجر از راه رسید و زد و بیدارم کرد لگدی زد که خدا قسمت کافر نکند بی تعادل شدم و دست به دیوارم کرد گره ای روی گره زد به طنابِ دستم به دویدن عقبِ قافله وادارم کرد من مَلک بودم و آغوشِ پدر جایم بود دوری از گرمیِ آغوشِ تو بیمارم کرد من به عمرم سر بازار نرفته بودم شوقِ یه بوسه مرا راهیِ بازارم کرد .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♡•• تُـورا بخاطر دِرهَم‌ چہ دَرهَمَت ڪردند چنان ڪه شرحِ تنِ تُـو بہ آخرت اُفتاد...