eitaa logo
ذاکرین الحسین (نوحه.روضه.مولودی/متن)
5.8هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.6هزار ویدیو
23 فایل
☫ ﷽ ☫ ارتباط با ما 🔄 @Adminsafiranzynab سروش پلاس🛜 @southosein ایتا📳 @safiranzynab اینستاگرام🛜🎦 https://instagram.com/safiranzynab313?igshid=MzMyNGUyNmU2YQ== بانك صوتي مداحان⏸️ @southosein
مشاهده در ایتا
دانلود
2_144198752347585988.mp3
3.32M
🎤•| ‍ی|• من آن صیدم که بین دام این بیگانه افتادم من آن شمعم که در این بزم بی پروانه افتادم دل شب از پی مرکب پیاده میدویدم من به یاد عمه جان داده در ویرانه افتادم چو دیدم این همه زیور به روی تخت و تاج تو به یاد گوش مجروح گل دردانه افتادم مرا بزم شراب آورده ای شرمی کن از زهرا به یاد عمه ها در مجلس بیگانه افتادم عمامه از سرم انداختی مویم پریشان شد به یاد گیسوان درهم و بی شانه افتادم به من در حالت مستی جسارت میکنی یاد لب بی آب و چوب زاده مرجانه افتادم ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752347610511.mp3
7.35M
🎤•| |•  گریه می‌کنم برات تموم زندگی من فدات یه عمره آرزو دارم آقا بهم بگن گدای سامرا باز بگو که دعوتی به سفره غذای حضرتی چقدر دلم می‌خواستم آقا باشم تو صحن تو شب شهادتی دوباره شال مشکی تون آقا دوباره نشسته رو دوشم ببین که مثل زهرا دوباره سیاه پوشم آقای من غریب سامرا دست غم سپردنت شبونه از تو خونه بردنت درست شبیه عمه زینبت تو مجلس شراب آوردنت پشت خونه تون آقا آتیش و هیزمی دیگه نبود دیگه تو کوچه ها زمین نخورد عزیز تو توی آتیش و دود شما نهایت صبری ولی همه میگن افسوس یه مرد میکشه آخر غم ناموس آقای من غریب سامرا روضه های پشت در دلت رو کرده زار و خون جگر به یاد فاطمه زبون بگیر که افتاده چطور ز پشت در میسوزی و هی میگی تو خونه اومدن چهل نفر سوالت رو کسی جواب نداد که مادرت رو کشته میخ در چقد نفس نفس میزد به یا علی توسل کرد هرچی زدن برا حیدر تحمل کرد وای مادرم بمیرم برات ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
هر روز ماه رجب التمـــاس دعــا 🤲 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
4_5873137949285024472.mp3
6.9M
شور_شهادت_امام_هادی سلام آقا سلام ابن الجواد آقا سلام آقا سلام باب المرادآقا سلامی من بهت از راه دور میدم سلامی من باقلبی پرغرور میدم دلم می خواست که امشب سامرات باشم نماز صبح توی صحن وسرات باشم رسید از تو به ما سوز و نوا اقا رسید از تو به ما حال دعا اقا رسید از تو احادیث و روایت ها پس از تو شد شیرین طعم زیارت ها جوونی ام فدات ای حضرت هادی (ع) گداهستم گدات ای حضرت هادی(ع ببین دارم چه از عشق تو می جوشم ببین که تو عزای تو سیاه پوشم غریب آقام غریب آقام ✅زبانحال امام هادی.ع دارم میرم باقلبی مضطر از دنیا دارم میرم به نزد مادرم زهرا(س) شراره زد اتیش زهر به جون من شراره زد به گوشت و استخون من حسن جانم بیا ای نور چشمونم حسن جانم ببین حاله پریشونم میاد یادم که بستن دو تا دستامو میاد یادم بدو بیراه و دشنام و میادیادم که خیلی باعذاب رفتم مثل عمه م توی بزم شراب رفتم غریب آقام غریب آقام می افتادم یاد بزم شرابه شام یاد عمه م که سنگش میزدن ازبام میادیادم که افتادم به تاب و تب می افتادم به یاد عمه ام زینب (س) می افتادم یادکوچه یاد بازار یاد زینب یاد دشنام یاد آزار می افتادم یادلبهای خشکیده می افتادم یاد سرهای ببریده یه نامردی که چوب برکاروان میزد به لبهای حسین با خیزران میزد حسین جانم حسین جانم به قلم اقایان کربلایی رضا نصابی کربلایی مجید مراد زاده به نفس کربلایی مجتبی چوپانی @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 🏴 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
بازهم عشقت مرا یاد خدا انداخته شورشیرینی به ذکر ربنّا انداخته یامن ارجوه لکل خیر،مارا باز هم یاد الطاف تو درماه خدا انداخته ای امام عزّت وآزادگی ، مهرشما طوق گل برگردن اهل ولا انداخته ای ولی الله اعظم دردل ما مهرتان شوق پروازی به سوی سامرا انداخته نوری ازاعجاز تو درپیش چشم منکران شیر را ازپرده درپای شما انداخته با چنین اعجاز باید درمقام تو نوشت هادی دین بهتراز موسی عصا انداخته رفتن تو درمیان برکه ی شیران، مرا یاد گودال منای کربلا انداخته بُردنت درمحفل آلودۀ شُرب شراب خستگان را یاد تشتی از طلا انداخته ماجرای آن لب ودندان وچوب خیزران عمه ی مظلومه ات را از نوا انداخته غافل است از آتش قهر خدا در رستخیز آن که برجان شما زهر جفا انداخته چون «وفایی» درعزای تو زبس نالیده ام پنجه ی بغضی مراهم از صدا انداخته ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یادشون بخیر صداسازی بلد نبودند ، اما مجلسشان بود لباس های ساده شان ، مثل قلب شان پاک و بی آلایش بود از تنفس دیافراگمی چیزی نشنیده بودند ، اما بودند ، با یک یا حسین ساده ، مردم زیرو رو میشدند با دستگاه های موسیقی هم آشنا نبودند ، اما وجودشان برای دم و (ع)خیلی مفید بود گروه و کانال و اینترنت هم نداشتند ، اما به خدا قسم ، سیمشان بود ، ارتباط شان با عالم بالا قوی بود مولا جان ، فدات بشم الهی ، میشه مارو هم به نوکری قبول کنی ؟ فقط یک نیم نگاه ، انْظُرْ إِلَيْنَا نَظْرَةً رَحِيمَةً قول میدم یه روزی فدای چشات بشم ... این جان عاریت که به حافظ سپرد دوست روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752347637182.mp3
5.26M
🎤•| ‍ی |• السلام علیکم یا اهل بیت النبوه ... دنیا مون اهل بیته عقبا مون اهل بیته یا مولا لک لبیک عشق من سامراته قبله من خاک پاته بهشت رویایی من صحن و سراته قربون اسم زیبات من هستم از گدا هات روزیمه توی دستات یا مولا لک لبیک السلام علیکم یا اهل بیت النبوه یا رجاء فوادی تو نور چشم جوادی ردم نکن از در خونت امام هادی محتاج یک نگاهتم دلتنگ سامراتم گریون روضه هاتم یا مولا لک لبیک بار غم ها کشیدی زخم زبان ها شنیدی پیاده دنبال مرکب تو میدویدی میبینی گریه هامو میدونی حاجتامو کی میدی کربلامو یا مولا لک لبیک السلام علیکم یا اهل بیت النبوه دنیا مون اهل بیته عقبا مون اهل بیته یا مولا لک لبیک ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752349397318.mp3
3.46M
🖤 🖤 🎤•| |• باز شب شد و باز مردی را سر برهنه به کوچه ها بردند خاطرات شکسته او را به مدینه به کربلا بردند بی حیا ها به ناسزا آن شب پیش چشمش شراب میخوردند بغض سنگین اشک چشمانش به حوالی کوفه پر میزد به همان جا که دست زن ها را به سر شانه هایشان بستند و به دستان دختر حیدر همگی را به ریسمان بستند چون اسیران اهل بیتی را خارج از دین خطاب می‌کردند شام مثل فضای کوفه نبود که علی را حساب می‌کردند با سری که به چوب میبستند خواهری را عذاب می‌کردند وای از آن لحظه بر شما چه گذشت که کنیز انتخاب می‌کردند ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752349406512.mp3
6.6M
🖤 🖤 🎤•| |• چشم من کم سو شده کارم تمومه بغض غم چند وقتیه توی گلومه خسته شدم از این تبعید امید من شد نا امید وفا ندارن این مردم چی بگم از دست این ها حکایت کوفه است اینجا حیا ندارن این مردم بعد عمری ببین آخر کجا ها من رو آوردن شبیه عمه و جدم منو بزم شراب بردن امون ای دل امون ای دل ... رسیده جون به لبم از دست اینها میخونم با هر نفس مدد یا زهرا یاد مدینه افتادم نمیره داغت از یادم روضه میخونم زیر لب بشکنه دست اون نامرد که صورتت رو نیلی کرد جلوی چشمای زینب به غرور حسن بر خورد که شدی رو زمین پرپر ملائک گریه میکردن واسه چشم تر حیدر امون ای دل امون ای دل ... آسمون سامرا به رنگ خونه دل من تو کربلاست خدا میدونه شکر خدا شد تقدیرم با لب تشنه میمیرم میسوزم از زهر دشمن اگه تک و تنها بودم غریب سامرا بودم در امونه ناموس من لب گودالو میبینم پریشون خواهر افتاده ته گودالو میبینم از نفس مادر افتاده ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦁ماجرای حضور در قفس شیران :👇
✅مرحوم علامه مجلسی(۱۱۱۰ق) به نقل از «الخرائج و الجرائح» مرحوم «قطب الدین راوندی(۵۷۳ق) نقل می کند که؛ در زمان حکومت متوکل عباسی، زنی ادعا کرد که حضرت زینب(سلام الله علیها) است! متوکل به او گفت : 📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ شَابَّةٌ وَ قَدْ مَضَى مِنْ وَقْتِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) مَضَى مِنَ اَلسِّنِينَ》 ♦️تو زن جوانی هستی و از زمان حضرت رسول اکرم(ص) سالیانی گذشته است.  آن زن گفت : 📋《إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) مَسَحَ عَلَيَّ وَ سَأَلَ اَللَّهَ أَنْ يَرُدَّ عَلَيَّ شَبَابِي فِي كُلِّ أَرْبَعِينَ سَنَةً وَ لَمْ أَظْهَرْ لِلنَّاسِ إِلَى هَذِهِ اَلْغَايَةِ فَلَحِقَتْنِي اَلْحَاجَةُ فَصِرْتُ إِلَيْهِمْ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) دستش را بر بدن من کشیده است و از خداوند خواسته که هر چهل سال جوانی ام را به من برگرداند و من این مطلب را تا به حال برای مردم اظهار نکردم. اما اکنون احتیاج مرا واداشت که خود را به مردم معرفی کنم. در این هنگام؛ متوکل عباسی پسران ابی طالب(ع) و فرزندان عباس بن عبدالمطلب و قریش را خواست و با آنان مشورت کرد. آنان گفتند : در فلان تاریخ، زینب کبری(س) دختر حضرت فاطمه(س) وفات یافته است. ولی آن زن به می گفت : 📋《كَذِبٌ وَ زُورٌ فَإِنَّ أَمْرِي كَانَ مَسْتُوراً عَنِ اَلنَّاسِ فَلَمْ يُعْرَفْ لِي حَيَاةٌ وَ لاَ مَوْتٌ》 ♦️روايت دروغى است که از خودشان ساخته‌اند! من از نظر مردم پنهان بوده‌ام و كسى از مرگ و زندگى من اطلاعی نداشته است. متوکل به آنان گفت : 📋《هَلْ عِنْدَكُمْ حُجَّةٌ عَلَى هَذِهِ اَلْمَرْأَةِ غَيْرَ هَذِهِ اَلرِّوَايَةِ؟》 ♦️غير از اين روايت دليل ديگرى داريد كه اين زن را مغلوب كنيد؟ آنان گفتند : خیر! متوکل گفت : من از جدم عباس بيزار باشم اگر او را مانع از ادعايش شوم مگر با دليل! آنان گفتند : 📋《فَأَحْضِرِ اِبْنَ اَلرِّضَا(ع) فَلَعَلَّ عِنْدَهُ شَيْئاً مِنَ اَلْحُجَّةِ غَيْرَ مَا عِنْدَنَا》 ♦️ابن الرضا[امام هادى(ع)] را احضار كن تا شايد او دليل ديگرى غير از اين روايت داشته باشد. متوکل شخصی را پى امام هادی(ع) فرستاد و جريان آن زن را برايش نقل كرد. امام هادی(ع) فرمود : 📋《كَذَبَتْ فَإِنَّ زَيْنَبَ(س) تُوُفِّيَتْ فِي سَنَةِ كَذَا فِي شَهْرِ كَذَا فِي يَوْمِ كَذَا》 ♦️دروغ مى‌گويد! حضرت زينب(س) در فلان ماه و فلان روز از دنيا رفته است. متوکل گفت : اينها نيز همين روايت را نقل كردند ولى من قسم ياد كرده‌ام كه مانع ادعايش نشوم مگر با دليل! امام(ع) فرمود : 📋《وَ لاَ عَلَيْكَ فَهَاهُنَا حُجَّةٌ تَلْزَمُهَا وَ تَلْزَمُ غَيْرَهَا》 ♦️چيز مهمى نيست! دليلى بياورم كه او را ملزم نمايد و ديگران نيز بپذيرند. متوکل گفت : آن دلیل چیست؟ امام(ع) فرمود : 📋《لُحُومُ بَنِي فَاطِمَةَ(س) مُحَرَّمَةٌ عَلَى اَلسِّبَاعِ فَأَنْزِلْهَا إِلَى اَلسِّبَاعِ فَإِنْ كَانَتْ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلاَ تَضُرُّهَا》 ♦️گوشت فرزندان فاطمه(س) بر درندگان حرام است، او را وارد گودال درندگان كن اگر از فرزندان فاطمه(س) باشد درندگان با او كارى ندارند. متوکل رو به زن کرد و گفت : چه می گویی؟ زن گفت : 📋《إِنَّهُ يُرِيدُ قَتْلِي!》 ♦️او قصد کشتن من را دارد و قبول نکرد! امام هادی(ع) فرمود : 📋《فَهَاهُنَا جَمَاعَةٌ مِنْ وُلْدِ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) فَأَنْزِلْ مَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ!》 ♦️اينجا از فرزندان امام حسن(ع) و امام حسين(ع) زيادند،هر كدام را مايلى پيش درندگان بفرست. در اين هنگام، رنگ از چهره همه حضار پريد. سپس برخی از مبغضین امام هادی(ع) به متوکل گفتند : 📋《هُوَ يُحِيلُ عَلَى غَيْرِهِ! لِمَ لاَ يَكُونُ هُوَ؟》 ♦️او مى‌خواهد ديگرى را با حيله به چنگ درندگان اندازد! چرا خودش نمی رود؟ متوكل نيز با اين پيشنهاد اظهار تمايل كرد، چون ميل داشت بدين وسيله امام هادی(ع) از بين برود، بى‌آنكه او در خونش دخالت كرده باشد. پس متوکل خطاب به امام هادی(ع) گفت : 📋《يَا أَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! لِمَ لاَ تَكُونُ أَنْتَ ذَلِكَ؟》 ♦️ای ابالحسن(ع)! چرا خودتان نمی رويد؟ امام هادی(ع) فرمود : 📋《ذَاكَ إِلَيْكَ!》 ♦️اگر شما مايل باشيد، مي روم! متوکل گفت : این کار را انجام دهید. در این هنگام نردبانی آوردند و راه وارد شدن به محل شیران که تعدادشان شش عدد بود، گشودند و امام هادی(ع) پایین رفت. 📋《فَلَمَّا دَخَلَ وَ جَلَسَ صَارَتِ اَلْأَسْوَدُ إِلَيْهِ فَرَمَتْ بِأَنْفُسِهَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَ مَدَّتْ بِأَيْدِيهَا وَ وَضَعَتْ رُءُوسَهَا بَيْنَ يَدَيْهِ فَجَعَلَ يَمْسَحُ عَلَى رَأْسِ كُلِّ وَاحِدٍ مِنْهَا ثُمَّ يُشِيرُ إِلَيْهِ بِيَدِهِ إِلَى اَلاِعْتِزَالِ فَتَعْتَزِلُ نَاحِيَةً حَتَّى اِعْتَزَلَتْ كُلُّهَا وَ أَقَامَتْ بِإِزَائِهِ》 @zakerinhosein ادامه مطالب :👇
♦️هنگامی گه امام هادی(ع) داخل شد، ميان شيرها نشست، آنها اطراف امام(ع) را گرفتند و دست‌هاى خود را روى زمين پهن كرده و سر بر روى دست خويش نهادند. امام(ع) دست بر سر يكايك آنها كشيد و به هر كدام اشاره مى‌نمود كه فاصله بگيرد و كنار برود. و شيرها به جانبى كه امام(ع) دستور داده بود رفتند و در مقابل امام(ع) ايستادند. در این هنگام وزیر متوکل به متوکل گفت : 📋《مَا هَذَا صَوَاباً فَبَادِرْ بِإِخْرَاجِهِ مِنْ هُنَاكَ قَبْلَ أَنْ يَنْتَشِرَ خَبَرُهُ》 ♦️اين كار بر ضرر تو است، بگو قبل از اينكه جريان منتشر گردد از آنجا خارج شود. متوکل سراسیمه گفت : 📋《يَاأَبَا اَلْحَسَنِ(ع)! مَا أَرَدْنَا بِكَ سُوءاً وَ إِنَّمَا أَرَدْنَا أَنْ نَكُونَ عَلَى يَقِينٍ مِمَّا قُلْتَ فَأُحِبُّ أَنْ تَصْعَدَ》 ♦️ما نظر بدى در باره شما نداشتيم، منظورمان اين بود كه فرمايش شما ثابت شود اكنون خوب است بالا بيائيد. 📋《فَقَامَ وَ صَارَ إِلَى اَلسُّلَّمِ وَ هِيَ حَوْلَهُ تَتَمَسَّحُ بِثِيَابِهِ فَلَمَّا وَضَعَ رِجْلَهُ عَلَى أَوَّلِ دَرَجَةٍ اِلْتَفَتَ إِلَيْهَا وَ أَشَارَ بِيَدِهِ أَنْ تَرْجِعَ فَرَجَعَتْ وَ صَعِدَ》 ♦️امام(ع) از جاى حركت كرد و نزديك نردبان آمد و شيرها اطرافش را گرفتند و خود را به لباسهاى ايشان مي ماليدند. همين كه پاى بر اولين پله نردبان گذاشت اشاره كرد برگرديد و همه رفتند و ايشان بالا آمد و فرمود : 📋《كُلُّ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ وُلْدِ فَاطِمَةَ(س) فَلْيَجْلِسْ فِي ذَلِكَ اَلْمَجْلِسِ》 ♦️هر كسى مدعى است فرزند فاطمه(س) است، ميان اين درنده‌ها برود. متوکل به آن زن گفت : پایین برو! آن زن شروع به التماس نموده و گفت : 📋《اَللَّهَ اَللَّهَ اِدَّعَيْتُ اَلْبَاطِلَ وَ أَنَا بِنْتُ فُلاَنٍ حَمَلَنِي اَلضُّرُّ عَلَى مَا قُلْتُ》 ♦️به خاطر خدا به من رحم کنید! من به دروغ گفتم! من دختر فلان كس هستم و شدت از فقر و تنگدستى اين ادعا را كردم. سپس متوکل دستور داد که آن زن را در ميان درندگان بیاندازند که در این هنگام با درخواست مادر متوکل، آن زن را بخشیدند.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، ص۱۴۹، ح۳۵ @zakerinhosein
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى لَمْ يُشْهِدْ أَحَداً حِينَ فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ، وَلَا اتَّخَذَ مُعِيناً حِينَ بَرَأَ النَّسَمَات ، لَمْ يُشَارَكْ فِى الْإِلٰهِيَّةِ، وَلَمْ يُظاهَرْ فِى الْوَحْدَانِيَّةِ، كَلَّتِ الأَلْسُنُ عَنْ غَايَةِ صِفَتِهِ، وَالْعُقُولُ عَنْ كُنْهِ مَعْرِفَتِهِ، وَتَوَاضَعَتِ الْجَبابِرَةُ لِهَيْبَتِهِ، وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِخَشْيَتِهِ، وَانْقَادَ كُلُّ عَظِيمٍ لِعَظَمَتِهِ، فَلَكَ الْحَمْدُ مُتَواتِراً مُتَّسِقاً، وَمُتَوالِياً مُسْتَوْسِقاً وَصَلَوَاتُهُ عَلَىٰ رَسُو لِهِ أَبَداً، وَسَلامُهُ دَائِماً سَرْمَداً،اللّٰهُمَّ اجْعَلْ أَوَّلَ يَوْمِى هٰذَا صَلاحاً، وَأَوْسَطَهُ فَلاحاً، وَآخِرَهُ نَجَاحاً؛ وَأَعُوذُ بِكَ مِنْ يَوْمٍ أَوَّلُهُ فَزَعٌ، وَأَوْسَطُهُ جَزَعٌ، وَآخِرُهُ وَجَعٌ . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْتَغْفِرُكَ لِكُلِّ نَذْرٍ نَذَرْتُهُ، وَكُلِّ وَعْدٍ وَعَدْتُهُ، وَكُلِّ عَهْدِ عَاهَدْتُهُ ثُمَّ لَمْ أَفِ بِهِ،وَأَسْأَلُكَ فِى مَظَالِمِ عِبَادِكَ عِنْدِى، فَأَيُّما عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَوْ أَمَةٍ مِنْ إِمَائِكَ، كَانَتْ لَهُ قِبَلِى مَظْلِمَةٌ ظَلَمْتُهَا إِيَّاهُ، فِى نَفْسِهِ، أَوْ فِى عِرْضِهِ، أَوْ فِى مَالِهِ، أَوْ فِى أَهْلِهِ وَ وَلَدِهِ، أَوْ غِيبَةٌ اغْتَبْتُهُ بِهَا، أَوْ تَحَامُلٌ عَلَيْهِ بِمَيْلٍ أَوْ هَوَىً، أَوْ أَنَفَةٍ أَوْ حَمِيَّةٍ أَوْ رِيَاءٍ أَوْ عَصَبِيَّةٍ، غَائِباً كَانَ أَوْ شَاهِداً، وَ حَيّاً كَانَ أَوْ مَيِّتاً، فَقَصُرَتْ يَدِى، وَضَاقَ وُسْعِى عَنْ رَدِّهَا إِلَيْهِ وَالتَّحَلُّلِ مِنْهُ؛ فَأَسْأَلُكَ يَا مَنْ يَمْلِكُ الْحَاجَاتِ، وَهِىَ مُسْتَجِيبَةٌ لِمَشِيَّتِهِ، وَمُسْرِعَةٌ إِلَىٰ إِرادَتِهِ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ تُرْضِيَهُ عَنِّى بِمَا شِئْتَ، وَتَهَبَ لِى مِنْ عِنْدِكَ رَحْمَةً، إِنَّهُ لَاتَنْقُصُكَ الْمَغْفِرَةُ، وَلَا تَضُرُّكَ الْمَوْهِبَةُ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
🥀 ما سامرا نرفتہ گدای تو می شويم ای مهربان امام فدای تو می شويم هادی خلق،کوری چشمان گمرهان پروانگان شمع عزای تو می شويم (ع)🥀 🥀 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752349410897.mp3
9.38M
🖤 🖤 🎤•| |• 👌🥺🖤 ای که از زهر کین جان دادی سوختی تا ز پا افتادی پدر و مادرم قربانت سیدی یا امام هادی سیدنا المظلوم سیدنا المظلوم سیدنا المظلوم آقام آقام آقام ... نیمه شب تو خونه ات ریختند و اهل بیت تو رو آزردند سر و پای برهنه آقا تو رو از خونه بیرون بردند حرامی پلید عباتو میکشید اشک تو رو ندید آقام آقام آقام سیدنا المظلوم سیدنا المظلوم سیدنا المظلوم آقام آقام آقام ... پیش چشمان گریان تو نانجیبا چه ها میگفتند تو به سر میزنی از غصه ناسزا به زهرا میگفتند عموت امام حسن تو کوچه ناله زد مادرمو نزن نزن نزن هر کی فرزند زهرا باشه قسمتش اذیت و آزاره یا گرفتار و زندانی یا راهی کوچه و بازاره شریکة الامام میون ازدحام تو مجلس حرام حسین حسین حسین هرچی میخواهم بگیرم چوبو بی حیا راهمو میبنده هر چی میگم نزن ای نامرد تازه به اشک من میخنده غم به دلم نشست که بی حیای پست دندونتو شکست حسین حسین حسین یارالی آقا یارالی آقا ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
2_144198752349424319.mp3
7.38M
🖤 🖤 🎤•| |• غم روی غم چه بی حسابه درد این روزای من آه ای فلک گرفته رنگ غربت این دنیای من ریختن تو خونم نیمه شب کشوندنم تو کوچه ها با دست بسته بردنم یه عده مست بی حیا داره واسم حکایت کوفه سامرا چی بگم از این نامردما زده آتیشم زهر جفا واویلتا امون از این غریبی ... آتیش و دود تو شعله ها سوخته همه بال و پرم تو ازدحام پشت در افتادم به یاد مادرم داغ مدینه تازه شد تو کوچه های سامرا تا که زمین خوردم برام شده تداعی روضه ها سیلی زدن مادرمو بین کوچه ها دور از چشم حیدر بی هوا جلوی نگاه مجتبی واویلتا امون از این غریبی ... تو بی کسی به یاد عمه زینبم با گریه ها تو هر نفس با اشک چشمام روضه خون کربلام تو ازدحام قتلگاه دم غروب کربلا یه خواهری با قد خم میگرده بین نیزه ها شکر خدا تو این نفسای آخری نبوده کنارم خواهری نرفته به غارت معجری واویلتا امون از این غریبی ... ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.16M
زمینه ی شهادت امام هادی سلام الله علیه حال و هوای سامرا دلگیره آقا خیلی غریباً این دیار اولاد زهرا غربت میباره از درو دیوار این شهر آدم میفته یاد روضه های مادر مهدی زهرا تسلیت آجرک الله آخه شنیدم این دیار حیا نکردند دل امام هادی مارو شکستند در بین کوچه پیش چشم اهلبیتش مثل علی مرتضی دستاشو بستند مهدی زهرا تسلیت آجرک الله بردند امام شیعیان را با جسارت دربار آن پست لعینِ بی مروت سخته به والله گفتن این جمله اما یا صاحب الزمان ببخش کردند اهانت مهدی زهرا تسلیت آجرک الله در مجلس می تازه شد داغ غم شام افتاده یاد عمه اش با دیدن جام میگفت خدایا عمه زینب چی کشیده وقتی شراب و رو سر بریده دیده مهدی زهرا تسلیت آجرک الله شعر از حسن رضا محمودی https://eitaa.com/zakerinhosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 🏴 ┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به کانال ماندگاروبروز ایتا و سروش↙️ @southosein https://eitaa.com/zakerinhosein
🩸«گرمای طاقت‌فرسا» و «فشار جمعیت» در تشییع پیکر مطهر امام هادی علیه‌السلام ... مورّخ نامی جناب «مسعودی» در کتاب «إثبات‌الوصیة»، تشییع پیکر پاک امام هادی علیه‌السلام را اینگونه گزارش می‌کند: 📋 وَ اشْتَدَّ الْحَرُّ عَلَى أَبِي مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ‌السَّلاَمُ وَ ضَغَطَهُ النَّاسُ فِي طَرِيقِهِ وَ مُنْصَرَفِهِ مِنَ الشَّارِعِ بَعْدَ الصَّلاَةِ عَلَيْهِ، ▪️روز تشییع، هوا بسیار گرم بود؛ بعد از آنکه امام حسن عسکری علیه‌السلام بر پیکر پاک پدر بزرگوارش نماز خواند، در مسیر بازگشت، گرمای هوا و فشار جمعیت، آن حضرت را خسته نموده و توان راه رفتن را از آن امامِ داغدیده گرفت. 📋 فَصَارَ فِي طَرِيقِهِ إِلَى دُكَّانِ بَقَّالٍ رَآهُ مَرْشُوشاً فَسَلَّمَ وَ اسْتَأْذَنَهُ فِي الْجُلُوسِ فَأَذِنَ لَهُ وَ جَلَسَ، وَ وَقَفَ النَّاسُ حَوْلَهُ... ▪️در همان مسیر، نگاه آن حضرت به یک بقّالی افتاد که در جلوی مغازه‌اش مقداری آب پاشیده بود؛ امام علیه‌السلام به صاحب آن مغازه سلام گفته و اجازه خواستند تا در جلوی مغازه‌اش کمی نشسته و استراحت کنند؛ صاحب دُکّان هم‌ اجازه داد و امام علیه‌السلام نشستند و مردم در اطراف آن حضرت جمع شدند... (۱) ✍ آه یا امام حسن عسکری ... اگر آن روز، هوا گرم و سوزان بود، غروب عاشورا هم هوا گرم و سوزان بود... اگر شما داغدیده بودید، اهل و عیال سیدالشهداء علیه‌السلام هم داغدیده بودند... اما چه بگوییم از آن ساعت جانسوزی که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به محضر إمام سجاد علیه‌السلام رسید و فرمود: 📜 يا بَقيّةَ المٰاضينَ! و ثِمالَ البٰاقينَ! قَد أضرَمُوا النّارَ في مَضارِبِنا ، فمٰا رأيُكَ فينا؟ ▪️اى يادگار گذشتگان و پناه باقيماندگان! خيمه‌ها را آتش زده‌اند؛ چه كنيم؟ 🥀 امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 📜 عَلَيكُنَّ بِالفَرار! ▪️هر چه زودتر به بیابان‌ها فرار كنيد! 📜 فَفَرَرنَ بَناتُ رَسولِ اللّهِ صائحاتٍ، باكياتٍ، نادباتٍ ▪️همه مخدّرات و دختران رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حالى كه گريان بودند و فرياد مى‌زدند، فرار كردند و سر به بيابان‌ها گذاشتند. (۲) ➖ و به روایت «سید‌بن‌طاووس»، امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 📜 حَمَلَني عَلَى بَعيرٍ يُطلََعُ بِغَيرِ وِطاءٍ، وَ رأسُ الحُسينِ عليه‌السلام عَلَى عَلَمٍ... ▪️مرا بر روی یک شتر بدون جهاز سوار کردند و سر مطهر پدرم را بر روی نیزه‌ای در مقابل ما گذاشتند. 📜 ... و حَولُنٰا بِالرِّماحِ، اِنْ دَمَعَتْ مِن أحَدِنا عَينٌ قُرِعَ رأسُهُ بِالرُّمْحِ ▪️دوْر تا دور ما با نیزه ایستاده بودند و اگر یکی از ما گریه می‌کرد و اشک می‌ریخت، با کعب‌نِیْ بر سر او می‌زدند.(۳) 📝‌ آزار دیدم / خود را میان معرکه بیمار دیدم در خیمه بودم / هفت آسمان را بر سرم آوار دیدم در بین گودال / آیینۀ جسم پدر را تار دیدم بابای خود را / دربین یک لشکر بدون یار دیدم این‌ها بماند‌ / از شام دیدم هرچه من آزار دیدم شب‌های بسیار‌ / در بین صحرا عمه را بیدار دیدم صد بار مُردم / وقتی به پای خواهرانم خار دیدم ای وای از شام / گهواره را در بین یک بازار دیدم بزم شراب و.../ بی‌حرمتی در مجلس اغیار دیدم نامحرمان را / نزدیک مَحرم‌های خود بسیار دیدم... 📚(۱)اثبات الوصیه ج۱ ص۲۴۳ 📚(۲)معالي السبطین ص٨٩ 📚(۲)وسیلة الدارین ص٣۴٣ 📚(۳)اقبال الاعمال ج۳ص۸۹