تایفون فمیلی خیلی بامزه بود.در کنار تمام قشنگی هایی که داشت،یه عالمه درس هم داشت که برای من تسلیم نشدن بود.ته پونگ به مو رسیده بود،پاره شده بود،حتی دیگه نمیتونست گره بزنه،اما مقاومت و تلاش کرد و ریشه های محکم تری پیدا کرد تا گرهشون بزنه.
زمزمه های چای.
رفتم سراغ گوشی قدیمیم،رسیدم به این اهنگ،و کاملا یاد اورثینکایی که با این آهنگ درموردش کردم و متن هایی که واسش نوشتم افتادم.و عمیقا غمم گین شد.