eitaa logo
سبک زندگی دینی
126 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
آیدی ادمین: @mohammaddostmr
مشاهده در ایتا
دانلود
هروقت بابام ومامانم میدید ندلامپ اتاق یا پنکه روشنه و من بیرون اتاقم، میگفتند: چرااسراف؟چرا هدر دادن انرژی؟ آب چکه م‌یکرد، میگفتند: اسراف حرامه! اطاقم که بهم ریخته بود میگفتند: تمیز و منظم باش؛ نظم اساس دینه... حتی درزمان بیماریشان نیز تذکر میدادند تا اینکه روز خوشی فرا رسید؛ چون می‌بایست درشرکت بزرگی برای کار مصاحبه می‌دادم با خود گفتم اگر قبول شدم، این خونه کسل کننده و پُر از توبیخ رو ترک می‌کنم. صبح زود حمام کردم، بهترین لباسم رو پوشیدم و خواستم برم بیرون که پدرومادرم بهم پول دادندو با لبخند گفتند: فرزندم! ۱_مُرَتب و منظم باش؛ ۲_ همیشه خیرخواه دیگران باش ۳_مثبت اندیش باش؛ ۴-خودت رو باور داشته باش؛ تو دلم غُرولُند کردم که در بهترین روز زندگیم هم از نصیحت دست‌بردار نیستند و این لحظات شیرین رو زهر مارم میکنن،. باسرعت به شرکت رویایی‌ام رفتم،به در شرکت رسیدم، باتعجب دیدم هیچ نگهبان و تشریفاتی نبود، فقط چند تابلو راهنما بود! به محض ورود، دیدم آشغال زیادی در اطراف سطل زباله ریخته، یاد حرف بابامامانم افتادم؛ آشغالا رو ریختم تو سطل زباله... اومدم تو راهرو، دیدم دستگیره در کمی ازجاش دراُومده، یاد پند پدرم افتادم که میگفتند:خیرخواه باش؛ دستگیره رو سرجاش محکم کردم تا نیفته! از کنار باغچه رد میشدم، دیدم آبِ سر ریز شده و داره میاد تو راهرو، یاد تذکر بابا ومامانم افتادم که اسراف حرامه؛ لذا شیر آب رو هم بستم..‌. پله ها را بالا میرفتم، دیدم علیرغم روشنی هوا چراغها روشنه، نصیحت بابامامانم هنوز توی گوشم زمزمه میشد، لذا اونارو خاموش کردم! به بخش مرکزی رسیدم ودیدم افراد زیادی زودتر از من برای همان کار آمدن و منتظرند که نوبتشون برسه چهره و لباسشون رو که دیدم، احساس خجالت کردم؛ خصوصاً اونایی که از مدرک دانشگاههای غربی‌شون تعریف میکردن! عجیب بود؛ هرکسی که میرفت تو اتاق مصاحبه، کمتر از یک دقیقه می‌آمد بیرون! باخودم گفتم: اینا بااین دَک و پوزشون رد شدن، مگرممکنه من قبول بشم؟عُمرا!! بهتره خودم محترمانه انصراف بدم تا عذرم رو نخواستن! باز یادپند پدر وماد رم افتادم که مثبت اندیش باش، نشستم و منتظر نوبتم شدم توی این فکرا بودم که اسمم رو صدا زدن. وارد اتاق مصاحبه شدم، دیدم ۳نفر نشستن و به من نگاه میکنند یکیشون گفت: کِی میخواهی کارت رو شروع کنی؟ لحظه‌ای فکر کردم داره مسخره‌ام میکنه یاد نصیحت آخر پدرم ومادرم افتادم که خودت رو باور کن و اعتماد به نفس داشته باش! پس با اطمینان کامل بهشون جواب دادم: انشاءالله بعد از همین مصاحبه آماده‌ام یکی از اونا گفت: شما پذیرفته شدی!! باتعجب گفتم: هنوزکه سوالی نپرسیدین؟! گفت: چون با پرسش که نمیشه مهارت داوطلب رو فهمید، گزینش ما عملی بود. با دوربین مداربسته دیدیم، تنهاشما بودی که تلاش کردی از درب ورود تا اینجا، نقصها رو اصلاح کنی... 👌درآن لحظه همه چی از ذهنم پاک شد، کار، مصاحبه، شغل و... هیچ چیز جز صورت پدرومادرم را ندیدم، کسانیکه ظاهرشان سختگیر، اما درونشان پر از محبت بود و آینده‌نگری... عزیز دلم! در ماوراء نصایح و توبیخهای پدرومادرانه محبتی نهفته است که روزی حکمت آن را خواهی فهمید... *اما شاید آن روز دیگر آنهاکنارت نباشند...*
🔴 تا دیر نشده اینو بخون عزیز از دست داده‌ها آرزو میکنن که همه دارایی و زندگیشونو بدن، عزیزشون دوباره برگرده به دنیا اون مرحوم تازه گذشته هم از اون دنیا آرزو میکنه، یکبارهم که شده برگرده به دنیا و جبران کنه، فرصت‌هایی که از دست داده چه خوبه که قبل از اینکه عزیزی رو از دست بدیم و یا خودمون از دنیا بریم، قدر همین لحظات باهم بودنمون تو دنیا رو بدونیم نوشته دکتر مهرپور برای همسرمرحومش خیلی قشنگ این مطلب رو میرسونه. بخونید این نوشته رو: 👈مریم عزیزم سلام. من در چهل و یک سالگی به بسیاری از آن چیزهایی که امروز آرزوی جوانان و دانشجویان است، رسیده ام. پزشک، جراح، فوق تخصص، استاد و حتی رییس! اما امروز بعد از این راهِ دراز و پر مشقّت، یک آرزو بیشتر ندارم. همه این ها را که برشمردم را پس بدهم. در عوض لحظه ای کنارِ تو بنشینم، در چشمانت نگاه کنم و فنجان چایی با هم بنوشیم و این بار قول میدهم که چای را نه یکباره و داغ که با آرامش و پا به پای تو بنوشم. مریم عزیزم؛ این روزها جوانترها آنچنان برای پیشرفت، عجله دارند که نگاهِ مادر؛ نفسِ پدر و عشقِ همسر را نمی بینند و برای رسیدنِ هر چه سریعتر به قله، بسیاری را در دامنه جای میگذارند. مریم عزیزم ، من پشیمانم از تمامِ شبهایی که صحبتِ تو را نمی شنیدم و به فکرِ تشویقِ حاضرینِ در سخنرانیِ فردایم بودم. من پشیمانم. مریم جان بگذار جوان‌ترها را نصیحتی کنم. در بالای قلّه ها و آن سوی ابرها خبری نیست، هر چه هست در دامنه زندگی شماست.... تا دیرنشده یه تغییری بدیم تو زندگیامون
*نسل هتل نشین!* چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن، همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند. پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند و كارهاي مردانه را در كمك پدر خود انجام مي دادند. حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند. چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد. و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست. نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد ، آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!! برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد. سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است. با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند. این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟ کی بود؟ کی بود؟! اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم و...همه بودند. کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان و این نسل هتل نشین بدهیم !!! گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد،فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه واین موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد. گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست! مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره! بیشتر فکر کنیم...
اموات در هر جمعه از ماه رمضان می آیند ، می ایستند و با صدایی محزون و با حالتی گریان چنین ندا می کنند: ای خانواده من ، ای فرزندان من ، ای نزدیکان من ، با چیزی(عملی) به ما مهربانی کنید تا خداوند به شما رحم نماید. ما را یاد کنید و از دعا فراموش نکنید ، بر ما و غربت ما رحم کنید ، زیرا ما در زندان تنگ و اندوه طولانی ، و در سختی می باشیم ، پس بر ما رحم کنید و از دعا و صدقه دادن برای ما کوتاهی نورزید ، شاید قبل از آن که مثل ما شوید ، خداوند بر ما رحم نماید. ما حسرت بر گذشته می خوریم ، ما نیز مثل شما توانا بودیم. پس ای بندگان خدا ، به سخن ما گوش فرا داده و فراموش نکنید ، فردا روزی شما نیز خواهید دانست: «چیزهای اضافی(غیر مورد نیاز) که در دست شماست ، قبلاً در دست ما نیز بود ، اما در راه بندگی خدا انفاق نکردیم ، و از حقّ مانع شدیم ، و لذا ضرر و سختی آن بر عهده ما قرار گرفت ، و منفعت و سود آن به دیگران رسید. با درهمی ، یا تکّه خمیر نانی ، یا تکّه کوچک گوشت به ما توجّه و مهربانی کنید» سپس ندا می کنند: بزودی بر خودتان خواهید گریست در حالی که برای شما فایده ای ندارد ، همانگونه که ما گریه می کنیم ، و برای ما فایده ای ندارد. لذا قبل از آن که مثل ما شوید ، (در راه بندگی خداوند) تلاش کنید.   فِي الْخَبَرِ: كَانَ الْمَوْتَى يَأْتُونَ فِي كُلِّ جُمُعَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ فَيَقِفُونَ وَ يُنَادِي كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِصَوْتٍ حَزِينٍ بَاكِياً: يَا أَهْلَاهْ ، وَ يَا وَلَدَاهْ ، وَ يَا قَرَابَتَاهْ ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِشَيْ‏ءٍ يَرْحَمُكُمُ اللَّهُ ، وَ اذْكُرُونَا وَ لَا تَنْسَوْنَا بِالدُّعَاءِ ، وَ ارْحَمُوا عَلَيْنَا وَ عَلَى غُرْبَتِنَا ، فَإِنَّا قَدْ بَقِينَا فِي سِجْنٍ ضَيِّقٍ وَ غَمٍّ طَوِيلٍ وَ غَمٍّ وَ شِدَّةٍ ، فَارْحَمُونَا وَ لَا تَبْخَلُوا بِالدُّعَاءِ وَ الصَّدَقَةِ لَنَا ، لَعَلَّ اللهَ يَرْحَمُنَا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا ، فَوَا حَسْرَتَى ، قَدْ كُنَّا قَادِرِينَ مِثْلَمَا أَنْتُمْ قَادِرُونَ ، فَيَا عِبَادَ اللهِ اسْمَعُوا كَلَامَنَا وَ لَا تَنْسَوْنَا ، فَإِنَّكُمْ سَتَعْلَمُونَ غَداً: «فَإِنَّ الْفُضُولَ الَّتِي فِي أَيْدِيكُمْ كَانَتْ فِي أَيْدِينَا ، فَكُنَّا لَا نُنْفِقُ فِي طَاعَةِ اللهِ وَ مَنَعْنَا عَنِ الْحَقِّ فَصَارَ وَبَالًا عَلَيْنَا وَ مَنْفَعَتُهُ لِغَيْرِنَا ، اعْطِفُوا عَلَيْنَا بِدِرْهَمٍ أَوْ رَغِيفٍ أَوْ بِكِسْرَةٍ » ثُمَّ يُنَادُونَ: مَا أَسْرَعَ مَا تَبْكُونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ وَ لَا يَنْفَعُكُمْ كَمَا نَحْنُ نَبْكِي ، وَ لَا يَنْفَعُنَا فَاجْتَهِدُوا قَبْلَ أَنْ تَكُونُوا مِثْلَنَا.  مستدرك الوسائل ، النوري رحمه الله : ج 2 ، باب 39 ، ح 1697 ، وعنه المؤلّف رحمه في سفينة البحار : ج 2 ، ص 556 ، الطبعة الحجرية.
👇🌺🌷❤️🌸 طبقِ باورهایِ شرقی، بدنِ زن ها متفاوت از بدنِ مردان است، بدین ترتیب که انرژی زمین در بدن و درونِ زنان در گردش است.  انرژی زنانه، انرژی به طرف خود کشاننده است. این انرژی زنانه به قدری قوی است که در زندگی خانوادگی، اکثرِ افرادِ خانه تمایل دارند در اطرافِ فردی باشند که *نیرویِ مرکز گرا* در او از همه قویتر است - که معمولاً مادرِ خانواده است - و نبودِ او کاملاً مشخص و محسوس است. اینکه بچه ها عادت دارند همیشه بدانند مادر کجاست و اگر مادر از خانه بیرون رود به شکل عجیبی متوجه میشوند و دائم میپرسند مامان کجاست؟ *از این نیروی جادویی در زن نشات میگیرد.* زن ها معمولاً *نقطۀ ثقلِ خانه* هستند، مسئولیتِ روانی را به منظورِ تامینِ و حفظِ سلامتِ سایرِ افراد خانواده، بر عهده دارند. *به همین دلیل وقتی زنی تغییری در جهتِ بهبود بر می دارد، تمامِ افرادِ خانه (چه او بچه داشته باشد یا نداشته باشد) از این بهبود بهره میبرند*. سلامتِ خانواده و جامعه به تنهایی بستگی به سالم شدن و سالم ماندنِ زن دارد.  یعنی خانم خانه که غمگین است همه خانواده آشفته میشود *زنانِ زخمی، زنانِ افسرده، و زنان رنجور بدونِ اینکه بدانند و یا بخواهند، می توانند برایِ خود و عزیزانشان منشاء درد باشند!* تصور کنید در جوامعِ پدر سالار با حجمِ بالایِ بی اعتنایی و کم لطفی که در حق زنان شده است چقدر خودِ مردان آسیب دیده اند؟ 🔷 در جامعه ای که زنان خوشحال و سلامت نیستند دیگر نمی توان تمایزی مابینِ مظلوم و ظالم قائل شد، چون *در چنین وضعیتی همه اعم از زن و مرد و کودک بازنده هستند!*  قدرتِ سلامت بخشی هر زن آنقدر عظیم است که میتوان ادعا کرد : با یک گل بهار میشود! لذا اینجاست که حدیث مولا امیر المومنین جلوه نمایی می کند که" المراه ریحانه لیس له قهرمانه " زن همچو گل ریحانه است نه بازیگر و بازیگردان میدان های مردانه....❤
🌾🌾🌾🌾🌾🌾💐💐💐💐💐💐💐 🔴 رازهای سلامتی ◀️ در شبانه روز دو وعده غذا میل نمایید، یکی صبح و دیگری شب. ◀️ حتی الامکان میان این دو وعده، چیزی میل نفرمایید؛ زیرا سبب خرابی معده و بدن می گردد. بنابراین ناهار اضافه است و سبب خرابی بدن و معده می شود و اصلی ترین وعده غذایی شام می باشد. ◀️ بلافاصله بعد از اذان مغرب، نماز مغرب را بخوانید و بعد از نماز حتما در خانه باشید؛ زیرا این ساعت، ساعت بیماری است. تا می توانید در این زمان ذکر بگویید و نماز عشا را با قدری درنگ بخوانید. ◀️ بلافاصله بعد از نماز عشا، شام را میل نمایید. ◀️ حداکثر تا یک ساعت بعد از اذان مغرب، وعده شام را میل نمایید و بیشتر از آن به تاخیر نیندازید. ◀️ اندکی ذکر خداوند تبارک و تعالی را بگویید و بخوابید. ◀️خواب اول شب ارزشمند است و جایگزین ندارد. ◀️ هم چنین اگر می توانید نزدیک اذان صبح بیدار شوید و نماز شب بخوانید. ◀️ بین الطلوعین نخوابید.
🌾🌾🌾🌾💐💐💐💐 🔴 اندکی تأمل 🔰 یکی از کارهایی که برای معده اصلا مناسب نیست، غذا خوردن با فاصله کم می باشد؛ به این معنی که قبل از این که غذای قبلی هضم شود، غذای بعد خورده شود و برای هضم هر غذا و خالی شدن معده، بنا حدود هشت ساعت زمان لازم است. 💢 امام صادق علیه السلام در روایتی می فرمایند: اگر کسی می خواهد غذایی به او ضرر نرساند، غذا نخورد تا این که گرسنه شود و معده اش خالی شود و وقتی می خواهد بخورد، بسم الله بگوید و خوب بجود و قبل از سیری کامل دست از غذا بکشد. 🔰 در این روایت تاکید شده که بگذاریم معده از غذای قبل خالی شود و بعد وعده بعدی خورده شود. این کار به سلامتی معده کمک بسیار زیادی می کند.  🔰 ترک ناهار راهی برای تحقق این نکته است. 💐💐💐💐💐💐💐 🔴 مزایای ترک تدریجی ناهار 🔹 افزایش سیستم ایمنی بدن 🔸 پیشگیری و درمان چاقی 🔹 پیشگیری و درمان چربی خون 🔸 پیشگیری و درمان قند خون 🔹 پیشگیری و درمان کبد چرب 🔸 پیشگیری از ضعف حافظه و درمان ضعف حافظه 🔹 پیشگیری از غلبه دم و درمان کمکی در مهار غلبه دم 🔸 پیشگیری از فشار زیاد به معده و درمان کمکی جهت پاکسازی معده 🔹 پیشگیری از ابتلا به بیماری های مختلف قلبی مانند انسدادها، ضعف عضلات و درمان کمکی آن 🔸 تقویت کلی بدن، ایجاد نشاط، جوانی، طول عمر و ...
🌾🌾🌾🌾🌾🌾💐💐💐💐💐💐💐 🔴 روش 🔰 طبق احادیث، مصرف ناهار موجب فاسد شدن بدن می باشد و به نظر می رسد که حذف ناهار در پیشگیری از انواع بیماری ها بسیار موثر می‌باشد. 🔰 حذف ناهار شاید در مرحله اول محال به نظر برسد، اما با برنامه ریزی و همت می‌توان این کار مبارک را برای سلامتی، محقق کرد. ⭕️ طریقه حذف ناهار: 🍽 انتخاب یک شام مقوی در ابتدای شب ( روایات روی کیفیت وعده شام تاکید دارند. ) 🍽 خوابیدن حدود دو ساعت، پس از صرف شام 🍽 مصرف یک صبحانه مقوی در ابتدای روز ( نهایتا تا ساعت ۹ صبح ) ⚠️ پنیر موجب زود هضم شدن غذاست و مصرف آن در صبحانه موجب زود گرسنه شدن می‌شود. هم چنین مصرف چای در طول روز موجب گرسنگی کاذب است. 🍽 کم کردن وعده ناهار به تدریج 🍽 استفاده از میوه جات، خرما یا سویق در روزهای اول، پس از حذف کامل ناهار 🔰 بعد از مدتی نیازی به مصرف این ها هم نیست، چرا که هدف ما حذف ناهار و دو وعده ای شدن می باشد. 🔰 یادمان نرود مصارف غذایی عادتی بیش نیست و بدن های ما به این همه غذا نیاز حقیقی ندارد.
✨انسان وقتی که درمسیر درست حرکت کند ، امیال مادی اش خودبخودکم می شود ، نیازی به تحمیل وفشار برنفس نیست .مبداء میلش عوض می شود . به جای خوراک مادی میل به علم حقیقی که غذای اصلی روح انسانست پیدا میکند. حرکتش به سمت ملکوت شدید می شود و بعد ملکوتی اش قوی می گردد. شاخصی اینجا وجوددارد : اگر علم حصولی (دروس دانشگاه وحوزه و...) درحال افزایش بود 📚 ولی امیال به سمت دنیا ، تجملات ،شهوات ،غضب و... بودند 🔔اینجازنگ خطر است ✖️ انسان دچارعجب می شود. ✖️ازانسانهای عادی خطرناکتر می شود.(بیشتر به اسلام و مردم ضربه وارد میکند چون عالم گمراهست ) ✖️ودرکات جحیمش ازبقیه نازلتر می شود.
هدایت شده از پَر
محدود کریسمس، غم‌بارترین وقتِ سال برای من می‌شود. امسال هم مثلِ سال‌های گذشته آمده‌ایم کملوپس (شهری در شمال بریتیش کلمبیا) و میهمان یک خانواده کانادایی هستیم که از دوستان همسرم هستند. قبله‌گاه این خانواده «علم» است و برای اینکه خدای‌نکرده بحث و جدلی پیش نیاید تمام سعی‌ام را می‌کنم که به ذکر و صلوات پناه ببرم. مثلاً امروز وقتی پسرِ خانواده داشت در مورد آخرین تحقیقاتِ انجام شده در مورد خواب حرف می‌زد و می‌گفت دانشمندان به این نتیجه رسیده‌اند که انسان‌ها نیاز دارند در طی روز هم مدت کوتاهی بخوابند، به زور خودم را کنترل کردم و نگفتم که در اسلام همه‌ی این موارد از خیلی سال‌ پیش به ما تعلیم داده شده. روزهای غم‌ناکی را می‌گذرانم اینجا بین افرادی که فقط و فقط علم را باور دارند و باید تمامِ روز را سکوت کنم تا مبادا حرفی از خدا و دین و حتی حرفی از مسیح(ع) بزنم. @pardarca
هدایت شده از تا انتهای افق
یه نکته خیلی مهم روان‌شناسی یا فلسفی هست که می گه: هیچ وقت باطن زندگیت رو با ظاهر زندگی افراد مقایسه نکن... چرا؟ چون عقلا مقایسه غلطیه... بارها دیده‌ام که افراد زیادی از زندگی و داشته‌ها و نداشته‌های خود ناراضی بوده اند و چشم به دیگری داشته اند و با دیدن صرفا ظاهر زندگی فرد، و بیخبری از باطنش، مبتلا به یک مقایسه نامعقول شده اند و همین باعث شده احساس یاس و رنج و غم و نارضایتی از وضعیت موجودشان باعث شود به دنبال سراب، آنچه داشته اند را هم از دست بدهند که در خیلی موارد قابل جبران نبوده است... اینستاگرام و تصاویری که مردم از ویترین تزئین‌شده زندگی خودشون می گذارند، گواه این ماجراست... فکر می‌کنم این مسئله در نگاه کلان هم صدق می کنه. یک نفر در کشورش همه مشکلات درونی اش را به وضوح می بینه اما متاسفانه این باطن زندگی اش را با ظاهر زیبا و فریبنده کشور دیگر مقایسه می کنه. بی‌خبر از مشکلات طبیعی موجود در هر زندگی در هرجایی... بعد دچار افسردگی می شه و تصور می کنه حتما آن ها در خوشی محض هستند و ما محروم... بعد تبعات و عوارض بی‌شمار رفتاری‌اش را خودش، خانواده‌اش و جامعه باید متحمل بشن... 🌸مشاهدات، تجارب و یادداشت‌های یک دانشجوی ایرانی🇮🇷 در فرانسه @ninfrance