هدایت شده از شماره "۱"
من یه چیزی فهمیدم.
من یه نویسندهام و میتونم هر کاری رو کاغذ کنم، از گذاشتن ضعفای خودم تو شخصیت گرفته تا کشتن و زجر دادن کسی که تو واقعیت ازش بدم میاد.
یعنی اینو میدونستما ولی الان که بهش فکر میکنم خیلی خفن به نظر میاد، فکرشو کن، فقط چندتا کلمه لازمه تا آدم بتونه مثل خدا (البته با نمیشه مقایسه کرد واقعا، ولی خب) بتوته کلی زندگی و داستان و شخصیت خلق کنه و به معنای واقعی تنها محدودیت یه نویسنده تو نوشتن، تخیلشه
هدایت شده از شماره "۱"
و نمیدونم همه اینجورین یا نه اما وقتی مینویسی خود به خود توی زندگیت هم ادبی میشی، مثلا امروز تو حیاط مدرسه آب داشت میرفت و من یه آدم که برای رسیدن به رویاش هر کاری میکنه رو به آبی که خاکها رو کنار میزنه، تو ذهنم تشبیه کردم.
و ایدههام هم دقیقا همینجوری میان، یه چیز کوچیکی میبینم و میگم، عه! ببین این میتونه یه ایده باشه
هدایت شده از شماره "۱"
خلاصه که نویسندگی خیلی خفن و عجیبغریبه.
و به قول سروش صحت، فقط بنویسید، اصلا اهمیتی نداره که چی مینویسید حتی میتونید کل صفحه رو پر از نمیدانم چی بنویسم کنید، اون نوشتنه مهمه.
(دقیق جملهشو یادم نیست ولی مفهوم همین بود)
ایستگاه 34 🇮🇷
من یه چیزی فهمیدم. من یه نویسندهام و میتونم هر کاری رو کاغذ کنم، از گذاشتن ضعفای خودم تو شخصیت گرف
ویدار واقعا✨✨✨😭😭😭😭😭✨✨✨✨✨✨✨😭😭😭😭😭
راستی ایگی! 😭😭
ما دلمون برای فعالیتهات تنگ میشهها! خیلی زود به زود بیا سر بزن باشه؟ 😭😭😭😭😭💔