حافظ کجای کاری، فالت غلط درآمد
گفتی غمت سرآید، عمرم به سر درآمد...
برای دوتا رفیق قدیمی که کلبهشان برای ماموریتی مدتی خالی بوده، حالا کمی و خاک گرفته و نیاز به خانه تکانی و شلوغی دارد، هی زود باشید بیایید که فرزند هستیا آتش شومینه را روشن کرده.
بیایید به همان جای آشنا
ایستگاه ۳۴