ایتا - ایستگاه 34 🇮🇷

53 مشاهده09:49

49 مشاهده10:31

«رسم عاشق‌کشی و شیوه‌ی شهر‌آشوبی
جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود»

42 مشاهده14:02

«کی بود آن که مست‌مست شسته ز غیر دوست دست 
پشت کنم به هر چه هست روی به روی او کنم»

44 مشاهده14:03

«چو برق از چنگ فرصت رفت بیدل دامن وصلش
ز دود خرمن هستی مگر یابم نشانش را»

44 مشاهده14:04

«هر کس ز روزن خود در عالم است سیار
عالم به چشم مستان، گلزار می‌نماید»

41 مشاهده14:10

«به دست آوردن دنیا هنر نیست
یکی را گر توانی دل به دست آر»

38 مشاهده14:11

109 مشاهده14:12

«در این زمانه چنان پست شد ترانه‌ی عشق 
که در بهار نخیزد ز بلبلان فریاد...»

81 مشاهده14:13

«کم نشاطی نیست آزادی از این وحشت‌سرا
زیر شمشیر شهادت رقص بسمل کرده‌ایم»

38 مشاهده14:14

«عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است 
کار بد مصلحت آنست که مطلق نکنیم»

1 مشاهده14:25

«غم تو را به نشاط جهان نخواهم داد 
من این خریده‌ی خود را به هیچ نفروشم..»

1 مشاهده14:27

مطالب بعدی