ایتا - ایستگاه 34 🇮🇷

«صد میکده خون بیش کشیده است لب من 
تا کار به رنگینی گفتار کشیده‌ است...»

51 مشاهده13:50

«نشئه‌ی دیدار ساقی رونق مستی شکست 
هیچ‌کس بویی ز می در شیشه و ساغر ندید.»

52 مشاهده13:51

بازم شعرررر-

51 مشاهده14:19

«سجده نتوان کرد بر آب حیات 
تا نیابم زین تن خاکی نجات»

51 مشاهده14:20

«میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست 
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز»

49 مشاهده14:20

«حجاب چهره‌ی جان می‌شود غبار تنم 
خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم»

51 مشاهده14:21

«ای سرو پای‌بسته به آزادگی مناز 
آزاده من که از همه عالم بریده‌ام...»

51 مشاهده14:22

«ز آزادگی بریده‌ام از خویش عمرهاست 
در پیش خود چو سرو گرفتار نیستم...»

51 مشاهده14:23

«ریشه‌ی آزادگی در خاک این گلشن کجاست 
سرو همچون گردن قمری‌ست اینجا غُل به کف...»

54 مشاهده14:24

«به آنچه می‌گذرد دل منه که دجله بسی
پس از خلیفه بخواهد گذشت در بغداد»

57 مشاهده14:25

«نظامی نیست دنیا را دلا از عهد او بگسل
منه بر کار دنیا دل که دنیا بی‌ثبات آمد...»

1 مشاهده14:26

«پیر ما گفت جهان بر روشی محکم نیست 
از خوش و ناخوش او‌ قطع نظر باید کرد.»

1 مشاهده14:28

مطالب بعدی