eitaa logo
استیکر1و1
286 دنبال‌کننده
331 عکس
737 ویدیو
4 فایل
🚀 @stickernew کانال 📡 @atresalavat کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
استیکر1و1
#بدون_شرح بدون شرح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از عطرخاص
🍃🌸🍃🌷🍁🌷🍃🌸🍃 💠گرسنه و گرسنه امام جماعت مسجدی در ونک مستوفی از قبل انقلاب تعریف می‌کرد که خانمی‌نیمه‌برهنه و بی‌حجاب و آرایش کرده و دست و سینه باز نزد من آمده و مسئله‌ای در مورد ارث از من سئوال کرد. گفتم خانم من هم از شما می‌خواهم مسئله‌ای بپرسم. اگر جواب دادید، من هم جواب می‌دهم گفت: شما از من؟ گفتم بله. گفت بفرمائید. گفتم: شخصی در محلی مشغول غذا خوردنست غذا هم بسیار مطبوع و خوشبو است، گرسنه‌ای از کنار او می‌گذرد، پایش از حرکت می‌ایستد، جلوی او می‌نشیند، شاید تعارفش کند، ولی او اعتنا نمی‌کند. شخص گرسنه تقاضای یک لقمه می‌کند. او میگوید: غذا متعلق بمن است و نمی‌دهم هر چه التماس می‌کند، او به خوردن ادامه می‎دهد، خانم این چگونه آدمی‌ست؟ گفت: آن شخص بیرحم از شمر بدتر است. گفتم: گرسنه دو جور است، یکی گرسنه شکم و یکی گرسنه شهوت. جوان گرسنه شهوت ، خانم نیمه‌برهنه و زیبائی را می‌بیند که همه نوع عطرها و آرایش های مطبوع دارد، هر چه با او راه می‌رود شاید خانم توجهی به او بکند و مقداری روی خوش به او نشان بدهد، خانم اعتنا نمی‌کند. جوان اظهار علاقه می‌کند، زن محل نمی‌گذارد. جوان خواهش می‌کند، زن می‌گوید: من نجیبم و حاضر نیستم با تو صحبت کنم. جوان التماس می‌کند، زن توجه نمی‌کند. این خانم چگونه آدمی‌است؟ خانم فکری کرد و از جا حرکت کرد و از خانه بیرون رفت. فردا درب منزل صدا کرد، رفتم در را باز کردم. دیدم سرهنگی دم در ایستاده و اجازه ورود می‌خواهد. وقتی وارد اطاق شد و نشست، گفت من شوهر همان خانم دیروزی هستم. وقتی که با او ازدواج کردم چون خانواده‌ای مذهبی بودیم از او خواستم با باشد، گفت: بعد از ازدواج. ولی بعدازدواج هرچه خواهش و تهدید کردم، زیر بار نرفت. ولی دیروز آمد و از من چادر و پوشش اسلامی‌خواست. نمی‌دانم شما دیروز به او چه گفتید؟ ماجرا را به او گفتم. او با خود عبایی آورده بود. به من داد و تشکر کرد و رفت 📚 کتاب حیا و خودآرایی و نقش آنها در سلامت روانی زن 📝 اثر عباس رجبی 📡 @atrekhas 🇮🇷