والپیپر شازده کوچولو 🧡
#کیوت #گوگولی #شازده_کوچولو
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂
-117694718_-560780319.mp3
5.69M
به به
#یوسف_زمانی
#آهنگ
#عاشقانه💙
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا ما را در اغوش پرمهرت بگیر
و
برایمان خدایی کن❤️
شبتون پر از نور و امید و یاد خدا🌙🌟
@stikercute
🦋🦋🦋
بين همه پيامبرها جرجيس انتخاب كرده
روزي روباه ، خروسي را گرفت و دويد تا او را در يك جاي امن بخورد .
خروس كه جان خود را در خطر ديد سعي كرد كه حقه اي به روباه بزند تا او دهانش را باز كند و از دست او فرار كند بنابراين به او گفت : اگر مرا ول كني در حق تو دعاي خير مي كنم .
اما روباه كه خيلي زرنگ بود جواب نداد و در دلش گفت : اگر دعاي تو اجابت مي شود براي خودت دعا كن .
خروس دوباره كفت : اگر مرا آزاد كني هر شب يك مرغ چاق و چله برايت مي آورم .
روباه جواب نداد و در دلش گفت : تمام كساني كه گرفتار مي شوند همين حرف را ميزند .
خروس هر چه حرف زد و سعي كرد كه روباه جوابي به او بدهد موفق نشد تا اينكه وارد خرابه اي شدند . خروس ديد كه ديگر فرصتي براي او نمانده است ، به روباه گفت : حالا كه مي خواهي مرا بخوري در اين دم آخر از تو خواهشي دارم ، من خروس دين داري هستم لااقل قبل از خوردنم نام يكي از پيغمبرها را ببر تا راحتتر بميرم . و او را به خدا قسم داد كه نام يكي از پيفمبرها راببرد .
خروس مي خواست تا از فرصت استفاده كند و هنگاميكه روباه دهنش با ز مي شود تا نام يك پيغمبر را مي برد ، فرار كند .
روباه كه خيلي زرنگ بود متوجه منظور خروس شد ، ولي چون دلش به حال خروس سوخت خواست تا آرزوي او را برآورده كند و همانطور كه گردن خروس را با دندانش گرفته بود گفت : جرجيس ( جرجيس يكي از پيامبران عهد قديم است ) و با اين حيله هم خواست خروس را برآورده كرد و هم مجبور نبود كه دهانش را باز كند . ( شما مي دانيد چرا مجبور نبود دهانش را باز كند ؟ )
🐓اين ضرب المثل زماني استفاده مي شود كه كسي از ميان چيزهاي مهمتر و معروف ، چيز گمنامي را انتخاب كند . يا چيزي را پيدا كند كه مناسب حال او باشد .
#ضرب_المثل
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂
میدونستنی پروانه ها نمیتونن بال خودشون رو ببینن؟!
توهم یه پروانه ای ،یه انسان فوق العاده فقط خودت نمیبینیش رفیق
#انگیزشی💫
@stikercute
🦋🦋🦋
•
به کم قانع نباش!
اما از چیزایی که الان داری لذت ببر ....👌🌱
#انگیزشی
@stikercute
🦋🦋🦋
🎀
#دخترونه
#پروفایل
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂
📗حکایت بهلول و کلوخ
روزی بهلول داشت از کوچهای میگذشت شنید که استادی به شاگردهایش میگوید:«من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم.»
یک اینکه میگوید: خدا دیده نمی شود. پس اگر دیده نمیشود وجود هم ندارد.
دوم میگوید: خدا شیطان را در آتش جهنم میسوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد.
سوم هم میگوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام میدهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام میدهد.
بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد.
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند.
خلیفه گفت: «ماجرا چیست؟» استاد گفت: «داشتم به دانش آموزان درس میدادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد میکند.»
بهلول پرسید: «آیا تو درد را میبینی؟» گفت:«نه»
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا مگر نمیگویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم.
استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت.
#بهلول
#حکایت
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂
یک بار آن وقتها که خیلی کوچک بودم، از درختی بالا رفتم و از سیبهای سبز کال خوردم، دلم باد کرد و مثل طبل سفت شد، خیلی درد میکرد. مادرم گفت اگر صبر میکردم تا سیبها برسند، مریض نمیشدم.حالا هر وقت چیزی را از ته دل میخواهم، سعی میکنم حرفهای او را در مورد "سیب کال" یادم باشد .
📕 بادبادک باز
#خالد_حسینی
#تیکه_کتاب
🦋@stikercute 🦋
ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂ ᵔᴗᵔ ˃ᴗ˂