eitaa logo
انباری کتابخانه
149 دنبال‌کننده
633 عکس
220 ویدیو
2 فایل
دیلی احتمالاً و هجویات📻✨. کنارم سکنا گزین و به تماشای بنشین صنعت سرگرمی را🎭. گریز خواهیم زد به لبخند و احوالات گاها بیگار:)). کتابخانه‌ی محقر ما: https://eitaa.com/pagliuzzaandcoffee خواهیم شنید: https://daigo.ir/secret/2399342596
مشاهده در ایتا
دانلود
پدرم اینجوری بود که مهندس نظر بده، گفتم کاری نداره کل شلنگ و سیم برق رو ببریم خلاص می‌شه فرمودن که مرسی واقعا صورت مسئله کلا پاک کردی وارد عمل شدند که سنگ رو برش بدن بعد اشتباهاً شلنگ لباس‌شویی هم برش خورد😂😗 گفتم بیا دیدی از اول گفتم ببرش، گفت خیلی خوب میبرمش با اره وارد عمل شدند، گفتم الان تیغه‌اش می‌شکنه نگاه کن و تق، تیغه‌اش شکست😔🤏🏻🗿 پدرم برگشته بود تو صورتم و از خنده نمی‌دونستن چی بگن بهم و والده از اون‌ور به کارهای ما می‌خندید. خلاصه که لباس‌شویی رو با شلنگ بریده و سیم برق پاره شده بردیم تعمیرگاه 😂💔🤌🏻 حقیقتا کاش دوربینی می‌تونستم به لباس‌شویی متصل کنم تا واکنش تعمیرکار رو ببینم وقتی با لباس‌شویی‌مون مواجه بشه که نه می‌تونه به برق بزنتش و نه شلنگ‌ش شیار و سری داره برای خروج آب😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂
من که don't care ولی خودت خجالت نمی‌کشی از این سرعت؟؟!!
حالا این استاد کلا این ترم فقط ریزش داده فی‌المثل بچه‌های پلیمر که ریاضی1 رو افتاده بودند، با ریاضی2 هم‌نیاز کردند، بعد ریاضی2 که حاوی انتگرال دوگانه و چندگانه بوده رو پاس کردن ولی به طرز جالبی ریاضی1 که حاوی انتگرال ساده‌ست رو افتادن دوباره(ریاضی یک رو با این استاد برداشته بودند)🤡🤡🤡 برای فیزیک مهندسی‌ها هم که معادلات داشتن با این استاد، تعداد زیادی مجبور به دوباره خوانی هستند🗿🤌🏻... این ترم اساتید چنان شمشیر رو از رو بستند که...
مجددا در این چرخهٔ نگاه‌ها گیر افتاده بودم. کل این سینمایی دو ساعت و نیمِ فقط هشتصد و سی لاین داشت.(نسبت به سریال 50min که حدود 600 لاین ساب دارد). این سریال بازی‌گری نشده بود، بازی‌نگاه شده بود. جنس خاص و مکالماتی که توسط قرنیهٔ چشم‌ها ایجاد می‌شد، و اکت‌های قوی و واقعی، همه و همه باعث شده بودند، امید از بین رفته در این سریال، بیش از پیش دست‌یافتنی به نظر برسد. در بحبوحهٔ نزول امید، مرگ و از دست دادن‌ها، از آخرین جملات رد و بدل شده، امید سبز می‌شود. در ناامید‌ترین نقطه هم هنوز امید را در قلب، حی داشتن، آن چیزی است که یحتمل برای کل زندگیمان کافی باشد. هنوز چشم انتظار روز خوب‌ی بودن، هنوز مصمم بودن برای لبخند زدن و برخاستن از محلی که آخرین بار سقوط کرده بودیم. ناامید، هرچند، فقط به عنوان برگزیده جشنوارهٔ کن باقی ماند، لکن به ترسیم تصویری حقیقی پرداخت، همان تصویر واقعی زندگی؛ همان درماندگی، تنهایی و بی‌پناهی در سخت‌لحظه‌ها. یا همان خنده‌ها و داشتن آرامش کنار کسانی‌که به آن‌ها اعتماد داریم، همان لحظهٔ کوتاه همراهی و حس کردن حامی. بازی بی‌همتای جونگ‌کی با در نظر گرفتن اینکه هیچ‌گونه دست‌مزدی هم برای این فیلم دریافت نکرده بود، از نکته‌هایی بود که منِ بیننده را از لحظهٔ قبل‌تر در تحیر فرو می‌بُرد. به لحاظ پلات و تصویربرداری، معتقدم امکان عملکرد بهتری داشت. من باب موسیقی متن هم این جسارت را به خرج می‌دهم و معترف هستم که به نسبت لوکی‌وان گوش‌نوازتر بود😅. در نهایت، برای گذراندن عصری کنار یک عزیز، این اثر را به تماشا نشستن، بسیار ارزشمند بود.