«ذهنم مشغول و دلم گرفته است و از تماشاچی بودن دیگر خسته شده ام. به محض اینکه به خانه بر میگردم و با خودم تنها میشوم یک مرتبه حس میکنم که روزم به سرگردانی و گم شدگی در میان انبوهی از چیزهایی که از من نیست و باقی نمیماند گذشته است»
از نامههای فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان.
هدایت شده از 𝒑𝒆𝒂𝒄𝒆𝒇𝒖𝒍 𝒍𝒊𝒇𝒆!
تا خدا
بنده نواز است
به خلقش
چه نیاز...!؟؟
👤 قیصر امین پور
«درمییابم چیزی که آدم واقعاً میتواند بشنود، سکوت است.»
کافکا در کرانه/هاروکی موراکامی
「انتظار」
رویایی بس دیرینه به یاد آورد
در وجودش افگاری خراش برداشت
تا شبگیر دورنمایی از خاطره ها داشت
در متروکهی صحرا به دنبال گریزی بود
ساحل فردا در دیده گانش دور و محجوب بود
صبر بیداد خاتمه میداد
اشک سر از انتظار قیامت میخواست
تا صبح ویرانش آمد از میان غبار مه آلود وجودش.
-
گاهی ماهیت وجود در تابوتی گنگ گم میشود
رقصِ آتش رو به خاموشی میرود
صدایی وهم آور به خیمهگاه هجوم میآورد
و امید همچون دود عودی در هوا غرق میشود
شاید سایبان،روح را سوغات سرخی روز کرده.
شاید...
_