eitaa logo
شُــروق‌ الشمس.
133 دنبال‌کننده
110 عکس
0 ویدیو
0 فایل
‌"بزرگترین افسوس آدمی این است که می خواهد اما نمی تواند و به یاد می آورد روزی را که می‌توانست اما نخواست" - میشنوم: https://daigo.ir/secret/42225565
مشاهده در ایتا
دانلود
نامیا چه بگویم از حال دل که سکوتم تبحّری است و زندگانی‌ام تبسم، سخنم ملجا و روانم غم‌زده‌‌... -
می‌گفت: «آدمیان بی‌تردید طبیعت را اندکی فاسد کرده‌اند، چون گرگ به دنیا نیامده‌اند اما گرگ شده‌اند. خداوند نه به آن‌ها توپ بیست و چهار پوندی داده است و نه سرنیزه، اما آن‌ها سرنیزه و توپ ساخته‌اند تا یکدیگر را از بین ببرند. مصداقی دیگر برای این مسئله، ورشکستگی افراد و دادگاهی است که اموال ورشکستگان را تصاحب می‌کند تا طلبکاران را محروم سازد.» کاندید یا خوش‌باوری – ولتر
عزیز من به طلوع بنگر صاحب دل قصد رفتن کرده سایبان در آرزوی چنین لحظه‌ای خیرخیر با چشمانی گشاده اما نرم به میان می‌اید غروبم در دست آهوان کوچکی است که شمع وجودشان به تازگی به روشنایی پی برده و بی‌هوا خود را رها کرده‌اند و شب، دریچه‌ای متمایل به خاکستری را به موهبتی از جانب حق بدل میکند؛ سپس شبگیر،به عرصه‌ی محشر نظری میکند تا دلِ مطرود نشیمنگاهی بر پشته‌ی عمر بنا نهد. -
سطح موفقیت افراد به ندرت از سطح شخصیت آنها بالاتر میره، ما با تبدیل شدن به شخصی که لیاقتش رو داره موفقیت هارو جذب می کنیم نه همینطوری بشینیم و موفق بشیم. معجزه سحر خیزی – هال الرود
معمایی در ذهن تابید نگین سردِ مدهوش به هوشیاری بازگشت غریب روزگار حالی ز وصف نداشت در اخترگه فرح مهلایی به پا‌شد و تحیر به تار مویی نزدیک شد مهر همچون بادبانی در رقص بود اما رقابت چنان رقصی با کمان‌های زرد شمس درمقیاسِ تضاد و ابهامی سخت بود مقیاس؟ شمس؟ به راستی شمس ِ زبرِ ابر از کدام دیار دُرفشان سر به زیر آورده است؟ _
کتاب ها، شهرهایی بودند که هیچ وقت ندیده بودم، پر از ستون هایی از افکار بزرگ و خیابان هایی از عبارات، هزارتوهایی از جملات غامض و کوچه هایی از هجاهای پیچیده. نسیمی که بر ستاره‌ای وزید – جونگ میونگ لی
هدایت شده از 'پریزاد غزل'
_ خالِ کنج لب دنیا، تو مرا قصه بخوان _ قصه را از قفسِ تن به تو آغاز کنم؟ _قایقی باش که پارو بزنم غصه ی خویش _ سر این راز برای دل تو باز کنم؟ _ چه پریشان شده ای، تکیه به فردا زده ای _ مانده ام تا برسد یار و فقط ناز کنم _ یار، بیمار ولی در نظرت مهره ی مار؟ _ دل به اغیار مده، نغمه ی تو ساز کنم _ دل من در گرو سبزی کوهستان شد _ سبزی حوصله را، کودک شب باز کنم _ باز کن راه معما، برسان معجزه را _ صبر کن پنجه ی خورشید تو را باز کنم -پریزاد کارنتیان.