در آفریقا، در دوران قحطى، بچه هاى گرسنه خاک مى خورند. اگر حسابى گرسنه باشى، هرچیزى مى خورى. همان عمل جویدن و قورت دادن چیزى، حتى اگر بدن را تغذیه نکند، رویاهایت را تغذیه مى کند. و رویاى غذا درست مثل رویاهاى دیگر است_مى توانى تا لحظه ى مرگ با آن ها زندگى کنى.
فرمین موش کتاب خوان – سم سوج
تفاوت میان خودپسندی و غرور در این است که غرور اعتقاد راسخ به ارزش فوقالعاده خویش در زمینهای خاص است. اما خودپسندی، خواستِ ایجاد چنین اعتقادی در دیگران است و معمولا با این آرزوی نهان همراه است که در نهایت، خود نیز بتوانیم به همان اعتقاد برسیم. بنابراین غرور از درون انسان نشات میگیرد و در نتیجه، قدردانی مستقیم از خویش است. اما خودپسندی کوششی است برای جلب قدردانی از بیرون، یعنی دستیابی غیر مستقیم به قدردانی است. از این رو، خودپسندی آدمی را پرگو، و غرور کم گو میکند.
در باب حکمت زندگی – آرتور شوپنهاور
صبح هنگام
به وقت گلاویزی صبح و شب
نزدیک به قرارِ قرارداد زمین، یعنی طلوع
دیواری پرچین شده از ساحرههای سبز
با نوای آهنگین بلبل خوشخوان به صدا در امد.
آجرهای خاک خورده از نمای بیرونی بیداد کهنگی و قدمت رگههای سفید مو را میدادند.
ناهنجاری صداهای بیوقفه و فریادهای راهبانِ راه در پسِ تیری و سبزگی درختان از شیپور به صدای نحیف مورچه میرسید،
و سرآغاز و اَزلگاه کاخ تا اَبد و یک روز بوی سیرابی مُلک و ملکوت خالق را گیرا شد.
(ادامه دارد...)
چه کسی میتواند بگوید دیدن کدام یک از این دو دهشتناکتر است، دلهای خشکیده یا جمجمههای تهی شده؟
بابا گوریو - اونوره دو بالزاک
معتقد بود که سرچشمه همه عیبهای آدمی دو چیز است: یکی بیکاری و دیگری اعتقاد به خرافات. و دو فضیلت نیز بیشتر وجود ندارد: یکی کار و دیگری خرد.
جنگ و صلح – لئو تولستوی
ماهرمضان،قرآن،اشک،لبخند،رعد و برق،بارآن...
عزیزکم شما بگو با این اوصاف آیا دلیلی برای اخمهای درهم رفته میتوان یافت؟
شُــروق الشمس.
ماهرمضان،قرآن،اشک،لبخند،رعد و برق،بارآن... عزیزکم شما بگو با این اوصاف آیا دلیلی برای اخمهای درهم
میدونی توی این هواستکه باید بگی:
اللهم عجل لولیک الفرج
من میل دارم که زندگی کنم و خوشبخت باشم. میدانم که اگر پوچی و بیمعنایی را تا پایانِ نتایجِ منطقیاش پیش ببریم نه میتوانیم خوشبخت بشویم و نه زندگی بکنیم. من مثل همه مردمم.
کالیگولا – آلبر کامو