چهار قانون کلیدی ذهن
💥قانون 1 - هرعملی که بصورت عادت وتکرار درآید کنترل عصبی آن عمل از بالای مغز یعنی ضمیر خودآگاه به پایین یعنی ضمیر ناخودآگاه می رود . به عبارت دیگر باتکرار یک عمل ارادی ، آن عمل تبدیل به یک عمل غیر ارادی میشود مثل تایپ کردن... 🎓😯
💥قانون 2 - هر پیامی که به مغز خطور می کند یا گفته می شود در ضمیر ناخودآگاه تاثیر می گذارد و چنانچه تکرار شود ، اثر آن چندین برابر خواهد بود. روزانه 5 هزار اندیشه از مغز ما عبور می کند و متاسفانه اکثر این اندیشه ها منفی است. 😎😳
بنابراین باید بسیار مراقب واژه هایی که به کار می بریم ، موسیقی هایی که گوش می دهیم ، حرفهای اطرافیانمان و ... باشیم ، چرا که همه ی واژه ها از نظر ضمیر ناخودآگاه بار معنایی مثبت یا منفی دارند.
مثلا وقتی می گوییم : من بدبختم ، ضمیرناخودآگاه این ورودی را پذیرفته و تکرار می کند. 😳😳😯😏
💥قانون 3 - گاهی ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه در زمینه ای باهم درتعارض قرار می گیرند مثل زمانی که می خواهید ازپلی معلق عبور کنید . ناخودآگاه به شما میگوید نرو ، دست و پا چلفتی و خودآگاه میگوید ، برو..! 😳😕😐
💥قانون 4 - (بسیار مهم✨) هرگاه ضمیر ناخودآگاه و خودآگاه در انجام امری باهم به توافق برسند توانشان در هم ضرب میشود و توانایی فرد در انجام یک رفتار چندین برابر میشود. 😎💪
وقتی بدانید که به کجا می روید، تبدیل به شخص مؤثرتري می شوید.
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind
داستان_آموزنده 📝
روزی شخصی به دهكده اي ميرفت. در بين راه زير درخت گردوئي به استراحت نشست و در نزديكي اش بوته خربزه ای را ديد.
او به فكر فرو رفت كه چگونه خربزه به اين بزرگي از بوته كوچكي بوجود مي آيد و گردوي به اين كوچكي از درختي به آن بزرگي ؟
سرش را به آسمان بلند كرد و گفت : خداوندا! آيا بهتر نبود كه خربزه را از درخت گردو خلق مي كردي و گردو را از بوته خربزه؟
در اين حال گردوئي از درخت بر سرش افتاد و برق از چشمهايش پريد و سرش را با دو دست گرفت و با ترس از خدا گفت:
پروردگارا! توبه كردم كه بعد از اين در كار الهي دخالت كنم؛ زيرا هرچه را خلق كرده اي حكمتي دارد. اگر جاي گردو با خربزه عوض شده بود من الآن زنده نبودم.😄
✅هیچ کار خدا بی حکمت نیست.
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind❤️
داستانک
پادشاه به نجارش گفت: فردا اعدامت می کنم، نجار آن شب نتوانست بخوابد. همسر نجار گفت: مانند هرشب بخواب، پروردگارت یگانه است و درهای گشا یش بسیار. کلام همسرش آرامشی بردلش ایجاد کرد و چشمانش سنگین شد و خوابید. صبح صدای پای سربازان را شنید، چهره اش دگرگون شد و با ناامیدی، پشیمانی وافسوس به همسرش نگاه کردکه دریغا باورت کردم، با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجیر کنند. دو سرباز با تعجب گفتند: پادشاه مرده و از تو می خواهیم تابوتی برایش بسازی، چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت، همسرش لبخندی زد و گفت: مانند هر شب آرام بخواب، زیرا پروردگار یکتا هست و درهای گشایش بسیارند. فکر زیادی بنده را خسته می کند، در حالی که خداوند مالک و تدبیر کننده کارهاست.
کاردان کارما، درکارما
فکرمادرکارما، آزارما
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind
7.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قابل تامل!!!!!
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind
امانت دار
دختر نابینا به التماس های پسر توجهی نمی کرد.
و مدام بهش می گفت :
نه، ما نمی تونیم با هم ازدواج کنیم.
اگه من می تونستم ببینم، حتما همراه همیشگی زندگیت می شدم.
تو خیلی مهربونی و خوش قلب، ولی با شرایطی که دارم نمی تونم بپذیرمت.
از بیمارستان زنگ زدند!
یکی پیدا شده که حاضره چشم هاش رو به دختر شما ببخشه!
دختر به خودش گفت :
چه عالی، اینجوری می تونم شریک زندگی حامی مهربونم بشم.
عمل با موفقیت انجام شد.
وقتی چشم هاش رو باز کردند، به پسر زنگ زد و با هیجان گفت :
نمی دونی چه عالیه، من دارم می بینم.
و قرار گذاشتند چند روز بعد همدیگه رو ملاقات کنند.
بالاخره روز موعود رسید.
دختر با شادی به اطراف نگاه می کرد و منتظر بود.
پسری نابینا با عصای سفید سر و کله اش پیدا شد.
سلام کرد و گفت خوشحالم می تونی ببینی.
و خوشحالم که بالاخره می تونیم به هم برسیم.
دختر گفت : باورم نمی شه.
ما نمی تونیم با هم ازدواج کنیم، آخه ...
پسر در حالیکه اشک می ریخت، با صدای لرزان گفت :
باشه، من لایق تو نیستم و به دردت نمی خورم.
و کمی سکوت کرد و با لبخندی تلخ ادامه داد :
مراقب امانتی هام باش!
چشم هام رو می گم!
عزیز دلم تا حالا امانتی هائی که خدا بهمون داده رو شمردیم؟
گوشی که می شنوه.
چشمی که می بینه.
قلبی که می تپه.
و…
فکر می کنی درست از امانت هاش استفاده کردیم؟
ازشون برای رسیدن به خودش بهره بردیم؟
یا اونها وسیله دوری ازش شدند؟
خدای مهربون، کمک مون کن :
تا با امانت هائی که به ما دادی به تو نزدیک تر بشیم.
و امانت دار خوبی باشیم.
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind
ده نكته روانشناسی برای زندگی شادتر:
١_ ترسناك ترين جاي جهان ذهن شماست.
٢_ اهل عمل باشيد نه عكس العمل ، صدا باشيد نه انعكاس صدا .
۳_ مراقب بدن خود باشيد ، زيرا تنها جايي است كه تا آخر عمر در آن زندگي مي كنيد .
٤_ اجازه ندهيد رفتار ديگران آرامش دروني شما را بهم بزند .
٥_ آرزو كردن براي اينكه جاي شخص ديگري باشيد ، يعني ناديده گرفتن خودتان.
٦_ ارزش شما با رفتار ديگران با شما، تعيين نميشود.
٧_ اگر كسي كار اشتباهي انجام داد، همه خوبي هايش را فراموش نكنين.
٨_ قهرمان بودن يعني ايمان به خود، وقتي ديگران به شما اعتقادي ندارند.
٩_ كساني كه در گذشته زندگي مي كنند، آينده خود را محدود مي كنند.
١٠_ هيچ يك از ما برنده يا بازنده به دنيا نيامده ايم ، انتخاب كننده به دنيا آمده ايم
💕کانال ذهن موفق 💕 ↙️
@successmindﻳﻪ
❤️داستانک
روزی سقراط، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد:
در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت: خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید:
اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد وبیماری به خود می پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود. سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟ مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.
سقراط گفت: همه ی این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی، آیا انسان تنها جسمش بیمار می شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد،هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکر و روان نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش، نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی می کند، در آن لحظه بیمار است.
💕کانال ذهن موفق💕↙️
@successmind