صوفی پژوهی
🔶🔶رمان نقد تصوف 🔰🔰پیرسازى و قطب تراشى9️⃣5️⃣ 💢درویش در حالى که ساکت سر در گریبان برده بود لب به سخن
🔶🔶رمان نقد تصوف
🔰🔰انعکاسى از شرک0️⃣6️⃣
آقاى فاضل: اصولا صورت پرستى در اسلام جز شرک نامى ندارد. اسلام مى گوید حتّى صورت پیغمبر و امام را نباید در عبادت به نظر گرفت. وقتى پیامبر اسلام مکّه را فتح کرد دستور داد همه عکس ها
حتّى عکس پیغمبران را از دیوار خانه کعبه پاک کردند(1) به نظر اسلام در خانه اى که عکس باشد نماز خواندن کراهت دارد. اساس تعلیمات دین اسلام خداپرستى خالص است. صورت ها هر چه باشد و هر نوع، باید هم از لوح کعبه و عبادتگاه زدوده شود و هم از لوح دل ها و به قول سنایى:
کى درآید فرشته تا نکنى *** سگ زد ز دور و صورت از دیوار
این نظر اسلام بود و آن هم نظر رهبران طریقت که مى گفتند مرید باید صورت قطب را در عبادات به نظر آورَد.
ریاضعلى: نظر ارباب طریقت این است که چون همه چیز جلوه گاه خداست و کامل تر از هر موجودى انسان است به خصوص اولیاءِ خدا و اقطاب ما هم از اولیا هستند. ما که دستمان به عالم مجرّد نمى رسد باید به عنوان تماشاى جمال حق، جمال پیران را نمایشگاه قرار دهیم. پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «إنَّ اللّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى صُورَتِهِ; خداوند آدم را به صورت خود آفریده».(2)
(1). قبله اسلام.
(2). بحارالانوار، ج 4، ص 11.
ادامه دارد...
#ارمغان_خانقاه
#رمان
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ گزارشی از ارائه دکتر محمد هادی قندهاری در مدرسه بهاره تصوف پژوهی: «درنگی در نظریه وحدت وجود؛ پیشینه، ادله و نقدها»
موضوع بحث ایشان «پیشینه وحدت وجود در ادیان و مکاتب» بود. این استاد برجسته دانشگاه آزاد تهران بحث خود را با تبیین تمایزهای تعبیر عرفان اسلامی با عرفان اسلام آغاز کردند و لزوم تفکیک بین عرفان اسلامی مصطلح و معرفت ماخوذ از قرآن و اهل بیت علیهم السلام را خاطر نشان ساختند.
ایشان اشاره کردند که در تقسیمی دیگر، وحدت وجود به دو قسم «وحدت سنخی» و «وحدت شخصی» تقسیم می شود که اولی دیدگاه برخی از فلاسفه حکمت متعالیه و دومی دیدگاه خاص صوفیان است.
استاد قندهاری در ادامه پیشینه نظریه وحدت وجود در مکاتب عرفانی را به پیش از ظهور اسلام و مکاتب اوپانیشاد، ادویتا ودانتا، دائویسم، فیثاغورسیان، پهلوی و خسروانی، رواقیون، نو افلاطونی اسکندرانی و غیره رسانده و درباره هرکدام سخن گفتند.
دکتر قندهاری به عنوان خاتمه بحث خود از اهمیت چهار مسئله بحث کردند: اول: مطالعه ای تطبیقی که یکی از ارزشمندترین روشهای مطالعاتی است. دوم: یاد آوری اصول مشترک بین عرفانهای مختلف با عرفان اسلامی علیرغم تفاوت های فرهنگی و اقلیمی. سوم: آشکار کردن اجمالی تفاوت بنیادین مکتب معرفتی اسلامی با تمام عرفانهای هفتگانه فوق الذکر. چهارم: منابع احتمالی نظریه وحدت وجود در عرفان های پیش از اسلام.
#مدرسه_تصوف_پژوهی
#وحدت_وجود
#علی_افضلی
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
🔰استفتاء از مرحوم آیت الله صافی گلپایگانی در مورد سَران صوفیه
❓❓نظر خود را در مورد كسانى كه به اصطلاح در زمره عرفا از آنها ياد شده (صوفيانى چون: «محى الدّين عربى»، «بايزيد بسطامى»، «حسين بن منصور حلّاج» و «جلال الدّين محمّد بلخى مولوى») به صورت مبسوط و مكفى بيان فرماييد.
✅ ج- با تقدير از توجّه و آگاهى شما. همانطور كه مرقوم داشته ايد اين افراد- كه به اصطلاح، عارف ناميده مى شوند- اكثراً داراى انحرافات فكرى و عقيدتى و روشهاى خرافى مى باشند و سخنانى دارند كه با نصوص قرآن مجيد و احاديث شريفه مخالفت دارد.اين افرادى را كه نام برده ايد طريقه متشرّعه و ملتزمين به احكام و آداب شريعت را نداشته اند. اگر هم برخى، آنها را از عقايد فاسده تبرئه نمايند، براى شخص مسلمان، آراء و عقايدشان حجّت نيست.
قدر مسلّم اين كه اين افراد و آرائشان در طول چهارده قرن در محيط مذهب و تشيّع هيچ گاه مرجع و ملجأ نبوده است.
در همه ادوار و اعصار، رهبران عقيدتى شيعه، افرادى مثل: «ابن بابويه»- پدر «صدوق»-، «صدوق»، «شيخ مفيد» ها، «شيخ طوسى» ها، «علّامه حلى»ها و «مجلسى»ها و صدها و هزارها عالم ديگر از اين قبيل بوده اند كه در ارايه مرزهاى بين كفر و اسلام همواره كلامشان قطعى و قاطع بوده است. اكنون هم راه و صراط مستقيم، همان راه آنها است.
📚 معارف دین، صفحه ۲۶۲
#دیدگاه_علما_در_مورد_تصوف
#علما_تصوف
#آیت_الله_العظمی_صافی
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
🌿🌸 سلام مولای من🌿🌸
دوست داشتن شما
شیرین ترین اتفاقی است که
هر روز رخ می دهد ...
وقتی دلم بوی یاد شما را می گیرد،
وقتی لبم به ذکر نامتان متبرک می شود،
وقتی جانم به محبتتان معطر می گردد
هزار هزار شکوفه در درونم می شکفد،
بهار می شوم، آرام می گیرم
و زنده می گردم ...
من با شما در نهایت خوشبختی ام ...🌿🌺
💖 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج💖💫
📎 #امام_زمان
📎 #ظهور
📎 #ماه_ذی_الحجه
صوفی پژوهی
🔶🔶رمان نقد تصوف 🔰🔰انعکاسى از شرک0️⃣6️⃣ آقاى فاضل: اصولا صورت پرستى در اسلام جز شرک نامى ندارد. اسل
🔶🔶رمان نقد تصوف
🔰🔰پرتگاه صورت پرستى1️⃣6️⃣
❇️آقاى فاضل: راستى اسف انگیز است کسانى که از قرآن و حدیث اطّلاع جامعى ندارند و علوم خود را ارمغان هاى سینه اقطاب مى دانند، باز در بن بست اشکالات که گرفتار مى شود به روایات متشابهى که تفسیر آن را از ائمّه معصومین(علیهم السلام) باید خواست مى چسبند و تفسیر به رأى کرده، مس بدعت را به زر مى آلایند.
🔸اگر این آقایان قدرى زحمت مطالعه به خود مى دادند و آیات و روایات را بررسى مى کردند دیگر به این اشکالات برخورد نمى کردند. مگر رهبران ما نگفتند وقتى به نماز مى ایستیم آیه (إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَـوَاتِ وَالاَْرْضَ حَنِیفًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ)(1) را بخوانیم؟ مگر نگفتند آدمى هنگام عبادت به هیچ چیز جز خدا نباید توجّه کند؟ پس به گفتن (إِیَّاکَ نَعْبُدُ)(2) مظهرى را براى خدا تراشیدن و به او توجّه کردن (و مثلا صورت قطب را به نظر گرفتن) از قوطى کدام عطّار بیرون آمد؟
⬅️از طرفى آیه «(لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَىْءٌ); خدا مانند و نظیر ندارد»(3)مى گوید، پس جمال پیر جمال اللّه است یعنى چه؟
(1). سوره انعام، آیه 79.
(2). تفسیر گنابادى.
(3). سوره شورى، آیه 11 .
ادامه دارد...
#ارمغان_خانقاه
#رمان
🔵صوفی پژوهی
@sufi110
❓❓ آيا اشعار خودمانى كه با الفاظ و عبارات خودمانى و زبان عاميانه براى اهلبيت- عليهم السّلام- مى گويند، صحيح است، يا نه؟
🔰🔰 پاسخ:
🔶چنان چه توهين آميز و دون شأن مقامات رفيع آن بزرگواران نباشد، اشكال ندارد. هر چه در سرودن شعر، ادب و حفظ حريم مقام آن بزرگواران رعايت شود، سزاوار است و بايد اشعار در مدايح و مصايب اهل بيت عليهم السّلام- شيوا و رسا بوده و مضامين آن موجب رشد فكرى و اعتلاى معارف دينى و اخلاقى باشد و شاعر، خواننده شعر و مدّاح، همه متعهّد باشند و غرض آنان بسط و نشر معارف اسلامى و بيدارى فطرت پاك انسانى باشد.
❌ و از روش هاى اهل بدع و صوفيانه و مجالس وجد و سماع آنها منزّه باشد.
🔸البتّه مراتب اشعار و درجات مضامين آنها بر حسب اختلاف سليقهها و ذوقها و معرفت اشخاص و محدوده اطّلاعات آنها تفاوت بسيار دارد.
در ارتباط با اين موضوع، مناظره «سيّد حميرى»، آن شاعر بسيار مشهور و تواناى اهل بيت عليهم السّلام-، با «جعفر بن عمان الطائى» بسيار جالب است.
«سيّد حميرى» به «جعفر» مى گويد: واى بر تو! آيا درباره آل محمّد- عليهم السّلام- مى گويى:
ما بال بيتكم يخرب سقفه وثيابكم من ارذل الاثواب
جعفر پرسيد: چه عيبى در اين شعر است؟!
سيّد گفت: وقتى نمى توانى نيكو مدح بگويى، ساكت باش! آيا آل محمّد- عليهم السّلام- به اين كه: «سقف خانه هايشان خراب، و لباسشان از پست ترين لباس هاست وصف مى شوند؟ ولى من تو را معذور مى دارم؛ كه اين متقضاى علم و طبع محدود توست.
من در مدح آنها قصيده اى گفتهام كه اين نقص شعر تو را به آن محو كرده ام:
اقسم بالله وآلائه والمرء عمّا قاله مسئول
ان علىّ بن ابى طالب على التقى والبّر مجبول
اين گونه در مدح آل محمّد- عليهم السّلام- گفته مى شود، و شعر تو براى صاحبان انديشه پايين و ضعيف، مناسب است.
«جعفر طائى»، «سيد حميرى» را بوسيد، و گفت: «انت والله الرّاس يا ابا هاشم و نحن الاذناب ۱۳۷]».
⬅️اجمالا آن چه لازم الرّعايه است، اين است كه بايد مدح، با شؤون آن بزرگواران- كه كتاب و سنّت بر آن دلالت دارد- مناسب باشد، و هم چنان كه «سيّد حميرى» گفته است، دون شأن، شرف، كمالات روحى و مقامات معنوى آنها نباشد؛ و از طرف ديگر از غلوّ- كه گاه شاعر و خواننده را تا مرز كفر پرت مى نمايد- پاك و مبرّا باشد.
📚معارف دين، ج ۱، ص: ۱۱۲
#دیدگاه_علما_در_مورد_تصوف
#علما_تصوف
#آیت_الله_العظمی_صافی
🔵صوفی پژوهی
@sufi110