eitaa logo
سلوک معنوی ـ حیات عارفانه
807 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
210 ویدیو
7 فایل
🎈 #سلوک_معنوی #حیات_عارفانه، معارفِ تدوین شده و بازنویسیِ سخنانِ ارزش‌مندِ توحیدی، ولایی، عرفانی و معنویِ سالکانِ راه در حوزۀ نظری و معرفتی (معرفتِ توحیدی، معرفتِ نفس، معرفتِ هستی)، و حوزۀ عملی (تهذیبِ نفس، و حضورِ دین در متنِ زندگی) است. @Useriran
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ﷽ 📚 🎈 (۱) 📚 وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (۸۷) فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ (۸۸) [انبیاء] 🔹آن‌چه در آیهٔ ۸۷ سورهٔ انبیاء آمده و در میانِ اهلِ سلوک به "ذکرِ یونسیه" معروف است، ـ در صورتی‌که درست تعقّل شود ـ یکی از اذکاری است که محتوای آن با نیازهای عقلانیِ انسان بسیار سازگار است، به‌شرطی که به صورتِ تقلیدی و بدونِ توجّه به‌کار گرفته نشود. 🔹هر ذکر اگر با یک عملِ درونی و وجودی همراه نباشد، از کم‌ترین مقدارِ اثر برخوردار است؛ و هرچه عملِ همراه با ذکر، یا عمقِ وجودیِ آن کم‌تر شود، تأثیر و نتیجهٔ ذکر کمتر است، و در نهایت تبدیل به یک لفظ و وِرد خواهد شد. البتّه تعقّل در اذکار منافاتی با تعبّد در آن‌ها ندارد، و این دو مکمّلِ هم هستند. 🔹برای کسی‌که می‌خواهد از هر طریقی در زندگیِ خود تجدیدِنظر کرده و به تعالیِ باطنی و ظاهری برسد، اوّلین شرط این است که نباید دچارِ یأس و توقّف بشود. هر تجدیدنظری در زندگیِ دنیایی و آخرتی اگر باعثِ ضعفِ انسان بشود، بی‌ارزش است. در واقع اگر کسی دچارِ این مشکل بشود، در سیرِ تعقّلیِ خود به خطا رفته و در شناختِ جهان و یا هویتِ انسانی دچارِ انحراف شده است. میلِ تغییر و تحوّل باید به انسان، نشاط و حرکت و جوشش بدهد و او را محکم‌تر و مصمم‌تر کند. اگر چنین تأثیری در ذکر و مراقبه نباشد، چه بسا انجامِ آن ضررِ بیش‌تری از ترکِ آن داشته باشد. 🔹مراحل مراقبه و تعقّل در حضرت یونس (ع) خاصّ اوست، اما هر کدام از ما در مرتبه و ظرفِ خودمانْ شبیهِ آن‌را می‌توانیم در خودمان پیدا کنیم؛ و این همان سیرِ تعقّلی است که منطبق بر ذکرِ یونسیّه است. 🔹انسان پس از رفتن و پیمودنِ راهی که نباید می‌رفت، خود را با عکس‌العملِ مواجه می‌بیند. این عکس‌العمل چنان دقیق و ظریف و حساب‌شده است که گویی تمامِ جهان برای او و برای هدایتِ او ساخته شده است. انتخاب را خودش انجام داده، امّا جهان هم گویی کسی غیر از او و انتخابش را به رسمیّت نمی‌شناسد! 🔹عکس‌العملِ عالَمِ وجود در مقابلِ این انتخابِ اشتباه، این است که او را در یک بن‌بست قرار می‌دهد، بن‌بستی که برخلافِ اراده و علاقهٔ اوست. آیه با تعبیر "ظلمات" از آن یاد می‌کند: "فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ". 🔹ویژگیِ مهمّ ظلمات این است که انسان چیزی نمی‌بیند؛ در واقع مهم‌ترین خصلتِ این وضعیتی که انسان در آن گرفتار می‌شود این است که در اثرِ انتخاب و عملِ خودْ، درکش را از موقعیّت و وضعیّتِ خود از دست می‌دهد، و در آن حالت نمی‌فهمد که چرا چنین است و چگونه به این‌جا رسیده، و برای نجات باید چه اقدامی بکند؟ 🔹در چنین حالتی که فرد هیچ کمکِ بیرونی ندارد و تنها می‌تواند با "خلوت با خود" و "بازگشت به خویشتن" راهِ خود را بیابد و به نقطه‌ای برسد که نقطهٔ نجات اوست، پس در درجهٔ اوَل "تسبیح و تهلیل" می‌کند: "أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ". 🔹معنیِ عقلانیِ تهلیل و تسبیح این است که انسان توجّه می‌کند که من خودم به این ظلمات رسیده‌ام و تقصیرِ کسِ دیگری نیست؛ چرا که جهان، نظم و ناظم و انتظام دارد و عیب و نقصی در آن نیست، و من نباید اشکالِ خود را گردنِ دیگران و جهان و نظمِ آن بیندازم. 🔹این مرحلهٔ مهمّی است که انسان برای عیب‌های خودش، به دنبالِ مقصّرِ بیرونی نگردد؛ اگرچه جامعه و حکومت و جهان پر از فساد و تباهی است، امّا من خودم مسئول و سازندهَ جهانِ خودم هستم، و اگر نقصی وجود دارد من مسئول و مقصّرِ آن هستم و نباید از این مسئولیت شانه خالی کنم. 🔹این یکی از مهم‌ترین گردنه‌هایی است که ما در آن گرفتار می‌شویم، و چه بسا افرادِ اندکی از آن به سلامت عبور می‌کنند. پس از این است که ـ به فراست ـ درمی‌یابد که برای نجات و تعالی و رهایی، باید به دنبالِ عاملی درونِ خود بگردد، و هیچ راهی غیر از این نیست. آن‌چه تا کنون به‌دست آورده و آن‌چه که پس از این به‌دست می‌آورَد، حاصلِ چیزی غیر از عملِ خودش نیست و نمی‌تواند هیچ مقصّری برای آن بتراشد: "سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ". 🔹پس به خود می‌آید و قبول می‌کند که در استفاده از عمر و امکانات و استعدادِ خود راهِ خطا پیموده و بر خویشتن ظلم کرده، و آن‌چه که اکنون در آن به‌سر می‌برَد، نتیجهٔ انتخاب و عملِ خودش هست. 🖌 @sulookmanav
🎈 (۲) 🔹امّا استجابت در این‌حالت، قطعی و فوری است، و هیچ شرط و مقدّمه و تأخیری ندارد: "فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ"؛ تنها شرطِ آن، این است که به این مرحله برسد. آن‌چه مهم است، رسیدن به این بینایی است، و درکِ انسان از این ظلمتی که در آن است. در واقع چون نجات همان بینایی است، نباید آن‌را نتیجه‌‌ٔ رسیدن به این مرحله دانست، بلکه خود آن است. 🔹اگر "ذکرِ یونسیه" با توجّه و مراقبهٔ عقلی و با شرایطِ خاص و درست صورت گیرد، انسان این تجربه را با تمامِ وجودش حس خواهد کرد. در اثرِ ذکر و مراقبه و تعقّلِ هم‌زمان، انسان به نتایجی در بررسیِ عقلانیِ وضعیّت خودش می‌رسد،؛ و به محضِ رسیدن به این نتیجه، بدونِ تأخیر و همان‌جا، روشنایی و درکِ جدید برای او حاصل می‌شود. 🔹این وضعیّت و این نجات، تنها مختصّ پیامبر و ولیّ خدا نیست؛ هر انسانی می‌تواند همین تجربه را داشته باشد، به دو شرط: یک این‌که این فرآیند (توجّه به نقش و انتخابِ خود، و قصدِ تغییر و بازگشت به خویشتن) را طی کند، دوم به شرطِ ایمان: "وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ". 🖌 @sulookmanavi
📚 ﷽ 📚 🎈برای همه راه باز است؛ وآن‌ها که گذشتهٔ خوبی ندارند، و بگویند و عزمِ بر بازنگشتن به کارهای ناپسندِ گذشته کنند. 🖌 @sulookmanavi