امروز رو بخوام بگم عادی بود شاید حتی به سمت خوب بودن اما زیادی واسه ی چهارشنبه ذوق کردم و بله! کنسل شد.
-
امروز رو بخوام بگم عادی بود شاید حتی به سمت خوب بودن اما زیادی واسه ی چهارشنبه ذوق کردم و بله! کنسل
غم کنسل شدن چهار شنبه حتی از گند زدن امتحان های هفته بعد هم بیشتره برام و آره الان فقط گریه می خواهم.
هدایت شده از | مُغْݪَقْ |
از همان روزی که گفتی دوستت دارم تو را
هر کسی من را که دیده گفته زیبا تر شدی
#سارا_یوسفی
- @Moqlgh
مغزم پر شده از ایده
ایده نوشتن
ایده درس خوندن
ایده برای ارتباطاتم با بقیه
ایده کارای احمقانه
ایده هایی که از نظر بقیه احمقانه ترینن و بعد یه مدت که با خودم کلنجار میرم اینجوریم که برای منم دیگه احمقانن
حالا من در حالت خیلی کم پیش میاد اشتباه تایپی داشته باشم نمیدونم چرا از هر ده تا پیامم اینجا 8 تاش یا ویرایش شده یا پاک شدن درست قرار گرفتن یا هم اینکه همونطور اشتباه باقی موندن.
زیادی دارم راحت میشم اینجا
-
حالا من در حالت خیلی کم پیش میاد اشتباه تایپی داشته باشم نمیدونم چرا از هر ده تا پیامم اینجا 8 تاش ی
بیا دیگه کلمه رو هم جا انداختم
حالت عادی*
داشتم فکر میکردم من که جرئتشو ندارم با آدما روبرو بشم( به نسبت قبل واقعا بهتر شده البته) ، بشینم بنویسم
هروقت خواستم چیزی بگم بهشون
هروقت دلم ازشون گرفت فقط یه کاغذ بردارم و چند کلمه هم که شده بنویسم شاید اوضاع بهتر بشه و شاید هیچوقت اونا اون نوشته هارو نخونن شایدم بخونن
کسی چه میداند.
اینکه ته حرفام یا بین صحبت کردنم با بقیه ، از تکیه(؟) کلام های خودم و جملات قصارم استفاده میکنم واقعا احساس خوبی بهم میده
احساس خودم بودن
احساس واقعی بودن.
خیلی حرف میزنم اینجا؟ همینی که هست.
اینجا زده شده تا یکی خودشو خالی کنه
تصمیم بگیره و با خودش کنار بیاد
و در آخر یه ذره بیشتر با زندگیش باشه.
یه سری جملات، لحظات و به اصطلاح سکانس های زندگیم خیلی عمیق و پررنگ توی ذهنم موندن و هر چند وقت یه بار با یه تلنگر کوچیک برمیگردم بهشون
دقیقا به همون لحظه و از خودم میپرسم الان چی؟ الان جوابت به این سوال یا دیدگاهت به این قضیه چیه؟
شاید یه سری زمان های واقعا چرتی باشن که چیز خاصی هم دربارشون وجود نداشته باشه ولی قشنگ حک شدن تو مغزم .