eitaa logo
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
814 دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
73 فایل
🔴کانال رسمی دانشجوی شهید مدافع حریم اسلام #مصطفی_صدرزاده با نام جهادی #سید_ابراهیم #خادمین_کانال مدیرت کانال @Hazrat213 انتقاد و پیشنهاد @b_i_g_h_a_r_a_r
مشاهده در ایتا
دانلود
🧔🏻📿 برای رفتن به منطقه خیلی مشکل داشتیم ، سیدابراهیم با اینکه‌ با حاج قاسم رابطه ی صمیمے داشت ؛ اما هیچوقت به حاجی نمیگفت که ما مشکل داریم ✨ یک روز خیلی برای رفتن به منطقه اذیت شدیم ، برای همین با تندی به سیدابراهیم گفتم : _خب مومن یه زنگ بزن به حاجی و مشکل رو حل کن ! دستی روی سرم کشید و گفت : + اگه بی بی زینب س سرباز بخواد مشکل حل میشه :) ♥️ 🍃 ♥️ @Syed213
4_5809835439921562443.mp3
3.8M
من هستم 8 ✋ سلسله مراتب مهدویت با نام من هستم✋ شیعه به دنیا آمده ایم تاموثر در امر ظهور باشیم...
❤️ ای در تو زنده تا به ابد صبر فاطمه آقا به حق نالهٔ خیرالنسا بیا دریاب با تصدقی این مستمند را ای حضرت کریم، عزیز خدا بیا از فرط معصیت شده ام تحبس الدعا بنما خودت برای ظهورت دعا بیا 💔 @syed213
کتاب هرشب تقدیم نگاه مهربونتون🌺
کتاب حسرت اين مطلب را يادآور شوم که بعد از شهادت دوستانم، بنده راهي مرزهاي شرقي شدم. مدتي را در پاسگاه هاي مرزي حضور داشتم. اما خبري از شهادت نشد! در آنجا مطالبي ديدم که خاطرات ماجراهاي سه دقيقه براي من تداعي ميشد.يک روز دو پاسدار را ديدم که به مقر ما آمدند. با ديدن آنها حالم تغيير کرد! من هر دوي آنها را ديده بودم که بدون حساب و در زمره ي شهدا و با سرهاي بريده شده راهي بهشت بودند. براي اينکه مطمئن شوم به آنها گفتم: نام هر دوي شما محمد است؟ آنها تأييد کردند و منتظر بودند که من حرف خود را ادامه دهم، اما بحث را عوض کردم و چيزي نگفتم.از شرق کشور برگشتم. من در اداره مشغول به كار شدم. با حسرتي كه غير قابل باور است. يك روز در نمازخانه اداره دو جوان را ديدم كه در كنار هم نشسته بودند. جلو رفتم و سالم كردم. خيلي چهره آنها برايم آشنا بود. به نفر اول گفتم: من نميدانم شما را كجا ديدم. ولي خيلي براي من آشنا هستيد. ميتوانم فاميلي شما را بپرسم؟نفر اول خودش را معرفي كرد. تا نام ايشان را شنيدم، رنگ از چهره ام پريد! ياد خاطرات اتاق عمل و ... برايم تداعي شد. بالفاصله به دوست كناري او گفتم: نام شما هم بايد حسين آقا باشه؟او هم تأييد كرد و منتظر شد تا من بگويم كه از كجا آنها را ميشناسم. اما من كه حال منقلبي داشتم، بلند شدم و خداحافظي كردم.خوب به ياد داشتم كه اين دو جوان پاسدار را با هم ديدم كه وارد برزخ شدند و بدون حسابرسي اعمال راهي بهشت شدند. هر دو با هم شهيد شدند درحاليكه در زمان شهادت مسئوليت داشتند!باز به ذهن خودم مراجعه كردم. چند نفر ديگر از نيروها براي من آشنا بودند. پنج نفر ديگر از بچه هاي اداره را مشاهده كردم كه الان از هم جدا و در واحدهاي مختلف مشغول هستند، اما عروج آنها را هم ديده بودم. آن پنج نفر با هم به شهادت ميرسند. چند نفري را در خارج اداره ديدم که آنها هم... هرچند ماجراي سه دقيقه حضور من در آن سوي هستي و بررسي اعمال من، خيلي سخت بود و آن لحظات رافراموش نميكنم، اما خيلي از موارد را سالها پس از آن واقعه، در شرايط و زمان هاي‌مختلف به ياد ميآورم.چند روز قبل در محل كار نشسته بودم. چاپ اول كتاب سه دقيقه در قيامت انجام شده بود. يكي از مسئولين از تهران، براي بازرسي به اداره ي ما آمد.همينكه وارد اتاق ما شد، سالم كرد و پشت ميز آمد و مشغول روبوسي شديم. مرا به اسم صدا كرد و گفت: چطوري برادر؟من كه هنوز او را به خاطر نياورده بودم، گفتم: الحمدلله گفت: ظاهراً مرا نشناختي؟ ده سال قبل، در فلان اداره براي مدت كوتاهي با شما همكار بودم. من كتاب سه دقيقه در قيامت را كه خواندم، حدس زدم كه ماجراي شما باشد، درسته؟گفتم: بله و كمي صحبت كرديم. ايشان گفت: يکي از بستگان من با خواندن اين كتاب خيلي متحول شده و چند ميليون رد مظالم داده و به عنوان بازگشت حق الناس و بيت المال، كلي پول پرداخت كرده.بعد از صحبت هاي معمول، ايشان رفت و من مشغول فكر بودم كه او را كجا ديدم! يكباره يادم آمد! او هم جزو كساني بود كه از كنار من عبور كرد و بي حساب وارد بهشت شد. او هم شهيد ميشود.ديدن هر روزه اين دوستان بر حسرت من مي افزايد، خدايا نكند مرگ ما شهادت نباشد. به قول برادر عليرضا قزوه: وقتي كه غزل نيسـت شـفاي دل خسـته ديگـر چـه نشـينيم بـه پشـت در بسـته؟ رفتند چه دلگير و گذشـتند چه جانسوز آن سـينه زنان حرمـش دسـته بـه دسـته ميگويم و ميدانم از اين كوچه تاريك راهي اسـت به سرمنزل دلهاي شكسته در روز جزا جرئت برخواسـتنش نيست پايـي كـه بـه آن زخـم عبوري ننشسـته قسـمت نشـود روي مـزارم بگذارنـد سـنگي كـه گل اللـه به آن نقش نبسـته ادامه‌دارد... باما‌همراه‌باشید... @syed213
{ اِنّالِله! مَن‌ مالِ‌ توام‌ گآه‌ گداری بغلم‌کن... :)♥️ }
ان شب كه بی تو باشم جـآنم ز تن برآيد...! 🌙•|
. ☝️افسوس های گذشته را در دل خود بیدار مکن، زیرا تو را از آمادگی برای باز می دارد. 🌸 ‌ 📙 غررالحکم، ص۷۶۶ ‌🔸🔹🍃🌸🍃🔹🔸 🕊 ای شویم @syed213
_عاشقےࢪراازآن‌ شھیدگمنامے که‌معشوق‌ رࢪا؛حتےبھ‌قیمتِ ازدست‌دادنِ‌ هویتش‌خریدارࢪبود آموختم(:"... !🍃 @syed213
+میخوام یھ داستان ِ قشنگ دو سطرے براٺ تعریف ڪنم ؛ –تعریف ڪݩ! +دارد همھ چیز آنڪھ‌توراداشتھ‌باشدحسین.. :)♥️✨ 😔 @syed213
هر چه قدر هم آدم خوبی شدید، بــاز بــه خـودت بگـو ڪـه خدایا آیا بنده‌ای بدتـر از مـن داری...؟! (ره)🌱