#کتاب_قرار_بی_قرار
#قسمت_بیست_و_نه
#فصل_دوم_کتاب
#چقدر_پدرشهیدشدن_به_شما_میآید
#از_زبان_پدر_بزرگوار_شهید
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
💫 مدتی که در هتل المپیک مشغول بود، نزد همکارش زبان انگلیسی میخواند. در عرض کمتر از یک ماه پیشرفت قابل توجهی کرده بود.👏 طوری که همکارش فکر میکرد میخواهد برای ادامه تحصیل به خارج از ایران برود.
💫 مصطفی به سوریه رفت و این دوستش هر بار که مرا میدید، میپرسید: «آقای صدرزاده از پسرتون چه خبر؟»❓من هم به شوخی میگفتم: «رفته خارج از کشور!»😉
💫 این بنده خدا هم فکر کرده بود برای درس و کار و تفریح رفته. تا اینکه خبر شهادتش را آوردند. 🌹 در هتل همه متوجه شدند پسرم شهید شده است. همکارش آمد پیشم و گفت: «مگه نگفتید رفته خارج؟» به شوخی گفتم: «خب سوریه هم خارجه دیگه! فقط کار مصطفیراونجا دفاع از حرم حضرت زینب بود!»😊
💫 هر بار هم که میرفت، یک قسمت از بدنش مجروح میشد و برمیگشت.
💫 یک روز در آشپزخانهمان نشسته بود و داشت کمرم را ماساژ میداد و قربانصدقهی من و مادرش میرفت. 💕 بنابه عادت همیشهاش دستم را بوسید. ❣ من هم از فرصت استفاده کردم و گفتم: «باباجان، درسِت مونده، الان پدر دوتا بچه هستی، به اندازه خودت هم جنگیدی دیگه. این همه مجروحیت و ترکش توی بدنته. برو دنبال جانبازیت، و همینجا دوباره کسبوکار راه بنداز. بالاخره این بچهها هم به تو نیاز دارن!»
💫 همانطور که با دستانش کمرم را ماساژ میداد، زیر گوشم گفت: «باباجان، دنبال جانبازی میرم، دنبال درسمم میرم دکتر میشم، وزیر و نمایندهی مجلس میشم، اصلا رئیس جمهور میشم!»😄
💫 بعد گونهاش را چسباند به گونهام و گفت: «اصلا میرم شهید میشم، شمام پدر شهید!»💕
💫 آخر سر هم آمد روبهرویم ایستاد و خریدارانه نگاهم کرد و گفت: «راستی #چقدر_پدرشهیدشدن_به_شما_میاد! »
💫 این حرفها را که میزد دلم میگرفت. من مو میدیدم و او پیچش مو.
💫 نمیدانستم در سوریه دقیقا چهکاررمیکند. این اواخر وقتی مدام میگفتیم «نرو، بمان»، حرفش این بود: «اونجا مسئولیت دارم و نمیتونم بمونم!»
💫 بعدها از میان حرفهایش فهمیدم فرمانده است، اما چیز زیادی از جزئیات کار برایمان تعریف نمیکرد.
💫فرمانده بودن و پست داشتن برایش مهم نبود که بخواهد دربارهاش حرف بزند🌹
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🔴 ادامه دارد...
📚 منبع: کتاب قرار بی قرار _ مجموعه مدافعان حرم _ انتشارات روایت فتح
@syed213
✨ رسول اکرم (ص) ✨
به کوچکی گناه نگاه نکن...
بلکه به بزرگی کسی نگاه کن
که از او نافرمانی کرده ای... 🌺
@syed213
سیدابراهیم(شهیدصدرزاده)
اتفاقات جالب مراسم یادواره #شهید_مصطفی_صدرزاده 👇🏻👇🏻👇🏻
💠 در مراسم یادواره دختر خانمی حضور داشتند که به تازگی محجبه شده بودند و قرار بود روز بعد از مراسم یادواره در برنامه "از لاک جیغ تا خدا" برای مصاحبه تلویزیونی بروند.
✨ دوست شهید این خانم #سید_ابراهیم بود.🌹
✳️ امروز به طور اتفاقی به این خانم زنگ زدند و برای مراسم دعوتشون کردند.
✅ به مراسم تشریف آوردند و خاطرات قشنگشون و اینکه چطور متحول شدند رو توضیح دادند.
🌺 خانم مسنّی هم در یادواره حضور داشتند که توی خواب مادر #شهید_مصطفی_صدرزاده به مراسم دعوتشون میکنند و از یه شهر دیگه تو مراسم یادواره حضور پیدا میکنند.
✨ کل یادواره و چیدمانش رو تو خواب از قبل میبینند.