eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
35.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
642 ویدیو
83 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
استعفای آقای دکتر ظریف، نوعی فرار به جلوست. ایشان باعث و بانی برجامی هستند که امروز کاملا روشن شده چیزی بیش از یک "تعهد یک‌جانبه" نبوده و در چارچوب رویکرد "امتیاز یکجانبه" به آمریکا امضا شده است. اما به جای پاسخگویی درباره عملکرد خود، به راحتی و با یک چرخش خودکار (With a stroke of a pen!) از وزارت خارجه خارج می شود. اساسا یکی از مشکلات نظام قضایی ما این است که اگر فی‌المثل مدیری در دوره مدیریت خود، یک میلیارد تومان اختلاس کند، قاطعانه محاکمه می‌شود، اما اگر مدیری با رویکرد و عملکرد غلط خود، خساراتی مادی و معنوی به کشور وارد کند که در ظرف محاسبه نگنجد، پای میز محاکمه هم کشیده نمی‌شود. ما نمی‌گوییم آقای دکتر ظریف مجرم است، اما حتما اتهاماتی متوجه اوست‌. اتهاماتی نظیر رعایت نکردن سیاست‌ها و خطوط قرمز نظام در جریان مذاکرات، تلاش برای بهره‌برداری انتخاباتی از مذاکرات هسته‌ای، اظهار عجز در برابر دشمن در میانه مذاکرات، رعایت نکردن اصول حرفه‌ای دیپلماسی در تنظیم متن توافق و اصل عقلانی اجرای گام به گام برجام، خلاف‌گویی به ملت و نظام درباره نتایج برجام، تلاش برای تحمیل تعهدات خارجی به کشور با بزرگنمایی غیرواقعی تهدیدات، متهم کردن کشور به پولشوئی و ده‌ها مورد دیگر. شاید ایشان از این اتهامات تبرئه شوند و شاید، مجرم شناخته شوند. اما آنچه مهم است، ایجاد یک رویه در کشور برای رسیدگی قضایی به عملکرد مدیران است تا وقتی مدیری در راس مجموعه‌ای قرار می‌گیرد، درباره اقدامات خود مسئول باشد. این یک انتظار عقلانی است که امیدوارم برآورده شود. @syjebraily
♦️نگاه فرابخشی و فرآیندی در بیانیه گام دوم 🔹️بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» رهبر حکیم انقلاب اسلامی، یک روح حاکم دارد که در مرتبه‌ای بالاتر از محتوا قرار گرفته و می‌تواند برای تحلیل وضع موجود و ترسیم راهبرد برای هر حوزه‌ای، چراغ راهنما باشد. اجزای این روح حاکم بر بیانیه را می توان «نگاه کلی و فرابخشی در مقابل نگاه جزئی و بخشی» و «نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اکنونی» دانست و بر اساس آن، درباره‌ی بایدها و نبایدهای راهبردهای اقتصادی در گام دوم انقلاب نیز سخن گفت. 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این بیانیه یک تصویر کلان از دستاوردهای انقلاب ارائه کرده‌اند که اجزای این تصویر با وجود اهمیت زیادی که دارند، هرگز نمی‌توانستند به تنهایی نمایشگرِ «برکات بزرگ» انقلاب باشند. مولفه‌ها و متغیرهایی چون ثبات و امنیت کشور، زیرساخت‌های حیاتی و اقتصادی، مشارکت مردمی، ارتقای بینش سیاسی مردم، سنگین‌تر شدن کفه‌ی عدالت در تقسیم امکانات عمومی کشور، افزایش عیار معنویت و اخلاق، ایستادگی در برابر قُلدران و مستکبران بین‌المللی و... در کنار هم نماد باشکوهی ساخته‌اند که اگر هر یک به صورت مجزا ارائه می‌شد، می‌توانست پرسشی درباره‌ی وضعیت دیگری، در ذهن مخاطب ایجاد کند. 🔹 ویژگی دیگر این تصویر کلان این است که درهم‌تنیدگی ساحت‌های مختلف و تاثیر و تاثرات آنها بر یکدیگر را به نمایش می‌گذارد. فی‌المثل، ایستادگی در مقابل قُلدران بین‌المللی، بدون تکیه‌ی جمعی بر قدرتی فوق مادی، ثبات و امنیت داخلی، حضور موثر مردم در صحنه یا داشتن زیرساخت‌های حیاتی نمی تواند ممکن باشد، هرچند طبیعتا میزان نقش‌آفرینی مولفه‌های گوناگون، متفاوت است. هر دستاوردی که در یک حوزه حاصل می‌شود، به حوزه‌های دیگر سرریز می‌کند و روی شکل‌گیری دستاوردی در ساحتی دیگر، تاثیر می‌گذارد. 🔹ندیدن این تصویر بزرگ و کلان، انسان را گرفتار جزئی‌نگری و بخشی‌نگری می‌کند و نخستین آفت ویرانگر این نگاه آنست که وقتی اشکالی و ضعفی در یک بخش و جزء ظاهر شد، تبدیل به مسئله‌ی اصلی و بلکه تنها مسئله‌ی ذهنِ بخشی‌نگر می‌شودو صاحبش، اگر به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش نکشد، حتما در پرتگاه ناامیدی و بی‌تحرکی می‌غلطد. انسان کلان‌نگر اما با دیدن قصورها و تقصیرها و ناملایمات و حتی شکست‌ها و ناکامی‌ها در یک بخش، به بن‌بست نمی‌رسد. موفقیت‌ها و پیشرفت‌ها و تحرک‌ها را در سایر اجزاء سیستم می‌بیند و از تجربه‌ی همان ناکامی‌هایی که ذهن بخشی‌نگر را به بن‌بست می‌رساند، برای ساختن موفقیت بهره می‌برد. 🔹 آفت دیگر جزئی‌نگری، غفلت از تأثیر و تأثرات بخش‌های گوناگون بر یکدیگر است که هم می‌تواند به پیشرفت کاریکاتوری در یک حوزه و عقب‌ماندگی در حوزه‌ای دیگر منجر شده و هم مانع سرریز توانمندی‌ها، دستاوردها و ظرفیت‌ها از حوزه‌ای به حوزه‌ی دیگر شود. انسان جزئی‌نگر، از یک پیکر صرفا یک عضو را می‌بیند و فقط برای پرورش آن عضو برنامه‌ریزی می‌کند. نگاه بخشی نمی‌تواند برای حل مسئله و نقصی که در یک حوزه پیدا می‌شود، از ابزارهای موجود در بخش‌های دیگر بهره ببرد. 🔴متن کامل این یادداشت از طریق لینک زیر قابل دسترسی است: http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41851
⚡️تکالیف عمومی درباره علنی شدن هشدار رهبر انقلاب 🔹رهبر حکیم انقلاب بارها فرموده‌اند که وقتی مسئله‌ای را به صورت علنی مطرح می‌کنند، بارها آن را در جلسات خصوصی به مسئولان مربوطه گوشزد کرده‌اند. در چارچوب رابطه امت و امامت، طرح علنی مسئله‌ای از سوی امام، مستلزم پیگیری عمومی آن مسئله توسط یکایک امت است. علنی شدن فرمایشات هشت ماه قبل رهبر انقلاب خطاب به هیئت دولت درباره بسته اروپایی نیز، یک سری تکالیف عمومی به دنبال دارد. 🔹نخستین تکلیف متوجه رسانه‌هایی است که با افکار عمومی سر کار دارند، یعنی مشخصا سازمان صدا و سیما به ویژه معاونت سیاسی و بخش خبری آن. این تکلیف عبارتست از پرهیز از درگیر کردن افکار عمومی با فرآیندهای مربوط به کانال مالی اروپا و ادامه برجام با اروپا. رهبر انقلاب صراحت دارند که نباید این مسئله "جزو موضوعات اصلی کشور" قرار گیرد. در سطحی کلان‌تر، حیات و ممات برجام باید از دستور کار رسانه ملی خارج شود و البته، تجربه برجام و بی‌فرجامی مسیر برجام حتما برای مردم به صورت دقیق روایت شود تا کسی نتواند با عملیات روانی روی مردم، این خسارت محض را در حوزه‌ای دیگر تکرار کند. بلاتردید اگر سازمان صدا و سیما در عمل به این تکلیف اهمال کرد، وظیفه نخبگان و تشکل‌ها و گروه‌ها، مطالبه عمل به فرمایش رهبر انقلاب است. 🔹تکلیف دوم، متوجه دولت و مشخصا دستگاه سیاست خارجی کشور است. اشاره رهبر انقلاب به اصرار نخست وزیر انگلیس به رئیس جمهور آمریکا برای اعمال فشار به ایران یا تصریح ایشان به خباثت حکومت‌های اروپایی، بدین معنی است که مسئولان جمهوری اسلامی در قول و فعل اولا حق تفکیک اروپا از آمریکا را ندارند، ثانیا برخی شخصیت‌ها باید از این توهم خارج شوند که ترامپ یک عارضه استثنایی در سیاست غرب بوده، و خصومت با ایران ناشی از این عارضه موقت است. علنی شدن این فرمایشات رهبر انقلاب پس از ۸ ماه، به معنی این است که رویکرد و عملکرد مسئولان ذیربط بر خلاف این جهت بوده است. در این مورد نیز شخصیت‌های سیاسی، نمایندگان مجلس، نخبگان و تشکل‌ها وظیفه رصد و مقابله با رویکرد تکفیک اروپا از آمریکا را دارند. 🔹تاکید رهبر انقلاب بر اینکه "ارتباطات باید روزبه‌روز تقویت بشود و توسعه پیدا کند و فعلیّت پیدا کند"، بدین معنی است که دستگاه سیاست خارجی ما باید متوجه باشد که روابط ما با کشورهای اروپایی منحصر و محدود به برجام نیست و نباید تصور کرد که وقتی درباره برجام اختلاف وجود دارد، این به معنی قطع رابطه با اروپاست. کسانی عادت کرده‌اند تا یک مسئله سیاست خارجی پیش می‌آید، مسئله "دیوار کشیدن دور خودمان" یا "منزوی شدن کشور" در صورت کوتاه نیامدن و تن ندادن به خواسته‌های خارجی را مطرح می‌کنند. بسیاری از کشورهای جهان در عین وجود اختلاف بر سر یک یا چند و بلکه ده‌ها موضوع اساسی، روابط خود را با یکدیگر حفظ کرده و در حوزه‌های غیراختلافی گسترش روابط نیز داده‌اند. توسعه روابط غیر از تسلیم در روابط است. هدفمندی دیپلماسی به معنی این است که نباید منفعل ماند تا طرف مقابل برای ما دستور کار تعیین کند. ما باید اهدافی در سیاست خارجی خود تعیین کرده و برای تحقق آن اهداف فعال شویم. رویکرد و عملکرد حضرت آیت الله خامنه‌ای در حوزه سیاست خارجی طی هشت سال ریاست جمهوری‌شان، یک الگو برای سیاست خارجی هدفمند و فعال است. در جایی دیگر به این مسئله پرداخته‌ام که ان‌شاءالله به زودی منتشر خواهد شد. @syjebraily
⚡️آقای سعیدی‌کیا، در ، گام اول را شما بردارید! شهربازی‌های موجود در کشور، وارداتی هستند. نه فقط اجناسشان، که فرهنگشان هم وارداتی است. هیجان‌های کاذب، بی‌تحرکی، موسیقی‌های گوش خراش و بازی‌های وحشیانه کامپیوتری. نه آموزشی در کار است و نه شادی و ورزشی. همواره ترجیح داده‌ام بچه‌ها را به پارک‌های محل که چهار تا سرسره و الاکلنگ و تاب دارند ببرم تا این محیط‌های خردکننده اعصاب. اما چندی پیش در سفر به مشهد مقدس، بچه‌ها را به یک شهربازی متفاوت بردم که هنوز شیرینی آن ساعت، زیر زبانشان است. مدیران شهربازی محبت داشتند و درباره کاری که انجام داده‌اند مفصل گزارش دادند. نه فقط تمامی اسباب این شهربازی است، بلکه بازی‌ها هم هوشمندانه طراحی شده‌اند و هم بار آموزشی دارند، هم تحرک و هم هیجان واقعی. یک گام به سمت تمدن‌سازی اسلامی است. گام اساسی و مهمی هم هست چون شکوفایی ظرفیت‌های ایرانی-اسلامی در حوزه تربیت کودکان است. از برخی مسئولان که اختیارش را داشتند، مصرانه خواسته‌ام که فضایی در تهران و سایر شهرستان‌ها در اختیار مجموعه بگذارند تا این مدل به سراسر کشور گسترش پیدا کند، اما متاسفانه اهمیت مسئله را درک نکرده‌اند. آنهایی که بودجه‌های فرهنگی در اختیار دارند، اگر می‌خواهند لطفی به فرزندان ایران کنند، این مدل شهربازی را تکثیر کنند. شنیدم شهربازی ارم در اختیار بنیاد مستضعفان است. از جناب آقای سعیدی‌کیا تقاضا دارم شهربازی وارداتی ارم را با این مدل ایرانی-اسلامی جایگزین کنند تا شروعی باشد برای جایگزینی این مدل بومی و فاخر با فجایع موجود و دیگر مدیران نیز، پیروی کنند. https://www.instagram.com/p/BuoxYvtBxib/?utm_source=ig_share_sheet&igshid=18pw3pa2f8z16 @syjebraily
⚡اینک نوبت بانک های خصوصی است 🔹 آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور به درستی گفته است: «بانک های نیروهای مسلح نسبت به بانک های خصوصی شرایط بهتری داشتند. ادغام بانک ها در نیروهای مسلح بود». 🔹ادغام بانک های نیروهای مسلح در بانک سپه، گام مهی بود که نیروهای مسلح برای اصلاح نظام بانکی کشور برداشتند. اینک نوبت دولت است که در یک ، کلیه بانک های کشور را دولتی کرده و اشتباه بزرگ و خانمان سوز ایجاد بانک های خصوصی و خصوصی سازی بانک های دولتی را جبران نمایند. 🔹پیش از انقلاب اسلامی، 36 بانک دولتی، خصوصی و خارجی در ایران فعالیت می کردند که پس از پیروزی انقلاب، همه این بانک ها ضمن ادغام در 6 بانک تجاری و 3 بانک تخصصی، دولتی شدند تا قدرت خلق پول و تخصیص منابع، صرفا در اختیار حاکمیت بوده و در راستای برنامه های ملی به کار گرفته شود. 🔹اما با اجرای سیاست های تعدیل ساختاری توسط دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، بانک های خصوصی به آسمان اقتصاد ایران بازگشتند تا فاجعه ببارند و سیلی که امروز شاهد آن هستیم جاری کنند. در دوران آقای احمدی نژاد -که معتقدم تتمه سیاست های تعدیل در آن اجرا شد- طرحی برای خصوصی سازی بانک های دولتی آماده شد که دکتر حسین صمصامی از امضای آن خودداری کرد، اما با خداحافظی وی از وزارت اقتصاد، وزیر بعدی به عنوان یک افتخار این طرح را اجرا کرد تا عمق فاجعه بیشتر شود. امروز حدود 70 درصد نقدینگی کشور در بانک های خصوصی خلق می شود. 🔹لازمه اصلاح نظام بانکی کشور، انحصار خلق پول و تخصیص تسهیلات مالی در اختیار حاکمیت است. اینک که گام اول توسط نیروهای مسلح برداشته شده است، آقای جهانگیری و دولت محترم نیز گام های بعدی را بردارند و با ملی کردن کلیه بانک های خصوصی، به فاجعه ایجاد شده با سیاست های تعدیل، پایان دهند. @syjebraily
هدایت شده از KHAMENEI.IR
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🎙 | نگاه فرابخشی و فرآیندی در بیانیه گام دوم 👈 یادداشتی از آقای دکتر سیدیاسر جبرائیلی کارشناس ارشد اقتصاد سیاسی و عضو هیئت علمی پژوهکشده‌ی حکمت 🏷 بمناسبت بیانیه 🔻 بیانیه‌ی «گام دوم انقلاب» رهبر حکیم انقلاب اسلامی، یک روح حاکم دارد که در مرتبه‌ای بالاتر از محتوا قرار گرفته و می‌تواند برای تحلیل وضع موجود و ترسیم راهبرد برای هر حوزه‌ای، چراغ راهنما باشد. اجزای این روح حاکم بر بیانیه را می توان «نگاه کلی و فرابخشی در مقابل نگاه جزئی و بخشی» و «نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اکنونی» دانست و بر اساس آن، درباره‌ی بایدها و نبایدهای راهبردهای اقتصادی در گام دوم انقلاب نیز سخن گفت. 🔸️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این بیانیه یک تصویر کلان از دستاوردهای انقلاب ارائه کرده‌اند. ندیدن این تصویر بزرگ و کلان، انسان را گرفتار جزئی‌نگری و بخشی‌نگری می‌کند و نخستین آفت ویرانگر این نگاه آنست که وقتی اشکالی و ضعفی در یک بخش و جزء ظاهر شد، تبدیل به مسئله‌ی اصلی و بلکه تنها مسئله‌ی ذهنِ بخشی‌نگر می‌شود. سیاستمدار کلان‌نگر، حتی وقتی پای میز مذاکره می‌نشیند، چون بر ابزارها و توانمندی‌های گوناگون کشورش اشراف دارد، احساس عجز نمی‌کند، به تهدیدها و خط نشان کشیدن‌های دشمن نیز اعتنا ندارد و به راحتی حاضر به امتیاز دادن و کوتاه آمدن از خطوط قرمز نمی‌شود. 🔹️ نگاه فرآیندی در مقابل نگاه اینجا و اکنونی، جزء دیگری از روح حاکم بر بیانیه‌ی «گام دوم» است که باید بر مدیریت اقتصاد و برنامه‌ریزی اقتصادی حاکم باشد. بر مبنای این نگاه فرآیندی است که رهبر معظم انقلاب به جای مقایسه‌ی ایران امروز با فرانسه و انگلیس امروز، مخاطب بیانیه را به مقایسه روندهای طی شده در ۴۰ سال نخست انقلاب‌های کشورهای غربی فرا می‌خواند. سیاستمداری که نگاه فرآیندی دارد در مدیریت تدوین برنامه‌ها و راهبردهای اقتصادی نه عجول است و نه ناامید. 🔍 ادامه یادداشت جدید را بخوانید👇 http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=41851
⚡️بحران‌زایی با قیاس‌های اینجا و اکنونی 🔹لیبرال‌های ایرانی همواره گرایش شدیدی به تجویز نظامات و استانداردهای غربی برای کشور داشته و دارند و یکی از ریشه‌های بحران‌های اقتصادی را باید در همین رویکرد جست و جو کرد. مراد ما اینجا از بحران‌زایی استاندارد‌های غربی، این نیست که بر تجارب غرب چشم بپوشیم و هیچ بهره‌ای از آن نبریم. رهبر حکیم انقلاب با تعابیری نظیر "دلیل پیشرفت آمریکا به کار گیری اقتصاد مقاومتی است"، راه را بر هرگونه جزم‌گرایی درباره بهره‌گیری از تجربه غرب بسته‌اند. منتهی تفاوت است میان بهره‌گیری از تجارب غرب با تجویز استانداردهای غرب. 🔹شاید بهترین تمثیل برای تفکیک تجارب غرب از استانداردهای غرب در نظام مدیریتی کشور، توجه به تفاوت میان بهره‌گیری از تجارب یک فرد ثروتمند، با معیار قرار دادن استانداردهای زندگی امروزی وی، برای ثروتمند شدن است. شخص ثروتمند با طی یک مسیر به ثروت رسیده که در قالب تجارب وی دسته‌بندی می‌شود. اما پس از ثروتمند شدن، سبک زندگی‌اش، مخارج و مصارفش، ویژگی‌هایی پیدا کرده که می‌توان نامش را استانداردهای زندگی او گذاشت. آیا هیچ عقل سلیمی به فردی که قصد ثروتمند شدن دارد، توصیه می‌کند که برای رسیدن به ثروت، سبک زندگی و مخارج و مصارف خود را شبیه افراد ثروتمند نماید؟ یا راه درست، تامل در مسیری است که توسط فرد ثروتمند طی شده است؟ فرد فقیر، با تنظیم سبک زندگی خود بر اساس الگوی افراد ثروتمند، ممکن است مدتی بتواند نماید، اما حتما فقیرتر و بدبخت‌تر می‌شود. 🔹بلایی که در عصر استعمار فرانو توسط غرب بر سر کشورهای در حال پیشرفت آمده و آنان را در چرخه باطل عقب‌ماندگی حفظ کرده، همین توجه به استانداردها به جای تجارب است. کشور در حال پیشرفت به جای اینکه در تجربه کشورهای پیشرفته دقیق شده و دریابد که دیگران از چه طریقی پیشرفت کرده‌اند، بیشتر به دنبال رساندن شاخص‌های خود به سطح شاخص‌های امروزی کشورهای پیشرفته و ملاک قرار دادن استانداردهای امروزی آنهاست. 🔹از آنجائیکه استانداردهای امروزی کشورهای پیشرفته، محصول یک فرآیند است، و کشور عقب مانده یا در حال پیشرفت، این فرآیند را طی نکرده است، آنچه اتفاق می‌افتد، تلاش برای تظاهر به این استانداردهاست، که با انحراف در تخصیص منابع و حراج سرمایه‌هایی همراه است که باید برای طی کردن مسیر پیشرفت هزینه می‌شد. نتیجه این رویکرد، جز تثبیت عقب‌ماندگی نیست و این عقب ماندگی، شرط لازم تداوم استعمار است. 🔹با این همه، حتی رسیدن به یک شاخص و استاندارد مشابه کشور پیشرفته، گاهی برای کشور در حال پیشرفت سم است. برای نمونه، کشورهای پیشرفته پس از طی قرن‌ها مسیر و رسیدن به توان تولید انبوه، بخش خدمات خود را با عنوان مکمل تولید گسترش داده اند و مثلا سهم بخش خدمات از تولید ارزش افزوده آنها به ۵۰ درصد رسیده است. اما برای کشوری نظیر ما که هنوز به آن مرحله از توان تولید نرسیده، سهم ۵۰ درصدی خدمات نشان‌دهنده یک بیماری در اقتصاد است. یا اینکه، برخی شاخص‌ها محصول پیشرفت است نه لازمه و مقدمه پیشرفت. لذا ممکن است منابع به اشتباه در اموری اتلاف شود که اساسا پیش از رسیدن به پیشرفت دست‌یافتنی نیستند. 🔹خلاصه اینکه که گرفتار شدن در شاخص‌های بین‌المللی، دلخوشی به شباهت برخی شاخص‌ها با شاخص‌های اقتصادی غرب، و در یک کلام مقایسه اینجا و اکنون خودمان با اینجا و اکنون غرب، ما را دچار دور باطل عقب‌ماندگی خواهد کرد. 🔹یک بار برای همیشه باید ملاک و معیار بودن شاخص‌های کشورهای پیشرفته برای اقتصاد، در نظام برنامه ریزی و مدیریت کشور کنار گذاشته شده و شاخص‌هایی متناسب با یک کشور در حال پیشرفت ملاک عمل و ارزیابی قرار گیرد. @syjebraily
⚡️تصحیح یک برداشت غلط از بیانیه گام دوم/ خودسازی در مرحله دولت‌سازی 🔹پس از انتشار بیانیه حضرت آقا برای گام دوم انقلاب اسلامی، برخی جریانات با برجسته کردن این جمله که "انقلاب اسلامی آماده تصحیح خطاهای خویش است"، سعی کردند این گزاره را القا کنند که انقلاب خطاهایی داشته که رهبر انقلاب آنها را پذیرفته‌اند و برای اصلاح خطاها، اعلام آمادگی می‌کنند. لذا باید منتظر تغییر در برخی رفتارها و جهت‌گیری‌های کلان نظام بود. 🔹البته روشن بود که این برداشت شیطنت آمیز، با روح بیانیه در تضاد کامل است، اما نگارنده در پی فرصتی بودم که نکته‌ای درباره عبارت "تصحیح خطاها" بنویسم. 🔹اگر در فراز نخست بیانیه دقت کنیم، رهبر انقلاب از ورود به سه مرحله "خودسازی"، "جامعه پردازی" و "تمدن‌سازی" سخن گفته‌اند. کسانی که با ادبیات ایشان آشنا هستند نیک می‌دانند که باید این سه مرحله را در چارچوب پنج مرحله کلان انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و نهایتا تمدن اسلامی ببینند. 🔹این است که باید گفت حضرت آقا در واقع درباره مرحله دولت‌سازی اسلامی، از سخن گفته‌اند. یعنی انقلاب اسلامی در مرحله دولت‌سازی نیازمند خودسازی است تا پس از آن به جامعه‌پردازی و تمدن سازی بپردازد. 🔹اما منظور از خودسازی در مرحله دولت اسلامی و رابطه آن با آمادگی انقلاب برای تصحیح خطاهای خود چیست؟ متن بیانیه پاسخ روشنی به این پرسش داده است. خطایی که باید تصحیح شود، همان منشا دلزدگی‌ها در طول سال‌های اخیر، یعنی "رویگردانی مسئولان از ارزش‌های دینی" است. و انقلاب اسلامی چون یک موجود زنده و بالنده است، آماده اصلاح این رویگردانی‌هاست. 🔹دولت اسلامی یعنی جهت‌گیری و رفتار کارگزاران نظام طبق معیارهای اسلامی باشد و اگر امروز در گام دوم انقلاب، رهبر حکیم ما سخن از خودسازی می‌گویند، یعنی جهت‌گیری‌ها و رفتارهایی که خلاف معیارهای اسلامی بوده و است، باید توسط نسل جوان انقلاب اصلاح شود. 🔹این نسل جوان، اولا باید خود را بسازد، ثانیا اصلاحات در رفتار و جهت‌گیری کارگزاران نظام را مطالبه کند(امر به معروف و نهی از منکر)، و ثالثا هرجا که خود مسئولیت دارد، و هرگاه آنگاه که خود بر مسند مسئولیت‌های کشور نشست، درباره انطباق رفتار و جهت‌گیری‌اش با معیارهای اسلامی مراقبت کند. 🔹 برای شناخت معیارهای اسلامی و تطبیق خود با آنها نیز راه دوری نرویم. ادبیات جاری ولی فقیه، نسخه به روز این معیارهاست. همه آنچه باید و نباید، در بیانات ولایت جاری است. هرگاه توانستیم به همه آنچه در بیانات ولی آمده عمل کنیم، برویم سراغ صرف وقت برای کشف دیگر معیارهای اسلامی‌. @syjebraily
⚡️پالرمو و CFT توصیه‌های غیرالزام‌آور FATF را تبدیل به تعهدات بین‌المللی می‌کنند 🔹درباره FATF یکی از مسائلی که ظاهرا از شدت وضوح به چشم نمی‌آید این است که این نهاد، هیچ جایگاه الزام‌آوری در مناسبات بین‌المللی جز اراده سیاسی کشورها ندارد. 🔹به عبارت دقیق‌تر، اولا استانداردهای ۴۰گانه FATF صرفا توصیه(Recommendation) هستند و هیچ الزام حقوقی بین‌المللی برای رعایت آنها وجود ندارد. 🔹ثانیا اگر کشوری در بدترین لیست FATF که همان "کشورهای غیرهمکار" قرار گیرد، شدیدترین اهرم FATF یعنی اقدام متقابل(Countermeasure) علیه آن استفاده خواهد شد که همین اقدام متقابل نیز یک توصیه غیرالزام‌آور از طرف FATF است و کشورها هیچ الزامی به رعایت آن ندارند. 🔹ثالثا حتی این اقدام متقابل، قطع کننده مناسبات و مراودات کشور غیر همکار با دیگر کشورها نیست. بلکه FATF به صورت غیر الزام آور از کشورهای عضو خود می‌خواهد در مراودات بانکی با آن کشور، احتیاط مناسب(Due diligence) به خرج دهند که شامل پرهیز از تاسیس شعب بانکی و طی فرآیندهایی برای شناخت دقیق مشتری و مناسبات و ارتباطات طرف معامله است. 🔹شاهد بزرگ این مدعا، حضور بانک‌های بزرگ چینی در کشور کره شمالی است که در بدترین وضعیت از نظر FATF قرار دارد. آوریل سال ۲۰۱۸، دولت آمریکا تهدید کرد که بانک کشاورزی چین(ABC) و بانک ساخت و ساز چین(CCB) را به دلیل همکاری با کره شمالی در لیست سیاه قرار دهد، اما به دلیل ناتوانی در حذف این بانک‌ها از سیستم مالی بین‌المللی، از تصمیم خود عقب‌نشینی کرد. این ماجرا، واقعیت‌های بسیاری را آشکار می‌کند. با اینکه کره شمالی در معادلات بین‌المللی به هیچ وجه قابل مقایسه با ایران نیست- چرا که نه اقتصادی به قدرت ایران دارد، نه منابعی به اندازه ایران، و نه قدرت و نفوذ منطقه‌ای و جهانی به اندازه ایران- اما قرار گرفتن آن در لیست سیاه FATF موجب قطع مراودات مالی آن نشده است. چین کاملا بی‌اعتنا به توصیه‌های FATF با کره شمالی مراوده مالی دارد، بانک‌هایش با کره شمالی کار می‌کنند و نه تنها در این میان از سوی FATF جریمه و تحریمی متوجهش نیست-چون این نهاد به هیچ وجه چنین اختیار و کارکردی ندارد- بلکه حتی آمریکا نیز با ابزارهای تحریمی خود قادر به متوقف ساختن همکاری بانک‌های چینی با کره شمالی نیست. 🔹اما یک نکته بسیار مهم درباره FATF وجود دارد و آن اینکه، گردانندگان اصلی این نهاد یعنی آمریکا و اروپا، قصد دارند از زیرساخت حقوقی کنوانسیون‌های پالرمو و CFT برای ایجاد تعهدات حقوقی برای ایران، و اجبار ما به رعایت توصیه‌های غیرالزام‌آور FATF استفاده کنند. هدف از این الزام و اجبار نیز صرفا در حوزه مبادله خارجی اطلاعات بانکی ومعاضدت قضایی است تا بتوانند تحریم‌های ضدایرانی خود را به صورت هوشمندتر اعمال کرده و آنها را موثرتر کنند. مبارزه با پولشوئی، یک پوشش برای رهگیری مبادلات مالی تحریمی است. باید دقت داشته باشیم که تا زمانی که به پالرمو و CFT نپیوندیم، هیچ تعهدی برای شفاف‌سازی معاملات خارجی خود برای غربی‌ها نداریم. از FATF نیز هیچ کاری ساخته نیست. اروپایی‌ها که صرفا ۲۰ درصد تجارت ایران با آنها انجام می‌شود، در حال فشار سیاسی به ایران برای الحاق به این دو کنوانسیون هستند تا توصیه‌های FATF تبدیل به تعهدات حقوقی ما شود. 🔹در این باره در حال نگارش مقاله مبسوطی هستم که ان شاءالله پس از تعطیلات نوروزی در روزنامه منتشر خواهد شد. با منافع ملی، برخورد سیاسی و جناحی نکنیم. چشم بستن بر واقعیات جهان، و اصرار بی‌مبنا بر یک امر، بازی سیاسی با منافع ملت است. بیاییم با مباحثه علمی و منطقی، روی راه صحیح تامین منافع کشور اجماع کنیم. 🔹اشتباه نکنیم! اگر بانکی با ما همکاری نمی‌کند، به دلیل ترس از تحریم‌های آمریکاست نه عضو نبودن ما در CFT و پالرمو. راه مقابله با این ترس نیز آن است ‌که یا بانک طرف معامله ما به قدری بزرگ باشد که آمریکا توان تحریم آن را نداشته باشد، یا به قدری کوچک که تحریم آمریکا اثری روی فعالیت‌های آن نداشته باشد. آمریکا در حال استفاده تسلیحاتی از نظام مالی تحت سلطه خود است. باید از این نظام فاصله گرفت. برای مراودات تجاری، استفاده از بانک، تنها راه نیست! عمده نقل و انتقالات ارزی ما با صرافی‌ها انجام می‌شود. این کانال را باید تقویت و متنوع کرد. @syjebraily
@syjebraily
⚡️کره جنوبی اگر راه پهلوی را می‌رفت، اکنون ویرانه بود 🔹اخیرا اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک، در مقاله‌ای که برای هر انسان آگاهی سوگیری‌های غیرعلمی آن هویداست، اقتصاد ایران در دوره پهلوی را مشابه اقتصاد کره جنوبی در آن دوره دانسته و نتیجه گرفته است که در دوره جمهوری اسلامی، کره پیش رفت و ایران عقب ماند. 🔹این ادبیات مقایسه ایران و کره جنوبی، که در طول ۴۰ سال گذشته علیه انقلاب اسلامی به کار گرفته شده، و متاسفانه جا افتاده، ناشی از کم‌کاری ما و حتی بی‌اعتنایی‌مان به تاریخ اقتصاد سیاسی کره جنوبی است. غربی‌ها نه در ایران بلکه در کل جهان، پیشرفت کره جنوبی را حاصل دوستی با آمریکا و پیروی از مکتب اقتصاد بازار تبلیغ کرده‌اند، که در حالی که واقعیت دقیقا عکس این است. امروز هم کارشان به جایی رسیده که عملکرد پهلوی را شبیه عملکرد دولت وقت کره می‌خوانند و می‌گویند "کره در دهه ۱۹۷۰ همانند ایران تلاش می‌کرد قدرت صنعتی شود"، اما نمی‌گویند کره با توان بومی صنعت ایجاد کرد، و پهلوی نفت فروخت و کارخانه وارد کرد! 🔹چندی است که روی چگونگی پیشرفت کره جنوبی متمرکز شده‌ام و نکات جالبی عایدم شده است. از جمله اینکه برنامه‌های ۵ ساله توسعه کره در دوره ژنرال پارک چانگ هی- که پدر پیشرفت این کشور است- به فارسی که هیچ، حتی به انگلیسی هم ترجمه نشده است و آنچه درباره پیشرفت این کشور گفته می‌شود، صرفا روایت مغشوش غرب است. معدودند کتاب‌هایی انگلیسی که توسط خود کره‌ای‌ها نوشته شده و واقعیات پیشرفت کشورشان در دوره پارک را روایت کرده باشند. 🔹یکی از کتاب‌های خوبی که در این زمینه نوشته شده، کار خوب خانم کیم هیونگ آ. با عنوان Korea's Development Under Park Chung Hee است. این کتاب محصول مطالعات کتابخانه‌ای و همچنین مصاحبه‌های نویسنده با سیاست‌گذاران اصلی کره جنوبی در دوره پارک است. خانم کیم ویژگی‌های دولت پارک را اینگونه جمع‌بندی کرده است: - نفرت پارک از تکیه کره به کمک آمریکا -مدل کره‌ای صنعتی شدن با هدایت دولت -استراتژی پیشرفت سریع پارک -نقش ویژه نخبگان حاکم و اراده سیاسی آنها برای پیشرفت -برنامه هسته‌ای پارک - توسعه صنایع سنگین و شیمیایی در دهه ۱۹۷۰ 🔹امشب در فصل هشتم این کتاب نکته جالبی دیدم که حیفم آمد آن را با شما به اشتراک نگذارم. از اوایل دهه ۱۹۷۰ پیرو تهدیدهای نظامی خارجی، پارک تصمیم به ایجاد کارخانه‌های اسلحه‌سازی می‌گیرد. اما برای تاسیس این کارخانه‌ها سرمایه هنگفتی نیاز است. به هیئت برنامه‌ریزی اقتصادی(EPB) ماموریت اخذ وام از منابع خارجی برای این منظور داده می‌شود، اما پس از ۱۵ ماه مذاکره با آمریکا، اروپا و ژاپن، دهم نوامبر ۱۹۷۱ هیئت اعلام می‌کند که کسی به کره وام نمی‌دهد. در این میان طرحی توسط یکی از مدیران دولتی ارائه می‌شود که این کارخانه‌ها با استفاده از منابع و فناوری‌های موجود در کره و بر مبنای یک تقسیم کار ملی با حمایت دولتی ایجاد شود. طرح آقای "او ونچ اول" روی میز پارک گذاشته می‌شود و رئیس جمهور می‌پذیرد. ایجاد صنایع سنگین و شیمیایی کره به عنوان اولین گام در توسعه صنایع نظامی این کشور آغاز می‌شود و با جزئیاتی که در کتاب تشریح شده، طرح به موفقیت می‌رسد. پیتر بی وون در مقاله خود با عنوان "صنعت دفاعی و تحول اقتصادی کره در دوره پارک"، نشان داده است که این زیرساخت‌های صنعتی که برای دفاع ایجاد شدند و فناوری‌هایی که در این مسیر حاصل شد، چگونه به سایر صنایع سرریز کرده و اقتصاد کره را متحول ساخت. 🔹امیدوارم نخبگان ما این کتاب و نظایر آن را مطالعه کنند تا با توجه به نقش ویژه "نخبگان حاکم" در پیشرفت یک کشور، تجربه تحریف شده کشورهایی نظیر کره که آمریکایی‌ها روایت می‌کنند، ما را درباره مسیر پیشرفت به بیراهه نبرد. @syjebraily
⚡️طبق قانون اساسی ۵۸، مرجعیت بالفعل، شرط لازم برای رهبری نبود/ آیت‌الله منتظری نیز هنگام انتخاب به رهبری آینده، مرجع تقلید نبود 1⃣بخش اول 🔹اصل ۱۰۷ قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸، دو طریق برای شناسایی رهبر در نظام جمهوری اسلامی معین کرده بود. بر اساس طریقه نخست که به "صدر اصل ۱۰۷" مشهور شد، اگر فردی از سوی اکثریت مردم به مرجعیت و رهبری شناخته و پذیرفته می‌شد، مسئولیت‌های ناشی از آن را به عهده می‌گرفت. در غیر این صورت، بر اساس طریقه دوم، که به "ذیل اصل ۱۰۷" شهرت یافت، مجلس خبرگان باید از میان کسانی که "صلاحیت" مرجعیت و رهبری داشتند، بررسی و مشورت کرده و رهبر را انتخاب می‌کرد. 🔹درباره اصل ۱۰۷، ابهاماتی وجود داشت. از جمله اینکه مرجع تشخیص اینکه فردی از سوی اکثریت مردم به رهبری و مرجعیت پذیرفته شده باشد، کجاست؟ یا اینکه منظور از عبارت "صلاحیت مرجعیت" در ذیل اصل چیست؟ آیا منظور، مرجعیت بالقوه است یا مرجعیت بالفعل؟ 🔹مجلس خبرگان در سال ۱۳۶۳ کمیسیون اصل ۱۰۷ به ریاست آیت‌الله ابراهیم امینی را مامور تهیه طرحی ۲۰ ماده‌ای برای رفع ابهامات این اصل کرد. این طرح با عنوان "فروع اصل ۱۰۷" در اجلاسیه تیرماه ۱۳۶۴ در دستور کار خبرگان قرار گرفت. کمیسیون تصویب کرده بود که مرجع تشخیص پذیرفته شدن فردی از سوی مردم به مرجعیت و رهبری، مجلس خبرگان باشد. درباره ابهام صلاحیت مرجعیت نیز کمیسیون مصوب کرده بود: "در مورد فقیهی که خبرگان به موجب اصل ۱۰۷ او را به عنوان رهبر معرفی می‌کنند، صلاحیت برای افتاء و مرجعیت کافی است و نیازی به مرجعیت بالفعل ندارد". 🔹با اینکه درباره همه مفاد پیش از این ماده، در صحن رای گیری شد، اما مطرح شدن آیت‌الله منتظری به عنوان رهبر آینده، ادامه بررسی طرح "فروع اصل ۱۰۷" را از دستور کار خبرگان خارج کرد و درباره ابهام "صلاحیت مرجعیت" رای گیری نشد. 🔹اما خبرگان در جریان انتخاب آیت الله منتظری به عنوان رهبری آینده، عملا به مصوبه کمیسیون عمل کرد و "مرجعیت بالقوه" را ملاک انتخاب قرار داد، چرا که آیت‌الله منتظری در آن زمان، مرجع تقلید نبود. 🔹آقای سید مهدی روحانی در جلسه بررسی انتخاب آیت‌الله منتظری به رهبری آینده گفت: " آیا آیت الله منتظری الان مرجع است یا مرجع نیست؟ محکم جواب این پرسش را باید بدهید". آقای امینی رئیس کمیسیون اصل ۱۰۷ در پاسخ به ایشان، گفتند در قانون اساسی نه مرجعیت بالفعل، که "صلاحیت مرجعیت" ملاک است و آقای منتظری این صلاحیت را برای مرجع شدن دارند. پس از مباحثه اعضا، نهایتا در فضای عمومی خبرگان این نظر غالب شد که مراد از صلاحیت مرجعیت در اصل ۱۰۷، مرجعیت بالقوه است نه بالفعل؛ یعنی نیازی به مرجع فعلی بودن نیست. 🔹درباره انتخاب آیت‌الله منتظری به رهبری آینده، خبرگان در دو نوبت تیرماه و آبانماه ۱۳۶۴ جلسه برگزار کرد. در جلسه تیرماه، آقای منتظری به عنوان مصداق ذیل اصل ۱۰۷ مطرح بود(یعنی انتخاب توسط خبرگان). اما در اجلاسیه آبانماه ۱۳۶۴ طرحی برای انتخاب ایشان به عنوان صدر اصل ۱۰۷ ارائه شد(یعنی پذیرفته شدن به مرجعیت و رهبری از سوی اکثریت مردم). در صدر اصل ۱۰۷، کلمه "صلاحیت" وجود نداشت و قانون، صراحتا مرجعیت بالفعل را لازم می‌دانست. در طرح نیز آمده بود که آقای منتظری "مورد پذیرش اکثریت قاطع مردم برای مرجعیت و رهبری آینده می‌باشد". این طرح رای آورد، اما اعضا اشکال کردند که آقای منتظری مرجع تقلید نیست و در صدر اصل ۱۰۷، مرجعیت شرط است. آقای هاشمی نائب رئیس خبرگان گفت: "آقای مومن یا بعضی دیگر از آقایان شبهه دارند که ظاهرا صدر اصل این است که 《به رهبریت و مرجعیت فعلی》...فعلیت مطرح است و می گویند چون ایشان به عنوان مرجع تقلید شناخته نشده، از تعبیر مرجع به کار بردن دریغ می‌کنند". @syjebraily 🔸بخش دوم در لینک زیر: https://eitaa.com/syjebraily/511
⚡️طبق قانون اساسی ۵۸، مرجعیت بالفعل، شرط لازم برای رهبری نبود/ آیت‌الله منتظری نیز هنگام انتخاب به رهبری آینده، مرجع تقلید نبود 2⃣بخش دوم 🔸بخش اول در لینک زیر: https://eitaa.com/syjebraily/510 🔹اکثریت اعضا معتقد بودند که آیت‌الله منتظری مرجع تقلید نیست. لذا نهایتا با رای خبرگان، متن مصوبه درباره انتخاب آیت‌الله منتظری به رهبری آینده اصلاح، کلمه مرجعیت حذف و صرفا نوشته شد که آیت الله منتظری "مورد پذیرش اکثریت مردم به رهبری آینده می‌باشد". 🔹لذا باید گفت با اینکه شرط مرجعیت در بازنگری قانون اساسی حذف شد، اما پیش از بازنگری نیز طبق رویه خبرگان درباره آیت‌الله منتظری، مراد از "صلاحیت مرجعیت"، نه مرجعیت فعلی، بلکه مرجعیت بالقوه بود. 🔹در اجلاسیه چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ و در جریان انتخاب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری نیز، خبرگان بر اساس ملاک "مرجعیت بالقوه" ایشان را انتخاب کردند و اینکه گفته می‌شود ایشان در خردادماه به صورت موقت انتخاب شدند تا شرط مرجعیت در بازنگری حذف شود، درست نیست. 🔹در ابتدای جلسه ۱۴ خرداد ۱۳۶۸، اعلام شد که با توجه به اینکه قانون اساسی در حال بازنگری است و طبق مصوبات کمیسیون مربوطه، شرایط رهبری تغییر خواهد کرد، هر تصمیمی گرفته شود، تا زمان نهایی شدن بازنگری است و پس از بازنگری، باید انطباق شرایط جدید با تصمیم ۱۴ خرداد بررسی شود. به تعبیر یکی از اعضای خبرگان، ظرف موقت بود نه مظروف. در اجلاسیه ۱۵ مرداد ۶۸، خبرگان به انطباق شرایط جدید رهبری در قانون اساسی بر حضرت آیت الله خامنه‌ای رای دادند. 🔹در کتابی که به زودی از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله خامنه‌ای منتشر خواهد شد، به تحقیق و بررسی پیرامون سه رویداد مرتبط با رهبری در تاریخ انقلاب اسلامی یعنی رهبری حضرت امام، مسئله آیت‌الله منتظری، و رهبری حضرت آیت الله خامنه‌ای پرداخته‌ایم که امیدوارم ان‌شاءالله بتوانیم در نمایشگاه کتاب سال جاری، در اختیار خوانندگان قرار دهیم. @syjebraily
هدایت شده از بیسیمچی مدیا 🎬
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاسر جبرائیلی تحلیلگر مسائل اقتصادی: قبل از تحریم سالهای ۹۰ و ۹۱ وزارت دفاع ۴ هزار قطعه مصرفی خود را از خارج وارد می‌کرد که بعد از تحریم‌ها همه را خودش تولید کرد/ ما در قطعه سازی یکی از قدرتمندترین تولیدکنندگان دنیا هستیم/ خودروسازان ما برای تولید قطعات خود یک جلسه هم با مسئولان وزارت دفاع نگذاشتند و از آنها راهکار نخواستند @BisimchiMedia
⚡️درباره قطعنانه ۲۴۶۲ شورای امنیت 🔹شورای امنیت سازمان ملل روز هشتم فروردین به پیشنهاد فرانسه قطعنامه جدیدی را پیرامون مبارزه با تامین مالی تروریسم به تصویب رساند که توجه به نکات ذیل درباره آن ضروری است. 🔹درخواست از کشورها برای عضویت در CFT در عبارات مقدماتی این قطعنامه آمده و به هیچ وجه ذیل فصل هفتم منشور نیست. اساسا شورای امنیت نمی‌تواند کشوری را ملزم به عضویت در یک کنوانسیون یا پیمان نماید. این مسئله از آن جهت حائز اهمیت است که ممکن است کسانی در ایران جنجال به پا کنند که شورای امنیت ذیل فصل هفتم از کشورها خواسته است به CFT بپیوندند. از کسانی که در کسوت وزیر نامه نوشتند و کشور را تهدید کردند که اگر به توافق اقلیمی پاریس ملحق نشویم، ممکن است شورای امنیت مسئله را در دستور کار قرار دهد، جنجالی جدید با استناد به قطعنامه ۲۴۶۲ هیچ بعید نیست. 🔹بند چهارم قطعنامه که مربوط به اجرای استانداردهای FATF است و ذیل فصل هفتم محسوب می‌شود، تکرار بند هفتم قطعنامه فصل هفتمی ۱۶۱۷ در سال ۲۰۰۵ است و اتفاق جدیدی نیفتاده است. این دو قطعنامه از عبارت strongly urges درباره استانداردهای FATF استفاده کرده‌اند. یعنی عمل نکردن به این بند، اقدام تحریمی شورای امنیت را در پی ندارد. شاهد ملموس این مدعا این است که در ۱۴ سالی که از تصویب قطعنامه ۱۶۱۷ می‌گذرد، هیچ اقدامی از سوی شورای امنیت علیه کشورهایی که استانداردهای FATF را رعایت نکرده‌اند، صورت نگرفته است. 🔹نکته جالب این قطعنامه این است که تنها بند این قطعنامه که از عبارت Decides استفاده کرده و رعایت نکردن آن، اقدام تحریمی شورا را در پی دارد، بند پنجم است که مربوط به یکی از ۴۰ توصیه FATF است(توصیه پنجم در بخش سوم). بند ۵ قطعنامه ۲۴۶۲ از کشورها می‌خواهد قوانین و ساز و کارهای داخلی مناسب را برای جرم انگاری تامین مالی اقدامات تروریستی داشته باشند. وقتی مشخصا رعایت یک بند از ۴۰ توصیه FATF در ردیف اقدامات تحریمی شورای امنیت قرار می‌گیرد، تاکیدی دوباره بر این است که درخواست کلی از کشورها برای اجرای استانداردهای چهل‌گانه، مشمول اقدامات تحریمی شورا نیست. 🔹جمهوری اسلامی ایران مشمول بند پنجم قطعنامه ۲۲۶۴ یعنی تحریم در صورت نداشتن قانون داخلی مبارزه با تامین مالی تروریسم نیست. چرا که در سال ۱۳۹۴ قانون مبارزه با تامین مالی تروریسم را به تصویب رسانده است. 🔹اما مخاطب قطعنامه ۲۲۶۴ کدام کشورها هستند؟ شبکه فرانس ۲۴ گزارش کرده است که این قطعنامه به FATF کمک خواهد کرد بیش از ۵۰ کشور را وادار به تصویب قوانین جدید در زمینه تامین مالی تروریسم نماید. FATF در گزارش نوامبر ۲۰۱۵ خود به G20 آورده است: "اکثر کشورها چارچوب‌های قانونی جامعی دارند، اما بسیاری از کشورها هنوز قوانین ابتدایی لازم را برای مبارزه با تامین مالی تروریسم ندارند". 🔹پرسشی که در این میان مطرح است و ماهیت سیاسی FATF را بیش از پیش روشن می‌سازد این است که چرا کشورهایی که برای مبارزه با تامین مالی تروریسم "قوانین ابتدایی" هم ندارند، در لیست‌های سیاه و خاکستری این نهاد نیستند، اما ایران که از سال ۱۳۹۴ این قانون را دارد، پیوسته تهدید به قرار گرفتن در لیست سیاه می‌شود؟ 🔹قطعنامه ۲۲۶۴ شورای امنیت تحقیقا هیچ ارتباطی به ایران ندارد و اگر کسانی سعی کنند آن را دستاویزی برای اعمال فشار به مجمع تشخیص برای تصویب دو کنوانسیون پالرمو و CFT نمایند، به اتهام اقدام علیه منافع و امنیت کشور باید مورد تحقیقات قضایی قرار گیرند. @syjebraily
در ۹ ماهه ۹۷، بدهی‌های بانک گردشگری متعلق به برادر آقای جهانگیری و شرکاء، ۲۱۲ میلیارد تومان بیش از دارایی‌های این بانک شده است. یعنی اگر همین الان جلوی ادامه فعالیت اینک بانک گرفته شود باید علاوه بر کل دارایی‌هایش(که مشخص نیست چقدر آن موهوم است)، ۲۱۲ میلیارد تومان دیگر برای بازپرداخت بدهی‌ها تامین شود. به گفته یکی از اعضای کمیسیون اصل ۹۰، تاسیس این بانک با تخلفات گسترده‌ای همراه بوده و کمیسیون گزارشی در این باره آماده کرده است. آقای جهانگیری معاون اول رئیس جمهور چندی پیش ادغام بانک‌های نیروهای مسلح را یک تصمیم انقلابی دانست. خوب است ایشان در یک تصمیم انقلابی، به فعالیت بانک‌های خصوصی که منشاء اصلی بحران بانکی در کشور هستند، پایان دهند. از بانک گردشگری هم شروع کنند. @syjebraily
بسمه تعالی حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین رئیسی ریاست محترم قوه قضائیه سلام علیکم احتراما باستحضار عالی می‌رساند جناب آقای محمدباقر نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه، در روز پایانی سال ۹۷ طی نامه‌ای به خزانه‌داری کل کشور، خواهان ابطال تمامی تخصیص‌های پرداخت نشده این سازمان شده است. این اقدام آقای نوبخت، نشانگر این است که ایشان یا بدون اطلاع از موجودی خزانه اقدام به تخصیص کرده، یا بدون توجه به اعلام موجودی خزانه تخصیص صادر کرده است. استحضار دارید که این تخصیص‌های بلامحل، چه خسارات سنگینی به بخش‌های مختلف کشور از جمله پیمانکاران بخش خصوصی که منتظر پرداخت بابت اجرای پروژه‌ها هستند، وارد می‌سازد. این تخصیص‌های بلامحل، بدعتی است که آقای نوبخت از سال ۹۶ در کشور بنا نهاده و سابقه نداشته است. خواهشمند است دستور فرمایید سازمان بازرسی کل کشور در اسرع وقت به این تخلف خسارت‌بار از قوانین مالی و محاسباتی کشور رسیدگی نماید. با تقدیم احترام سید یاسر جبرائیلی @syjebraily
⚡️صدا و سیما و گناه نابخشودنیِ "مرجعیت‌بخشی" به بازیگران 🔹چرا بازیگران سینما و تلویزیون، به اندازه‌ای مرجعیت اجتماعی یافته‌اند که در بزنگاه‌های مهم سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی نقش‌های اساسی و بعضا تعیین کننده ایفا می‌کنند؟ آیا آنان شایستگی چنین جایگاهی را در جامعه دارند؟ 🔹پیش از پاسخ به این سوال، باید در شخصیت بازیگران دقیق شویم. بازیگر کیست؟ بازیگر در واقع هنرمندی است که می‌تواند ذهن خود را در اختیار نویسنده و جوارح خود را در اختیار کارگردان بگذارد تا به دستور آنها بگوید و بجنبد. بازیگر به اختیار خود نه سخنی می‌تواند بگوید و نه حرکتی می‌تواند بکند. اواخر سال ۱۳۹۷ اتفاقی افتاد که اشاره به آن، در لمس بیشتر این معنی به ما کمک می‌کند. وقتی خشایار الوند، نویسنده سریال پایختت چهره در نقاب خاک کشید، دیدیم که کل پروژه متوقف شد؛ نقی معمولی با رفتن خشایار الوند دچار مرگ مغزی شد و از سیروس مقدم که مسئول تنظیم حرکات جوارح او بود نیز، کاری برای احیایش برنیامد. آقای مقدم حرف جالبی در تلویزیون زد و گفت من تجربه از دست دادن عوامل را در میانه کار دارم و پس از فوت خانم پوپک گلدره، بازیگر دیگری را جایگزین کردم. اما نویسنده را نمی‌توان جایگزین کرد و آقای مقدم هم نتوانست. نویسنده خالق همه شخصیت‌های فیلم و داستان فیلم است و جایگزین ندارد. 🔹حال پرسش اینجاست که چرا علاقه مردم به شخصیت نقی معمولی-که مخلوق ذهن خشایار الوند است- آقای محسن تنابنده را تبدیل به سلبریتی می‌کند و او در مسائل گوناگون از موضع و جایگاه نقی معمولی اظهار نظر می‌کند؟ آیا او این حق را دارد؟ آیا تبدیل شدن بازیگران به صاحب‌نظران اجتماعی، سوء استفاده و سرقت شخصیت محبوبی نیست که نویسنده خلق کرده است؟ 🔹پاسخ این سوالات البته روشن است. اما چه چیزی باعث شده است که بازیگران، به چنین جایگاهی در اجتماع برسند؟ به نظر می‌رسد مقصر اصلی در این سرقت شخصیتی، سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران سازمان صدا و سیما هستند. سازمان صدا و سیما به جای اینکه بیینده را از این وهم در بیاورد که آنچه دیده است، فیلم است و آنکه بازی می‌کند، در حال اجرای دستورات نویسنده و کارگردان است، در فضای خارج از فیلم بیشتر به وهم این‌همانی معمولی-تنابنده دامن می‌زند. وقتی گاه و بیگاه، در برنامه‌های مناسبتی، بازیگر میهمان است و مجری از علائق و سلایقش تا نظراتش درباره مسائل گوناگون از او سوال می‌کند، روشن است که این بازیگر دچار توهم صاحب‌نظر بودن در امور گوناگون جامعه خواهد شد. درباره خوانندگان محترم نیز مسئله همین است. حنجره خوبی دارند و توانسته‌اند مفهومی که شاعر می‌سراید و با وزنی که او ساخته، صدایی بسازند، اما گاه شخصیت شاعر را به سرقت می‌برند و چنان رفتار می‌کنند که گویی آنچه خوانده‌اند، سخن خود آنهاست. 🔹وقتی این توهم، هم در بازیگر و هم در مردم، ایجاد شد، بازیگران یا به استخدام سیاسی درمی‌آیند و در بزنگاه‌های سیاسی مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند، یا اینکه دوز این توهم در جامعه چنان بالا می‌زند که بازیگران سیاستمدار می‌شوند. 🔹این وضعیت متوهمانه، حاصل نگاه تفرجگاهی به جای نگاه دانشگاهی به صدا و سیماست. هدف صدا و سیما نباید سرگرم کردن مردم و گذراندن وقت آنها باشد، بلکه هدف باید اعتلای سواد و فهم و درک و آگاهی مردم باشد. سلبریتی‌پروری و مرجعیت‌بخشی به آنها، با این اهداف متعالی در تضاد و تناقض است. 🔹خوب است دوستان تصمیم‌گیر در صدا و سیما، اگر هم بنا دارند به جای دانشمندان و صاحب‌نظران، عوامل فیلم و سریال را به برنامه‌ها دعوت کرده و از علایق و سلایقشان سوال کنند، به جای بازیگران نویسندگان فیلم‌نامه‌ها، و به جای خوانندگان، شاعران را دعوت کنند تا درباره آنچه خلق کرده‌اند با مردم سخن بگویند. @syjebraily
⚡️بی‌اعتنایی به سیاست‌های ابلاغی رهبر انقلاب، عامل ویرانی‌های سیل شهریورماه ۱۳۸۴ رهبر حکیم انقلاب بر اساس اصل ۱۱۰ قانون اساسی، سیاست‌های کلی نظام را درباره "پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی" ابلاغ کرده‌اند. حدود ۱۴ سال از ابلاغ این سیاست‌ها می‌گذرد و اتفاقات ناگواری که در ابتدای سال ۹۸ رخ داد، ناشی از اجرایی نشدن این سیاست‌ها توسط دستگاه‌های مسئول است. این سیاست کلی، ۹ بند دارد که آن را برای مطالعه شما در ادامه آورده‌ام. اما پرسش اینجاست که این سیاست‌ها چقدر تحقق یافته است؟ اساسا ضمانت اجرای این سیاست‌ها چیست؟ اعتنا و بی‌اعتنایی به این سیاست‌ها توسط دستگاه‌ها، چه تفاوتی در حال مدیران دارد؟ آیا وقتی رهبر انقلاب تعیین سیاست‌های کلی را مهم‌ترین وظیفه رهبری در قانون اساسی می‌دانند، اساسا قانون اساسی مکانیسمی برای ضمانت اجرای این سیاست‌ها پیش بینی کرده است؟ پاسخ مثبت است. بر اساس بند دوم اصل ۱۱۰ رهبری ناظر حسن اجرای سیاست‌های کلی نظام است. حضرت آقا بر اساس بند پایانی اصل ۱۱۰، این نظارت را به هیئت عالی نظارت در مجمع تشخیص مصلحت نظام تفویض کرده‌اند، اما لیبرال‌ها همه تلاش خود را به کار بسته‌اند تا این نظارت محقق نشود و سیاست‌های کلی، یعنی مهم‌ترین وظیفه رهبری در قانون اساسی، تبدیل به یک سری توصیه تشریفاتی شود. باید با تمام توان برای تحقق این نظارت تلاش کرد تا فجایعی چون ویرانی‌های سیل امسال، تکرار نشود. 🔺سیاست‌های کلی نظام برای پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه(تخلیص شده) ۱ـ افزایش و گسترش آموزش و آگاهی و فرهنگ ایمنی و آماده‌سازی مسئولان و مردم برای رویارویی با عوارض ناشی از سوانح طبیعی ۲ـ گسترش و تقویت مطالعات علمی و پژوهشی، به‌منظور شناسایی و کاستن از خطرات این‌گونه حوادث. ۳ـ ایجاد مدیریت واحد با تعیین رئیس‌جمهور برای آمادگی دائمی و اقدام مؤثر و فرماندهی در دوره بحران: ۱ـ۳ـ ایجاد نظام مدیریت جامع اطلاعات به‌منظور هشدار بموقع و اطلاع‌رسانی دقیق و بهنگام در زمان وقوع حادثه. ۲ـ۳ـ تقویت آمادگی‌ها و امکانات لازم برای اجرای سریع و مؤثر عملیات جست‌وجو و نجات در ساعات اولیه، امداد و اسکان موقت آسیب‌دیدگان، تنظیم سیاست‌های تبلیغاتی و اطلاع‌رسانی و سازماندهی کمک‌های داخلی و خارجی در زمینه‌های فوق. ۳ـ۳ـ در اختیار گرفتن کلیه امکانات و توانمندی‌های مورد نیاز اعم از دولتی و نهادهای عمومی غیر‌دولتی و نیروهای مسلح در طول زمان بحران. ۴ـ تدوین برنامه‌های جامع علمی به‌منظور بازتوانی روانی و اجتماعی آسیب‌دیدگان و باز‌سازی اصولی و فنی مناطق آسیب‌دیده. ۵ـ گسترش نظامات مؤثر جبران خسارت نظیر انواع بیمه‌ها، حمایت‌های مالی و تشویقی، تسهیلات ویژه و صندوق‌های حمایتی. ۶ـ پیشگیری و کاهش خطر‌پذیری ناشی از زلزله در شهرها و روستاها و افزایش ضریب ایمنی در ساخت‌وسازهای جدید. ۱ـ۶ـ مکان‌یابی و مناسب‌سازی کاربری‌ها در مراکز جمعیتی شهری و روستایی و تأسیسات حساس و مهم متناسب با پهنه‌بندی خطر نسبی زلزله در کشور. ۲ـ۶ـ بهبود مدیریت و نظارت بر ساخت‌وساز با به‌کار‌گیری نیروهای متخصص و تربیت نیروی کار ماهر در کلیه‌ی سطوح و تقویت نظام مهندسی و تشکل‌های فنی و حرفه‌ای و استفاده از تجربه‌های موفق کشورهای پیشرفته زلزله‌خیز. ۳ـ۶ـ ممنوعیت و جلوگیری از ساخت‌وساز‌های غیر‌فنی و ناامن در برابر زلزله و الزامی کردن بیمه و استفاده از کلیه‌ی استانداردها و مقررات مربوط به طرح و اجرا. ۴ـ۶ـ استانداردسازی مصالح پایه و اصلی سازه‌ای و الزامی کردن استفاده از مصالح استاندارد، باکیفیت و مقاوم و ترویج و تشویق فناوری‌های نوین و پایدار و ساخت سازه‌های سبک. ۵ـ۶ـ تهیه و تصویب قوانین و مقررات لازم برای جرم و تخلف شناختن ساخت‌وسازهای غیر‌فنی. ۷ـ کاهش آسیب‌پذیری وضعیت موجود کشور در برابر زلزله با محوریت حفظ جان انسان‌ها. ۱ـ۷ـ تدوین و اصلاح طرح‌های توسعه و عمران شهری و روستایی متناسب با پهنه‌بندی خطر نسبی زلزله در مناطق مختلف کشور. ۲ـ۷ـ ایمن‌سازی و بهسازی لرزه‌ای ساختمان‌های دولتی، عمومی و مهم، شریان‌های حیاتی و تأسیسات زیر‌بنایی و باز‌سازی و بهسازی بافت‌های فرسوده حداکثر تا مدت ۱۰ سال. ۳ـ۷ـ ارائه تسهیلات ویژه و حمایت‌های تشویقی (بیمه و نظایر آن) به‌منظور ایمن‌سازی و بهسازی لرزه‌ای ساختمان‌ها. ۸ـ شناسایی پدیده‌های جوی و اقلیمی و نحوه پدیدار شدن خطرات و ارزیابی تأثیر و میزان آسیب‌ آن‌ها از طریق تهیه‌ اطلس ملی پدیده‌های طبیعی، ایجاد نظام به‌هم‌پیوسته ملی پایش و بهبود نظام‌های هشدار سریع و پیش‌آگاهی بلند‌مدت با استفاده از فناوری‌های پیشرفته. ۹ـ تنظیم برنامه‌های توسعه ملی به‌گونه‌ای که در همه فعالیت‌های آن در همه سطوح، رویکرد «سازگاری با اقلیم» ملاحظه و نهادینه شود. @syjebraily
⚡️تبعاتی که باید دامن تروریست‌های نظامی آمریکا را بگیرد 🔹مقامات دولت و مجلس در اقدامی هوشمندانه، اعلام کرده‌اند که در واکنش به قرار گرفتن سپاه در لیست سازمان‌های تروریستی آمریکا، مقابله به مثل کرده و نیروهای نظامی این کشور را تروریستی اعلام می‌کنند. آنچه در ادامه می‌آید، پیشنهاداتی برای تدوین قوانین و مقررات مربوط به نیروهای نظامی آمریکاست. 🔹طرح یک نکته مقدماتی در اینجا لازم است و آن اینکه، برخلاف این تصور برخی دلدادگان غرب که اقدام متقابل جمهوری اسلامی تاثیر چندانی بر وضعیت نیروهای نظامی آمریکا نخواهد داشت، واقعیت این است که آسیب‌پذیری نیروهای نظامی آمریکا به سبب تروریستی خوانده شدن، بسیار بیشتر از آسیب پذیری سپاه است. چه، ایران در منطقه ابزارهای فراوانی برای تحدید و منزوی‌سازی نیروهای نظامی آمریکا دارد، اما آمریکایی‌ها علیه سپاه هرچه داشتند را تاکنون رو کرده‌اند. 🔹اتفاقی که باید علیه نیروهای نظامی آمریکا بیفتد، در چارچوب مقابله به مثل، همان تحریم‌هایی است که آمریکا علیه گروه‌های مندرج در لیست ۱۳۲۲۴ اعمال کرده است. بر این اساس، جز در موارد استثنا که شورای عالی امنیت ملی تشخیص دهد، اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی و غیر ایرانی که به هر نحوی، مستقیم و غیرمستقیم، از نیروهای نظامی آمریکا حمایت کرده، منابع مالی و مادی در اختیار آنها گذاشته، یا هرگونه خدماتی به این نیروها ارائه کنند، باید؛ 1⃣ تمامی دارایی‌های مادی و غیر مادی‌شان در ایران ضبط شود 2⃣ از سفر به ایران محروم شوند 3⃣ اشخاص حقیقی و حقوقی ایرانی حق معامله با آنها را نداشته باشند. 🔸این مقررات باید با مجازات‌های مدنی و سیاسی ضمانت شوند. 🔹هرگاه سخن از تحریم‌های آمریکا علیه ایران به میان آمده، بحث بر سر این بوده که افراد و شرکت‌ها باید میان تجارت و مراوده با ایران یا آمریکا یکی را انتخاب کنند. اکثر مردمی که در منطقه غرب آسیا زندگی می کنند و شرکت‌هایی که در کشورهای همسایه ایران فعالیت دارند، بیش از آنکه از شراکت و مراوده با "نظامیان آمریکایی" نفع ببرند، در ایران منافع دارند. با قرار گرفتن نیروهای نظامی آمریکا در لیست سازمان‌های تروریستی، واشنگتن باید منتظر انزوای نیروهای خود در مناطق تحت نفوذ ایران باشد. @syjebraily
نیوزویک عکس حاج قاسم را روی جلد زده و نوشته بود: "او ابتدا با آمریکا جنگید، الان در حال نابود کردن داعش است". ترکیب قشنگی درست کرده بودند بین آمریکا و داعش. امروز نظامیان آمریکا از نظر جمهوری اسلامی در ردیف نیروهای تروریستی قرار گرفتند. وقت آن است که تیتر نیوزویک را بازنویسی کنیم: First, he crushed ISIS , now it is ' turn. He is a . او ابتدا تروریست‌های داعش را نابود کرد، حال نوبت ترویست‌های آمریکایی است. او نابودگر تروریست‌هاست. https://twitter.com/YJebraily/status/1115354916770459648?s=19
⚡ قناعت، کفاف و اقتصاد؛ سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی قناعت، کفاف و اقتصاد سه خط محوری در الگوی مصرف اسلامی هستند. دو برداشت از قناعت وجود دارد، يك برداشت انحرافى و غلط كه همان دستهاى خبيثى كه مى‌خواستند مردم ما را با اسراف و مصرف‌گرائى بى‌كنترل آشنا كنند، اين تفسير و برداشت غلط را در بين مردم ما ترويج كردند. اين برداشت غلط اين است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در طلب، در همت، در تلاش زندگى. قناعت را اين‌جور معنا كردند و كوبيدند. اين تفسير غلط از قناعت است كه ما تصور كنيم قناعت يعنى كوتاه آمدن در تلاش و طلب و جستجو و كار و فعاليت. تفسير درست قناعت، كوتاه آمدن در تلاش نيست، حد نگه داشتن در مصرف است. قناعت به ما نمى‌گويد كه تلاش نكنيد، تحصيل نكنيد، به دست نياوريد، انگيزش و جستجو نداشته باشيد. قناعت به ما مى‌گويد هر چه به دست آورديد، هر چه تلاش كرديد، در مصرف آنچه كه به دست آورديد، حد و اندازه نگه داريد. قناعت بكنيد، يعنى براى مصرف كردن حرص نزنيد، از آنچه در اختيار ديگران است براى مصرف خود طمع نورزيد؛ اين معناى قناعت است. اين سؤال پيش مى‌آيد كه اين حدى كه در مصرف بايد نگه داريم، اين حد كدام است؟ پاسخ عنوان كفاف است «الكفاف والعفاف». كفاف يعنى آن مقدارى از مصرف كه براى زندگى معمولى و نيازهاى لازم كفاف بدهد و بس باشد؛ يعنى انسان در خوراكش در پوشاكش، در مصارف زندگيش، در مسكنش، در مركبش و در همه‌ى امورش به اندازه‌ى نيازهايى كه به طور عادى براى يك انسان وجود دارد به آن اندازه مصرف كند و به آن اندازه بخواهد و بيشتر از آن را نخواهد و مصرف نكند؛ اين كفاف است. خب حال بلافاصله اين سؤال پيش مى‌آيد كه آن حدى كه براى انسان لازم است، كدام است؟ بعضى ممكن است كه حد لازم را آنقدر كم بگيرند كه به قدر بخور و نمير برسد. مثل آن چيزهايى كه از بعضى صومعه‌نشينها و زهاد افراطى در طول تاريخ ديده شده و شنيده شده است. بعضى هم ممكن است كه كفاف به حد بسط و كفايت را بيش از اندازه‌ى لازم بدانند. پاسخ به اين سؤال را روايات ما در عنوان اقتصاد دادند، اقتصاد يعنى ميانه‌روى، نه افراط و نه تفريط. ما در جامعه‌ى خودمان بايد نگاه كنيم ببينيم وضع مردم چگونه است. يك وقت در جامعه فقر وجود ندارد، بى‌غذائى وجود ندارد، محروميت وجود ندارد، حد وسط در اين جامعه يك زندگى مرفهِ بالائى ممكن است باشد. اما يك وقت در يك جامعه‌اى فقر هست، محروميت هست، مردمى هستند كه از اوليات زندگى و نيازهاى ضرورى زندگى خودشان محروم و تهى‌دست هستند؛ اين‌جا حد وسط فرق مى‌كند. حد وسط را در يك جامعه به طور مجمل و كلى مى‌شود فهميد، آن وقت اين‌جا نقش مسؤولين كشور و دولتها و طراحان مسائل اقتصادى جامعه روشن مى‌شود كه بايد بنشينند، آن حد وسط را مشخص كنند؛ اين مى‌شود الگوى مصرف اسلامى. پس الگوى مصرف بر سه پايه استوار هست: قناعت، كفاف و اقتصاد، يعنى ميانه‌روى و بر اساس اين بايستى طراحى كنند براى پوشاك مردم، براى مسكن مردم، براى زندگى مردم و كوشش دستگاههائى كه مى‌خواهند الگوى مصرف را ارائه بدهند بايد هم اين باشد كه فاصله‌ى بين مردم را كم كنند؛ اين يكى از نكات اساسى است كه در ميان قشرهاى مردم فاصله‌هاى زياد وجود نداشته باشد. نمى‌گوئيم همه بايد صد در صد يكسان و قالبى مصرف كنند كه چنين چيزى نه ممكن است و نه لازم، بلكه مى‌گوئيم فاصله بايستى بين قشرهاى مردم زياد نشود، شكافها به وجود نيايد و جامعه دوقطبى، يك قطب فقير و يك قطب غنى نباشد، مردم در يك حدود نزديك به هم از لحاظ خوراك و پوشاك و مسكن و بقيه‌ى موارد زندگى، زندگى كنند. البته اين كارى است، احتياج به تلاش بلندمدت دارد و به اين زودى جامعه به اين‌جا نمى‌رسد. لكن با برنامه‌ريزى مى‌توان مردم را در يك حد متوسطى نگه داشت و آنهائى كه مى‌توانند خودشان را به يك حد متوسط برسانند در حالى كه اسراف مى‌كنند و زياده‌روى مى‌كنند، اينها را به ايشان تذكر داد. بخشی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای پیرامون الگوی مصرف اسلامی، فروردین ماه 1365، خطبه های نماز جمعه تهران @syjebraily
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ... آن کسانی مشمول لطف خدا و برادری و مسلمانی هستند که در راه خدا، طبق ایمان، متعهدانه حرکت کنند، تلاش کنند کار کنند. طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن، ص ۱۰۵ @syjebraily