eitaa logo
سید یاسر جبرائیلی
35.4هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
630 ویدیو
80 فایل
🔸️استادیار تمدن اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ارتباط با ما: @jebraily_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
⚡️ماجرای مرتضی حاجی چیست؟ 🔹معاون سیاسی حزب منحل شده مشارکت، استخدام فرزند مرتضی حاجی (رئیس ستاد انتخاباتی سیدمحمد خاتمی و وزیر تعاون و آموزش و پرورش او) در موسسه همشهری و خرید خودروی مزدا برای وی را "خلاف رویه‌های ضد خویشاوندسالاری" و "هزینه غیر مسئولانه از اموال عمومی" دانسته است. چهره‌های لیبرال دیگری نیز این هم‌کیش خود، یعنی آقای مرتضی حاجی را مورد عنایت ویژه قرار داده‌اند. 🔹یک پرسش بسیار مهم که در این میان باید مطرح کرد این است که آیا ادعاهایی چون "ضد خویشاوندسالاری" از لیبرال‌هایی که -در یک نمونه اخیر و دم دستی- لیست امید برای انتخابات مجلس فعلی را بر مبنای روابط موروثی بستند، پذیرفتنی است؟ آیا امثال خانم آذر منصوری از روابط خویش و قومی موجود در دولت تدبیر و امید بی خبرند؟ آیا دریافت‌کنندگان حقوق‌های نجومی از شخصیت‌های مطرح لیبرال نبوده‌اند؟ چرا در این میان چماق خویشاوندسالاری و هزینه غیرمسئولانه اموال عمومی باید بر سر مرتضی حاجی فرود آید؟ 🔹من از پشت پرده‌ها بی خبرم که میان مرتضی حاجی و هم‌کیشانش چه گذشته است. اما این را نیک می‌دانم که برای لیبرال‌ها، همه چیز نسبی است. منافعشان است که خوب و بد را تعیین می‌کند و سکوت یا فریادشان را موجب می‌شود. ماجرای نسبت دادن قاچاق عتیقه به یکی از شخصیت‌های اصلاح طلب که قصد راه‌اندازی یک تشکیلات جدید اصلاح طلبی را داشت، یکی از موارد مشابه مرتضی حاجی است. یک‌شبه شخصی را که عمری در تشکیلات آنها به سر کرده بود، قاچاقچی عتیقه کردند و تا می‌توانستند بر او تاختند تا تاسیس تشکیلات را رها کرد! گویی قبل از اینکه به فکر تاسیس حزب جدید بیفتد، قاچاق عتیقه مانعی نداشته است! خدا می‌داند حاجی نیز چه کرده است یا چه از او خواسته‌اند و تمکین نکرده است که با او چنین می‌کنند! روند فاش شدن ماجرای فرزند آقای حاجی کاملا حکایت از یک اقدام درون تشکیلاتی دارد. 🔹این را نوشتم تا تازه‌واردهایی که با توهم آزادی و مدارا و دموکراسی و برابری و... به جرگه لیبرال‌ها می‌پیوندند، بدانند تا جایی هستند که از دیکتاتوری تشکیلاتی لیبرالیسم تبعیت کنند. اگر هوای استقلال و آزادی به سرشان بزند، دیکتاتورهای لیبرال مدارا را کنار خواهند گذاشت و چماق به دست خواهند گرفت. @jebraily
⚡پل فایرابند؛ مرجع لیبرالیسم ایرانی در غایت‌انگاری آزادی 🔹 آزادی در اندیشه لیبرالیسم یک مفهوم اساسی اما مبهم است. مبهم به این دلیل که میان «غایت‌انگاری» و «ابزارانگاری» آزادی، اختلاف جدی میان طیف های گوناگون وجود دارد. پل کارل فایرابند، فیلسوف علم معاصر، جزو افراطی ترین پیروان لیبرالیسم است که مدعی است لیبرالیسم را به حوزه متدولوژی علمی تسری داده است. 🔹 فایرابند با نمایش نواقص و کاستی‌های علم، مطلق بودن آن را زیر سوال می‌برد و خواستار جدایی جامعه از علم می‌شود، به همان سان که در دوره‌ای به مدد خود علم، جامعه از کلیسا جدا شد. فایرابند خواهان استقرار آزادی و پلورالیسم در جامعه است و آزادی مورد نظر خود را از جان استوارت میل الهام گرفته است. 🔹 آزادی مورد نظر میل اما با آزادی و پلورالیسم آرمانی فایرابند یک تفاوت اساسی دارد. آزادی برای میل یک ابزار برای کشف حقیقت است، اما برای فایرابند یک غایت است که در آن توقف می‌کند و جامعه آرمانی خود-جامعه آزاد- را بر اساس آن بنا می‌کند. فایرابند که با هر گونه معیار جهانشمول مخالف است و این امر را مبنای نقد علم قرار می‌دهد، هنگامی که می‌خواهد درباره بایدها و نبایدها و جهت حرکت جامعه آرمانی خود سخن گوید، یک اسطوره جدید به نام «رای اکثریت» می‌آفریند. اکثریتی که او نمی تواند انکار کند نظرش متاثر از تبلیغات زورمندان و زرسالاران است. 🔹 فایرابند را می‌توان در غایت‌انگاری آزادی، از افراطی‌ترین فیلسوفان لیبرال دانست. بررسی عقاید او از این جهت اهمیت دارد که لیبرال‌های ایرانی قرابت فکری قابل توجهی با او دارند. اگر فایرابند قائل به این است که در صورت تعارض «حقیقت» با «آزادی»، می‌توان حقیقت را رها کرد و باید نوعی از حقیقت را پذیرفت که با آزادی در تضاد نباشد، سید محمد خاتمی «دین» را جایگزین حقیقت کرده و این باور فایرابند را اینگونه بازسازی می‌کند: «اگر دین در برابر آزادی قرار بگیرد این دین است که باید محدود شود نه آزادی». 🔹 در مقاله مبسوطی با عنوان «پل فایرابند، اسطوره ستیز اسطوره ساز» به بررسی افکار او پرداخته‌ام که ان‌شاءالله طی روزهای آینده در روزنامه وطن امروز به چاپ خواهد رسید. @jebraily