موضع اجتماعی #مشخص ...
#انسان_۲۵۰_ساله
پیغمبر به عنوان میهمان، وارد خانه ی ابی ایّوب انصاری که یکی از فقیرترین آدم های مدینه بود شد و به اعیان و اشراف و متنفّذان و صاحبان ِ قبیله و امثال اینها دستِ رد زد؛ یعنی #موضع_اجتماعی خودش را مشخص کرد.
معلوم شد که این شخص، #وابسته به #پول و #حیثیت_قبیله ای و #شرف_ریاست فلان قبیله و# وابسته به قوم و خویش و فامیل و آدم های پُررو و پشت هم انداز و امثال اینها نیست و نخواهد شد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۰
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#محرومین حقّ بیشتری دارند...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر از همان ساعت و لحظه اوّل ورود به مدینه، مشخص کرد که در برخورد و #تعامل_اجتماعی، طرف کدام گروه و طرفدار کدام جمعیّت است و وجود او برای چه کسانی بیشتر #نافع خواهد بود.
همه از #پیغمبر و #تعالیم او نفع می برند، امّا آن کس که #محروم_تر است، قهراً #حقّ بیشتری می برد و باید جبران محرومیتش بشود.
انسان۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبراعظم
جایی به عنوان #مرکزیت لازم بود...
#انسان_۲۵۰_ساله
جلوی خانه ابی ایّوب انصاری، زمینِ افتاده ای بود.
پیغمبر فرمود؛ این زمین مال کیست؟ گفتند متعلّق به دو بچّه یتیم است.
پول از کیسه ی خود داد و آن زمین را خرید. بعد فرمود در این زمین مسجد می سازیم؛
یعنی یک مرکز
#سیاسی
#عبادی
#اجتماعی
#حکومتی
یعنی مرکز تجمع مردم.
زمین مسجد را از کسی نخواست و طلب بخشیدگی نکرد؛ آن را با پول خود خرید.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#پیغمبر حقّ اختصاصی برای خودش قائل نیست...
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی بنا شد #مسجد بسازند، خود #پیغمبر جزو اولین کسان یا اولین کسی بود که آمد بیل را به دست گرفت و شروع به کندنِ پی مسجد کرد؛ شروع به کار کرد و عرق ریخت.
طوری کار کرد که بعضی از کسانی که کناری نشسته بودند، گفتند ما بنشینیم و پیغمبر این طور کار کند؟!
لذا آمدند و #مسجد را در مدّت کوتاهی ساختند.
پیغمبر _ این #رهبر_والا_و_مقتدر _ نشان داد که هیچ #حق_اختصاصی برای خودش قائل نیست.اگر بناست کاری انجام گیرد، او هم باید در آن سهمی داشته باشد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
قدم به قدم ...#هوشیارانه
#انسان_۲۵۰_ساله
وقتی انسان نگاه میکند و می بیند، پیغمبر قدم به قدم، مدبّرانه و هوشیارانه پیش رفته است، می فهمد که پشت سر آن #عزم و تصمیم قوی و قاطع،
چه #اندیشه و #فکر و #محاسبه دقیقی قرار گرفته است که علی الظاهر جز با #وحی_الهی ممکن نیست.
انسان ۲۵۰ ساله، صفحه۴۱
#جلسه_سوم
#پیامبرا_عظم
@t_manzome_f_r
خصوصیات یهود در زمان #پیغمبر...
#انسان_۲۵۰_ساله
در زمانی که #پیغمبر_اکرم وارد مدینه شد، خصوصیت یهودی ها در دو، سه چیز بود.
#اول این که ثروت اصلیِ مدینه، بهترین مزارع کشاورزی، بهترین تجارتهای سودده و سودبخشترین صنایع -ساخت طلاآلات و امثال این چیزها- در اختیارشان بود.
#دوم اینکه بر مردم مدینه برتری فرهنگی داشتند.
چون اهل کتاب بودند و با معارف گوناگون، معارف دینی و مسائلی که از ذهن نیمهوحشیهای مدینه، بسیار دور بود، آشنا بودند.
#سوم این بود که با جاهای دوردست هم ارتباط داشتند؛ یعنی محدود به فضای مدینه نبودند.
انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۲
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
#حرکت و #اقدام، حول محور #رهبری...
#انسان_۲۵۰_ساله
#پیغمبر اکرم یک میثاقِ دسته جمعیِ عمومی ایجادکرد. وقتی آن حضرت وارد مدینه شد، بدون اینکه چیزی از مردم بخواهد، #شخصیت و #عظمت_نبوی به طور طبیعی، همه را در مقابل او خاضع کرد؛ معلوم شد که او #رهبر است و آنچه می گوید، باید همه بر محورش #حرکت و #اقدام کنند.
پیغمبر میثاقی نوشت که مورد قبول همه قرارگرفت.
این #میثاق درباره تعامل اجتماعی، معاملات، منازعات، دیه، روابط پیغمبر با مخالفان، با یهودی ها و با غیر مسلمان ها بود.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۳
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r
مراحل به سامان رسیدن #نظام_اسلامی...
#انسان_۲۵۰_ساله
برای به سامان رسیدن #نظام_اسلامی، سه مرحله وجود داشت: مرحله ی اول، #شالوده_ریزی_نظام بود که با این کارها انجام گرفت.
مرحله دوم، #حراست از این نظام بود. موجود زنده ی رو به رشد و نموّ که همه ی صاحبان قدرت اگر او را بشناسند، از او احساس خطر می کنند، قهراً دشمن دارد.
اگر پیغمبر نتواند در مقابل دشمن، هوشیارانه حراست کند، این نظام از بین خواهد رفت و همه ی زحماتش بی حاصل خواهد بود.
مرحله سوم، عبارت از #تکمیل و #سازندگی_بناست.
این سه کار در عرض هم انجام می گیرد.
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۴۴
#جلسه_سوم
#پیامبر_اعظم
@t_manzome_f_r