بحث مهدویت ستیزی در سینمای هالیوودی از سال ۲۰۰۰ میلادی به بعد شدت گرفت.به این صورت که (باور انتظار مسلمانان) هدف قرار می گرفت نه بحث (منجی آخرالزمان) -زیرا بحث منجی آخرالزمان در همه ی ادیان تقریبا مشترک وانکار ناپذیراست -و به جای آن باور انتظار آخرالزمانی تورات و انجیل در سینمای هالیوودی عرضه شد.
بعد از سال 2000 ، سير تبليغاتي هاليوود، مدل جديدي به خود گرفت و آمريكا طبق نظريه دهكده جهاني (یعنی جهان مانند یک دهکده است وفقط یک ارباب می خواهد که همه باید از او اطاعت کنند و آن ارباب آمریکا است)
برآن شد كه خود را در افكار عمومي، به نوعي نجات دهنده زمين، مسيح آخرالزمان و نجات بخش عنوان کند.لذا سياستهاي جديدي براي هاليوود در نظر گرفته شد. براساس آن، هاليوود بايد دو هدف را دنبال مي كرد.
يكي اينكه تصويري از شيطان ارائه دهد كه براي نابودي كل جهان و تمامي اهل زمين خطر آفرين است. در این فیلم ها به نوعی «ضد مسیح» را همان «منجی مسلمانان» نشان می دهند. ديگر آنكه دربرابر اين شيطان، مي بايست يك ناجي را معرفي نمايد.
در فيلمهاي هاليوود، اين نجات دهنده زمين كه به نوعي پدر معنوي انسانها نيز معرفي مي شود، يك آمريكايي يا يك يهودي است. آمریكا با نشان دادن آینده تاریك و خونین بشر در فیلمهاى خود، سعى دارد خود را منجى آینده بشریت معرفى كند .
آنها می خواهند آخرالزمان را به این شکل به جهان نشان دهند که :"نبرد خیر و شر در جغرافیای خاصی از زمین به وقوع خواهد پیوست.
وسعت فاجعه آنقدر است که انسان ها از مقابله با آن ناتوانند و ناامیدانه به هوشمندترین و شجاع ترین نژاد بشری یعنی آمریکایی ها پناه میبرند. آن دسته از فیلم های هالیوودی که چنین خرافه ای را پرورش داده اند، با پرداختن به موضوع آخرالزمان و ترسیم مغرضانه ازپیروان شیطان ، کشورهای مشرق زمین و اسلامی را به عنوان دشمن معرفی می کنند یعنی شیطان از کشورهای اسلامی برمی خیزد و نیمه غربی عالم را مورد تاخت و تاز قرار می دهد."
در سال 2000 در هاليوود فيلمي اکران شد با عنوان ماتريكس (Matrix) . اين فيلم فروش و استقبال غيرمنتظرهاي داشت. در اين فيلم، آينده جهان، در گروي ظهور مسيح قوم يهود است. او به جاي اينكه يك پيامبر الهي باشد يك تكنيسين كامپيوتري است.
وي هيچ اعتقادي به دين و خدا ندارد و تنها با اتكاء به اراده بشري خويش جهان را نجات مي دهد. فيلم ماتريكس با هزينه ميلياردها دلار توسط هاليوود ساخته و برنده 4 جايزه اسكار شد. دراين فيلم، نقش صهيونيستها در جهان، محوري و نجات دهنده ترسيم مي شود.
در اين فيلم هويت انسان آينده كه به ماشين تبديل شده زير سؤال ميرود. امّا نجاتي كه براي فرار از اين بحران ذكر ميشود شهري است بهاسم Zion (صهيون) يعني شما در اين فيلم پنج، شش بار كلمه صهيون را ميشنويد با اصطلاح لاتين آن و با چهرة شهر منجي. يعني تصويري كه ارائه ميشود اين است كه فقط يكجاست كه در آنجا ميتوانيد نجات پيدا كنيد، آن Zion است.