ولایتی وزیر امور خارجه وقت،هم در خصوص این قطعنامه دو روز بعد موضع میگیره و میگه با ایران مشورت نشده پس قبول نمیکنیم. همان منبع ص ۵۱ امام خمینی هم که در پیام به حجاج در ۶ مرداد سال۶۶ مخالفت خود را اعلام کرد م.روزنامه رسالت.۳۱ شهریور۶۶

اما هاشمی هاشمی در مصاحبه ای میگوید از امام هیچ وقت چیزی بروز نکرد که آماده باشند قطعنامه را بپذیرند. همچنین میگوید آقای خامنه ای و احمد آقا آمدند و اطلاع دادن که امام دستور دادن در نماز جمعه بگوید هیچ سازشی در پیش نداریم جز با تنبیه متجاوز. م: دفاع و سیاست ص ۲۹۱

اینکه اصلا چرا قطعنامه را قبول نداشتیم.دکتر ولایتی میگوید به سه دلیل.یک. مشخص نشده بود که چه کشوری متجاوز است.دو‌. طرح عملی برای صلح پایدار به وجود نیامده.سه.ضمانتی برای عدم حمله مجدد عراق پس از صلح وجود ندارد. م.تکاپوی جهان برای توقف جنگ ص ۱۲۶

ولی نهایتا با فشار هاشمی .امام مجبور به نوشیدن جام زهر شد. محسن رضایی در مقاله ای در این خصوص میگوید ایران قطعنامه را به صورت مشروط پذیرفت.ولی بنا به دلایلی که اعلام نکردن. لذا از هر نوع اظهار نظر منفی در مورد قطعنامه جلوگیری شد. همچنین میگوید قطعنامه به صورت غیر علنی پذیرفته شده بود. در ادامه میگوید این قطعنامه یک سال قبل پذیرفته شده بود.اما بنا نبود افشا شود.تا مذاکرات پیش رود و مانعی به وجود نیاید. م .سایت اطلاع رسانی تابناک۵ مهر ۸۸ اما هاشمی طی مصاحبه ای در خرداد ۹۰ این سخن محسن رضایی را رد میکند.

هاشمی در مصاحبه ای در اردیبهشت ۹۲ اقرار میکند که پیشنهاد پذیرش قطعنامه از سوی بنده بوده است.در زمان جنگ‌هم پیشنهاد پذیرش قطعنامه از سوی بنده بود. م.رجا نیوز.۸ اردیبهشت ۹۲ در ادامه مباحث در خصوص هاشمی امشب به مسئله مک فارلین اشاره خواهیم کرد.

در جهت زمینه سازی برای ارتباط با آمریکا هاشمی در فروردین سال ۶۲ به حضرت امام پیشنهاد میکند که شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر شوروی از رسانه های دولتی پخش نشود. منبع: اکبر هاشمی. آرامش و چالش کارنامه خاطرات سال۶۲ سال ۸۱ ص ۲۴ او ادعا دارد که امام این پیشنهاد را قبول کرده اما آنچه که میشه به راحتی دید خلاف این ادعاست

یکی از اقدامات هاشمی ارسال نامه به احمد مدنی است .این شخص پس از فرار از کشور با سازمان سیاه همکاری میکند.در مجله فارین پالسی در شماره بهار۱۹۸۴به نامه هاشمی به این شخص و دعوت وی به ارتباط و همکاری با دولت اشاره شده است. منبع:آخرين تلاشها در جنوب.۱۳۸۱ ص ۳۷۲ ارتباطهایی سپس با گنشر وزیر امورخارجه آلمان و مذاکرات پنهانی و وزیر امورخارجه ژاپن هم انجام گرفت که به آنها نمیپردازیم امادر ادامه...

در سال ۶۴ تلاشهای پنهانی برای ارتباط با آمریکا صورت گرفت که محسن رضایی در این مورد میگوید این مسئله را محسن کنگرلو که در دفتر میرحسین موسوی کار میکرد به هاشمی میگوید و او هم حمایت میکند. منبع: جنگ به روایت فرمانده ص ۱۷۰ اما قضیه از اینجا دیگر علنی میشود👇

در سال ۶۵ پس از افشا شدن ماجرای مک فارلین ، ریگان رئیس جمهور وقت آمریکا اظهار میکند که ما ۱۸ ماه است(یعنی از اردیبهشت ۶۴) که یک ابتکار سیاسی محرمانه با ایران را انجام دادیم. منبع:محمد درودیان.آغاز تا پایان.بررسی وقایع سیاسی نظامی جنگ از زمینه سازی تهاجم عراق تا آتش بس.۱۳۷۹ ص ۱۶۲ پیشنهاد این ارتباط به ریگان در داخل آمریکا از سوی کسینجر صورت گرفته بود.او گفته بود باید با یک جناح《میانه رو》در ایران ارتباط برقرار کنید. توجه کنید از آن زمان بحث میانه رو شکل گرفت. منبع.همان منبع قبل ص ۱۶۲ هاشمی پس از آن ایام گفته شده طی یک هفته سفرهایی به لیبی سوریه و چین داشته بودو چند روز بعد به ژاپن منبع: اکبرهاشمی.امیدودلواپسی ص ۱۳۳ تا ۱۵۳

اما داستان جالب اینجاست که در سفر هاشمی به ژاپن همزمان کسینجر نیز به آنجا میرود و با هم ارتباط پیدا میکنند که این ارتباط سری را دوم مرداد ۶۴ رادیو ایران وابسته به بختیار اعلام میکند. منبع: شون دولین.در مهرآباد.ص ۲۱۸. بولتن رادیوهای بیگانه سوم مرداد ۶۴ ص ۱۰ این سفر به جای رایزنی برای تامین نیازهای لجستیکی جنگ.بیشتر برای مقبولیت و مشروعیت بخشیدن به سفر مک فارلین به ایران بوده است. منبع.همان ص ۲۱۸

علی فلاحیان وزیر اطلاعات هاشمی میگوید ماجرای مک فارلین محصول جلسات پشت پرده میان مقامات آمریکایی و آن دسته از مقامات ایرانی بوده که از مبارزه با استکبار بریده بودن.و منافع کشور نیز در گرو مذاکره و برقراری رابطه با آمریکا تلقی میکردند. منبع: همان ص ۲۱۹ و به نقل از شنود اشباح ص ۹۲۴

استارت مذاکرات با آمریکا از این قضایا و البته مذاکرات پنهانی کلید خورده بود عباس سلیمی در خصوص جلسات پنهانی هاشمی بدون هماهنگی با سران قوا در ماجرای مک فارلین مینویسد در یک مسئله تردیدی نیست که هاشمی بدون هماهنگی با سران قوا مواضعی اتخاذ میکند که موجب امیدواری سردمداران کاخ سفید است. منبع: مهدی انصاری و دیگران.ماجرای مک فارلین.ص ۶۳۵

روزنامه ایندیپندنت در این خصوص(ماجرای مک فارلین) میگوید رهبر این جناح میانه رو هاشمی است و این اقدام است که باعث شده تفرقه عمیقی که بین نظام ایران بوده علنی شود.هاشمی کسی است که خواستار معامله با آمریکاست. منبع:همان ص ۶۳۵ اما بلاخره هیئت مک فارلین در خرداد ۶۵ وارد ایران میشوند.

در این موقع امام خمینی اجازه ملاقات به هیچ از مقامات درجه یک نمیدهد.و در اینجا معاون هاشمی یعنی روحانی به جای او به ملاقات هیئت میرود. که در آنجا با اسم مستعار به ملاقات آنها میرود ولی چون آنها وی را میشناسند از دیدار وی اظهار خوشحالی میکنند. و حضور او را موجب دلگرمی ریگان عنوان میکنند. منبع: صراحت نامه ص ۲۲۶ تا۲۲۷

مک فارلین در گزارش خود مینویسد براساس لحن سخنان، نظرات و عبارات هوشمندانه روحانی از آنچه که ممکن است در راه یک رابطه تعاملی باثبات باشد.من معتقدم که به یک مقام ایرانی مهم دسترسی پیدا کرده ایم و این خوب است. منبع: همان، ص ۲۲۸

بعدها هاشمی در مصاحبه ای با روزنامه کیهان در سال ۸۲ در خصوص نقش روحانی در این مذاکره میگوید و حضور او را تایید میکند. و میگوید اصل قضیه این بود که ما پنج نفر.و امام در جریان سفرهیئت آمریکاییها و نه مک فارلین بودیم اما هادی نجف آبادی.روحانی و وردی نژاد که مذاکره کردن ، در جریان بودن. منبع:همان منبع.ص ۲۳۰ به نقل از بی پرده با هاشمی

هدف از آمدن مک فارلین این بوده که با افرادی که ممکن بود بعد از امام خمینی قدرت را در دست بگیرند رابطه برقرارکنند. آنها گمانشان این بود که بعد از امام قدرت به دست هاشمی وجناح او خواهد افتاد. منبع :همان منبع ۲۷۴ به نقل از آخرین تلاشها در جنوب ص ۲۱۰

هاشمی آن زمان( مثل همین قضیه اخیر بنزین روحانی) ابتدا میگوید در جریان این قضیه نبودم. سپس میگوید با اطلاع امام بوده. اما بعدش باز هاشمی میگوید وقتی هیئت وارد فرودگاه شدن به امام اطلاع دادیم و امام فرموده جواب آنها را ندهید ببینید اینها کی هستند و برای چی آمده اند.(وقتی امام میگوید ببینید کی هستن پس این یعنی نقض ادعای اول هاشمی) منبع: همان منبع ص ۲۹۵

در خصوص قضیه مک فارلین نه تنها حضرت امام بلکه ولایتی وزیر امور خارجه هم در جریان نبودن‌ ولایتی در این خصوص میگوید من از هادی خواستم صورت مذاکرات را به من بدهد و او گفته بود نمیدهم. منبع:صراحت نامه ص ۳۵۳ مطلب را خلاصه کنیم.سال ۶۵ هاشمی نتوانست به اهدافش برسد بنابراین یک سال بعد مجددا این بار در ۴ فروردین ۶۶ با نامه نگاری با امام میگوید چرا ما با اروپا و روسیه و چین مذاکره داریم و نباید با آمریکا که ابرقدرت است نداشته باشیم. منبع: روزنامه ایران ۱۶ فروردین ۹۱

در خصوص جواب این نامه سرلشکر فیروز آبادی میگوید نه امام خمینی و نه بعدا رهبر انقلاب با این نظر موافقت نکردن. منبع.روزنامه ایران ۲۲فروردین ۹۱ بعد از این قضیه کشتار حجاج ایرانی در عربستان در سال ۶۶ به وجود آمد (مانند قضیه ترور سلیمانی) و همان موقع باز هاشمی دم از مذاکره با آمریکا زد. منبع: دفاع و سیاست ص ۳۰۱ یعنی بعد از هر جنایت این جناح فاسد سعی کردن به خیال خودشان میتوانند حالا از آب گل آلود ماهی بگیرند.و امتیازی کسب کنند

بعد از این قضایا هم وقتی رئیس جمهور شد بارها از طریق عطاء الله مهاجرانی و دیگر فاسدین علی رغم مخالفتها و هشدارهای رهبری سعی در ایجاد این ارتباط داشت که از بحث در خصوص آنها صرف نظر میکنیم ان شاء الله در جلسه بعدی وارد بحث داخلی و نفوذ و تهاجم فرهنگی و فروپاشی از درون و مفاسد اقتصادی و...خواهیم پرداخت و درجلسات بعدی مسئله حمایتش ازفتنه گران و ...

یک نکته ای خارج از مسئله مک فارلین عرض کنم این است که همان روشهای هاشمی دقیقا مو به مو توسط کپی برابر با اصل او یعنی روحانی دارد انجام میشه چه در خصوص سیاستهای داخلی چه خارجی. از له له زدن برای مذاکره با آمریکا تا فتنه گری و سوء استفاده از احساسات و حماقتها و خیانتها و خباثتها و فسادهای اقتصادی و اشرافیگری و...

عبرت نگیریم روش اداره کشور مثل چرخیدن روی یک دایره است هیچ وقت از این گردونه خارج نمیشیم. یک بار برای همیشه این سیر را بهم بزنید و نه فقط با رای خود بلکه با تلاش و جدیت شبانه روزی سعی کنید ولو یک نفر هم که شده جذب کنید. اینکه هر شب و روز مدام بیایم بین خودمان از بدیهای افسادطلبها و خوبی های انقلابیون بگیم چندان دردی دوا نمیکنه این روشنگریها را در میان قشر خاکستری انجام دهید. قشر خاکستری آنهایی هستن که میگویند رای نمیدهیم یا از سیاست خسته شده اند و ناامیدن و ...نه آنهایی که مصرانه روی حماقت و نفهمی خود پافشاری دارن. آدم کردن آنها کار من و شما نیست

👈در ادامه مطالب پیرامون جناب هاشمی رفسنجانی واقعا نمیدانیم از کدام گندکاریهاش بگیم از مسئله تهاجم فرهنگی که رهبر در دوره ریاست جمهوری او مدام به تهاجم فرهنگی و شبیه خون فرهنگی اشاره میکرد که بعضا به خاطر انتشار روزنامه ها و مجلات مختلفی بود که توسط اشخاصی مثل کرباسچی(همشهری) و فائزه هاشمی(روزنامه زن) کمکهای عطریانفر و خاتمی و....بود تا عبدالکریم سروش با پیشبرد نظریه جدایی دین از سیاست.

اما از اینها عبور میکنیم و به مسئله فساد اقتصادی در دولت سازندگی میرسیم. فسادی که جناب هاشمی آن را اینگونه توجیه میکند که: اگر در یک پروژه ده میلیاردی پانصد میلیون حیف و میل شود ایرادی ندارد. عزیزان گفتن این مطالب برای این است که کم کم به بحث خاتمی و بعد روحانی میرسیم درسته هاشمی ظاهر و جسمش نیست اما میخوام ثابت کنیم که خط همان خط و تفکر همان تفکره