تاملات
🔰درباره هویت ملی و ایده #ایران ✍ سیدحسین شهرستانی 🔹اگر بخواهیم در نظام جهانی مشارکت کنیم ولو به شک
🔰درباره هویت ملی و ایده #ایران
✍سید حسین شهرستانی
🔹اگر بخواهیم در نظام جهانی مشارکت کنیم ولو به شکل منفعلانه، باز نیازمند آن هستیم که شخصیت خاص خودمان را دارا باشیم. شخصیت به وحدت حاصل میشود و وحدت در گرو هویت است. پس برهم خوردن بنیههای وحدتبخش و هویتساز حتی به سود غربگرایان نیست و جز فروپاشی حاصلی ندارد.
.
🔹ایران آبستن بیمها و امیدها، امکانها و محدودیتهاست. ایران جزء معدود ملتهایی است که پیش از ترسیم مرزهای جهانی برمبنای ایدئولوژی دولت-ملتهای مدرن که در منطقه ما عمدتا پس از جنگهای جهانی مطرح شد، واجد مرز، قلمرو، تاریخ و دعوی برای ملتیابی و دولتسازی است. ایده ایران بسی کهنتر از ایدئولوژی ناسیونالیسم مدرن است.
.
🔹ترکیهی امروز با انقطاع از عثمانی شکل گرفته اما صفویه، دیروزِ ایرانِ امروز ماست و ایران کنونی به لحاظ ملت، همان ایران صفوی است. از این جهت ما واجد پیوستگی و تداوم تاریخی هستیم.
.
🔹ما با واقعیتهای تاریخی نه به نحو عینی و دقیق بلکه به شکل منعطفانهای روبهرو میشویم یعنی تأویلگری و توداریِ فرهنگی و نحو برخورد رندانه با تاریخ و سیاست را رقم میزنیم و فاصله خود را با واقعیت حفظ کرده تا بتوانیم خود را از انقیاد آن نگه داریم. لذا فرهنگ ما مواجهه پیچیدهای باعالَم برقرار میکند. از آثار این نوع مواجهه آن که شکستها و پیروزیهای ما نیز همواره در هالهای از ابهام قرار دارد. یعنی وقتی هم که شکست میخوریم در واقع به نحو تامّی شکست نخوردهایم بلکه میتوانیم با بیگانه آشنایی کنیم.
پس میتوان گفت که فرهنگ ایرانی درنسبت با غیر خودش، فرهنگ گشودهای است بدین معنا که میتواند از خودش فراتر برود. لذا ما توانستهایم به زبان غیرخودمان یعنی زبان عربی، تداوم پیدا کنیم تاآنجا که عربی ابدا در ایران بیگانه نیست و بزرگان نحو عربی، ایرانی هستند وما توانستیم در دو سده اول هجری پس ازحمله اعراب به ایران به علت اقتضائات حاصله، فرهنگ ملی ایرانی را به زبان عربی حفظ کنیم و در غیاب زبان اصلی خویش و نیز در غیاب دولت ملی که قلمرو سیاسی را حفظ کند، این تمدن توانسته که تداوم یابد.
.
🔹دراین میان #شاهنامه #فردوسی منبع بینظیری برای تأسیس دولت-ملت جدید در ایران معاصر است که عمده کشورهای جهان از چنین موهبتی برخوردار نیستند که همچون سند هویتی کهنی داشته باشند.
از دیگرسو، اگر دولت #صفویه به عنوان دولت ملی که مذهب تشیع در کانون آن تجلی پیدا کرده است نبود، امکانهایی که درطول تاریخ ما وجود داشت نمیتوانست در دوره معاصر فعلیت یابد.
🆔 @lotfi74
تاملات
📍دانشگاه مدرن و جامعه ایرانی نقدی بر روایت مقصود فراستخواه از نهاد علم در ایران #دانشگاه_مدرن به م
🔘 بخش 1 از 2
🔹 برخی روایتهای پربسامد ارائه میشود با این مفروض که جامعه ایرانی در تأسیس نهاد علمی آموزشی پایدار ناتوان بوده و در حالی که هنوز کشور ایران، حتی یک دانشگاه هم نداشت، در انگلستان، بالغ بر دهها دانشگاه بزرگ با هزاران دانشجو، مشغول تربیت نسل آینده کشور خود بودند و از این دست قبیل سخنان. یکی از مروجین اصلی این نوع روایت از تأسیس نهاد علم در ایران، دکتر #مقصود_فراستخواه است.
🔹او به طور مفصل تاریخ #دانشگاه_در_ایران را بازخوانی کرده و از #صفویه تا بعد از انقلاب مورد خوانش قرار داده است؛ اما پرسش اصلی او در کل این روایت و بازخوانی تاریخی، این است که چرا جامعه ایرانی دچار یک پسافتادگی و ناهمزمانی شده و از حیث ایجاد نظام آکادمیک مدرن، دچار تعویق و تأخیر شده است؟!
🔹این پرسش در محل خود بهجاست اما روایتی که فراستخواه در پاسخ به این پرسش ارائه میدهد ناصواب است. او با غفلت از فرایند #استعمار_پنهان جامعه ایرانی به ویژه حوزه در فرهنگی و سیستم آموزشی مدرن، نقطه پیکان انتقادات را به سمت بافتار سیاسی و اقتصادی جامعه ایرانی حواله میدهد.
🔹 او در جایی از کتاب خود مینویسد:« مقارن تغییر و تحولات دورة سوم یعنی رنسانس تا روشنگری که به گسترش آموزش و نوآوریها و رهیافتهای فکری و اجتماعی و رشد نهادهای جدید آموزشی و دانشگاهی انجامید، جامعه ایران آماج حوادثی شد که بر اثر آن، ضعفهای ساختاری درونی جامعه شدت میگرفتند و آنرا در مسیر نزولی سوق میدادند... در حالی که جوامع غربی با نقد سنتهای تعلیمیشان و با تحول بخشیدن به نهادها، برای تکوین نخستین دانشگاههای جدیدشان در قرن12 میلادی بسترسازی میکردند، مدارس نظامیة ما بر اثر سلطه مقاصد انحصارطلبانه و تنگنظریهای حکومتی، با آفت تعصب و تکنگری و غلبة آموزشهای شرعی بر آموزشهای علمی و فنی دست به گریبان بودند و بهتدریج به انحطاط گراییده و از رونق افتاده بودند.» ص43
🔹آقای فراستخواه به طور مستقیم بر مراکز و نهادهای آموزش سنتی میتازد که به جای پرداختن مسائل فنی و علمی! (که مشخصا منظورشان از علم مرادف since است!) به سمت آموزشهای دینی و شرعی میرفتند! در ادامه نیز حکومت صفویان را مستبد قلمداد کرده و به آنها خورده میگیرد که چرا پیشرفتهای جامعه غربی را نادیده انگاشتند: «بارزترین دورهای که پای غربیها و بهتبع آن، برخی از آثار و محصولات علمی وفنی نوینشان به ایران باز میشد، دوره حکومت صفویان است. این در حالی بود که حکمرانان مستبد صفوی در عالمی از اوهام و غرور به سر میبردند، به راز پیشرفتهای جوامع غربی اعتنایی نداشتند و فقط گاهی به اقتضای نیازشان به برخی نمودها و آثار جدید علمی و فنی اروپا توجه میکردند...» مفروض این روایت همان ادامه مسیر #روشنفکری دوره قاجار به بعد است که راه شکوفایی ایران و توسعه را در مسیر غربیشدن میداند.
⚜️ @Taammolat74