eitaa logo
تأمُّلاتِ نظری
1.7هزار دنبال‌کننده
258 عکس
170 ویدیو
24 فایل
🔸️طلبه سطح سه حوزه علمیه قم، #اقتصادخون 📚 تحقیق و پژوهش: مطالعاتِ #علوم_انسانی 🔸️علاقه مندی: #کتاب و #کتابخوانی 💠 راه ارتباطی: @s_mortezahoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 شاخصه های آثارِ ادبیِ ۱) مبنای نظریِ رئالیسمِ ادبی، توصیفِ "فرد در نسبت با اجتماع و اجتماعیات" و تا حدّی به عنوانِ محصولِ اجتماع است. ۲) در رئالیسمِ ادبی، مفهومِ "واقعیت" تنها در معنای سطحی و ناسوتیِ آن مورد توجه قرار می گیرد و این امر به جوهرِ اومانیستی و سکولاریستیِ تفکر مدرنِ غربی باز می گردد که معنا و مراتبِ متعالیِ واقعیت و اساسا ذومراتب بودنِ آنرا از یاد برده است. ۳) اساسا واقع گرایی در چارچوبِ ادبیاتِ رئالیستیِ غربِ مدرن به معنای تمرکز و توجه بر شان اجتماعیِ مرتبه ی ناسوتیِ واقعیت است. ۴) رئالیسمِ ادبی در ترسیم و پرداختِ شخصیت های داستانی به وجه تیپیک [Typic] شخصیت [به عنوان تجسم یا نماینده ی یک طبقه یا گروه اجتماعی] در پیوند با ترسیمِ فردیتِ خاص هر شخصیتِ ادبی اهمیت می دهد. لذا شخصیت های آثارِ رئالیستی در عینِ برخورداری از برخی خصوصیاتِ خاصِ فردی، از یک وجه پررنگِ تیپیک و اجتماعی نیز بهره مند هستند. ۵) رئالیسمِ ادبی به یک اعتبار در تمدنِ غرب مدرن، مُلهم و متاثر از نُضجِ و پیداییِ جامعه شناسی در فضای ملتهب نیمه ی اول قرن ۱۹ قرار داشته است. ۶) رئالیسمِ ادبی تاکید دارد تا به توصیفِ واقعیاتِ تلخ و مناظرِ زشتِ زندگیِ اجتماعی همچون ، و ها بپردازد. ۷) در رئالیسمِ ادبی، به عنوانِ یک موضوع در کنارِ دیگر موضوعات مورد بررسی قرار می گیرد. در حالیکه؛ "عشق" در رُمانتیسم به عنوانِ یگانه موضوعِ اصلی و محوری بود. ۸) در داستانِ رئالیستی، اقتباسی است از چهره ی بشر معمولی و متوسطِ یک جامعه. در واقعِ "مَنِ فردیِ" رئالیستی فاقدِ آن ویژگی های سانتی مانتالیسم و خیال باف بودن و روحیه ی سودایی داشتن و افسرده حالی ای است که "مَنِ فردی" رُمانتیک بدان ها مبتلا بوده است. ۹) رئالیسم ادبی در پاره ای موارد، توجه خاصی را معطوفِ توصیفِ توده های فقیر و فرودستِ اجتماع و ترسیمِ زندگی و حیات، منش و سرشت و سرنوشتِ آنها می کند. آثارِ و ۱۰) از ویژگی های دیگرِ آثارِ رئالیستی، به تصویر کشیدنِ فجایع ناشی از و در جوامع غربی است که بویژه در آثارِ چارلز دیکنز به تفصیل به آن پرداخته شده است. ۱۱) در رئالیسمِ ادبی به نقشِ مخرّبِ پول پرستی و سیطره ی مادیت گرایی و سودجوییِ بورژوایی برای از بین بردنِ صداقتِ اخلاقی و حس از خودگذشتگی در افرادِ انسانی و همچنین تنزّل و انحطاطِ اخلاق عمومی جامعه توجه خاصی صورت گرفته است. ۱۲) در ، داستان نویس هم به نوعی از واقعیت گزارش می دهد و هم تصویرِ واقعیت را با تکیه بر تخیّل و تجربه و ادراکِ خود بازآفرینی و تفسیر می کند. ۱۳) ساختارِ داستانِ رئالیستی، مبتنی بر درکِ از عناصرِ "علت و معلول"، "حادثه"، "تجربه"، "زمان و مکان" در چارچوبِ فلسفه ی اومانیستی [بیکن، دکارت، جان لاک و فیزیکِ کلاسیکِ نیوتونی] است. ۱۴) مفروضِ نانوشته و غیررسمیِ رئالیسمِ ادبی، ترسیم جایگاه و موقعیتِ نویسنده به عنوانِ است که در "رئالیسم سوسیالیستی" این نقشِ ویژه ی نویسنده؛ برجستگی و صراحتِ بیشتری دارد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 @taammolatenazari
🔰خاکریزِ اصلیِ ما مسأله ی است! ✍️ مولانا اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرمود: "العدل حياة الاحكام"؛ يعني اگر عدالت در سطحِ جامعه تحقق پیدا کند، سائر احکام الهی و فروعاتِ فقهی هم در متنِ زندگیِ مردم جاری و ساری خواهد شد. بارها شده پیرامونِ مسأله با دوستانم گپ و گفتی داشته ایم و من همواره بر این مسأله تاکید کرده ام که نباید دامن به دوگانه ی یا بزنیم. چرا که اساسا این دوگانه از پایه و ریشه غلط است. نمی خواهم اکنون پیرامونِ و جزئیاتش اعم از مسائل و مباحث فقهی اش و یا اینکه در عرصه ی اجتماعی چگونه در این حوزه کُنش گری صورت بگیرد، سخنی بگویم. حرفم این است؛ خاصتا در حوزه ی باید مطالبه اولی و اصلیِ جریان معتقد به انقلاب اسلامی باشد. این گفتمان اگر بصورت جدّی و نه شعاری در دستور کار جریاناتِ معتقد به انقلاب اسلامی قرار بگیرد، قطعا و حتما در عرصه های فرهنگی هم مشکلاتِ ما کمتر خواهد شد و تنش ها فروکش کرده و دشمنانِ این آب و خاک هم آنگونه که باید نمی توانند از آب گل آلود به نفعِ خود ماهی صید کنند. بی تردید، مشکلات ما [جمهوری اسلامی] معطوفِ به خاصتا است. ما باید عللِ مشکلاتِ اقتصادی را به درستی برای اذهانِ جامعه تبیین کنیم. باید بگوییم و بفهمانیم که در اقتصادِ ایران است که همواره دامن بر و می زند. ما باید در تبیینِ این مسأله دَستِ برتر را داشته باشیم. اصولِ مربوط به اقتصاد در قانون اساسیِ ما، اندیشه های نابِ ما، همگی بیانگر این است که؛ در اقتصاد حرف ها برای گفتن دارد. دوستان! در دستِ جریانِ معتقد به انقلاب اسلامی نیست! حاملان و حامیانِ اندیشه های است که در عرصه ی اقتصاد در حالِ جولان دادن هستند؛ اینان همان کسانی اند که معتقدند: "تجمع ثروت باید در دست عده ای محدود باشد"، اینان همان کسانی اند که؛ به ظاهر دَم از ایران و انقلاب می زنند و از قِبَلِ انقلاب اسلامی به نان و نوایی رسیده اند، اما در باطن مجریِ سیاست های و و اندیشه های ناعادلانه ی در اقتصادِ ایران هستند. جریاناتِ معتقد به انقلاب اسلامی ایران اگر دلسوز و دغدغه مندِ انقلاب هستند، باید زمین بازی را بصورت جدّی و نه شعاری به سمتِ خاصتا تغییر دهند. حرکت در این مسیر، دشمنان این آب و خاک را قطعا ناامید خواهد کرد و بازی را به نفعِ مردم و انقلاب اسلامیِ عزیز تغییر خواهد داد. 💢 کانالِ "تأمُّلاتِ نظری" دریچه ای به سوی آگاهی و پیشرفت👇 🆔️ @taammolatenazari
📚 پیرامونِ چیستی و مختصاتِ [بخش دوم] 🔸️ بلوکِ ایدئولوژی های بیش از دیگر ایدئولوژی ها در سیرِ حیات و تطورِ غرب تاثیر گذار و نقش آفرین بوده است. اجمالا باید گفت: بلوک یا خانواده ی ایدئولوژی های "لیبرال دموکراسی" از سه ایدئولوژی تشکیل شده است که شرح اجمالیِ آن چنین است: 1️⃣ ؛ اولین ایدئولوژی عالَم مدرن است که در قرن هفدهم پدید آمد و در آن زمان در هلند و انگلستان به عنوانِ سخنگوی منافع و خواست های زرسالاران یهودی و حلقه های سرمایه داری مرتبط با آن مطرح گردید. در قرن هجدهم بر دامنه و عمق نفوذِ "لیبرالیسم کلاسیک" افزوده شد و انقلاب های آمریکا [۱۷۷۶] و فرانسه [۱۷۸۹] با محوریت فکری و سیاسی این ایدئولوژی صورت گرفت. نفوذ و سیطره ی لیبرالیسم کلاسیک در قرن نوزدهم افزایش یافت و هر جا که به قدرت می رسید؛ جز ، و به بار نیاورد. استعمارگرانِ از نیمه ی دوم قرن هفدهم تا اوایل قرن بیستم زیر چترِ این ایدئولوژی و شعارهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادیِ آن حرکت می کردند. در به خصوص پس از جنگ جهانیِ اول و شدت یافتنِ ناشی از لیبرالیسم کلاسیک، تدریجا از نفوذ و مقبولیت آن حتی نزد اعضای کاستِ حاکمانِ جهانی کاسته شد و سردمدارانِ نظام جهانی سلطه ی اومانیستی، هراسان از انفجارِ خشم و طغیان عدالتخواهانه ی مردم، تدریجا لیبرالیسم کلاسیک را به کناری نهادند و ایدئولوژی "سوسیال دموکراسی" را جایگزین آن نمودند. 2️⃣ ؛ تسلط بلشویک ها بر روسیه و بالا گرفتنِ بحران های اقتصادی_اجتماعی در نقاطِ مختلف اروپا، بحران در آمریکا و قدرت گرفتنِ و فاشیست ها و فالانژیست ها در آلمان، ایتالیا، اسپانیا، سردمدارانِ کشورهای اصلی بلوک سرمایه داری متروپل را در هراس فرو برد و آنها به خاطر رهایی از بحران های کمرشکنِ اقتصادی سال های دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ و ترس از تکرار تجربه ی بلشویک ها و فاشیست ها در روسیه، ایتالیا و آلمان و کاستن از آتش انفجارِ اعتراضات مردمی، مدل ایدئولوژیکِ را جایگزین مدل لیبرالیسم کلاسیک نمودند. در این مدل به منظور حفظ کلیت رژیم های سرمایه داری از خطر انقلابِ محرومان و گرسنگان، دولت های سرمایه داری در برخی قلمروهای اقتصادی و اجتماعی دخالت کردند و با تأسیس مدارس، مهد کودک ها و دانشگاه ها و بیمارستان های دولتی و پرداختِ بیمه ی بیکاری و برخی خدمات اجتماعیِ دیگر تا حدی از این شورش علیه سرمایه داری جهانی کاستند. این وضع تا پایان دهه ی ۱۹۷۰ میلادی ادامه یافت‌. 3️⃣ ؛ در پی بروزِ سال های ۱۹۷۳ و ۱۹۷۴ و فرو رفتنِ کشورهای سرمایه داری در یک ، نرخِ سودِ سرمایه دارنِ غربی رو به کاهش گذارد و این امر موجب ناخشنودی آنها شد. در این شرایط بود که کاستِ حاکمان جهانی دیگر خطر انقلابِ توده ها را نمی دیدند و از طرفی خطر فاشیسم جدی نبود و شوروی هم دچار استحاله از درون شده بود، به منظور رفع بحران اقتصادی و افزودن بر سودِ سرمایه داران جهانی تصمیم گرفتند که تدریجا از اواخر سال های دهه ی ۱۹۷۰ سیاستمداران و ایدئولوگ های جانشین سوسیال دموکرات ها شدند و تدریجا به ایدئولوژی اصلی و مسلط نظام جهانی سلطه ی استکباری بدل گردید. 🔸️ پ.ن: همه ی این ایدئولوژی های سه گانه ی بلوک "لیبرال دموکراسی" مدافع و سخنگوی منافع و خواست های است. این ایدئولوژی ها با مراتبِ مختلفی که دارند، بر فردانگاریِ لیبرالی و آزادیِ نفسانیت مدار مدرن تکیه و تأکید دارند و منافع سرمایه داری جهانی را تأمین می کنند. @taammolatenazari
✍️🏼 ما در حوزه ی مبارزه و مقابله با ها در کشور، به کارهایی میدانی از جنسِ کارهای شیخ محسن ریسمان سنج نيازمنديم. نفی نمی کنم که کارهای نظری و تئوریک هم ضروری است، لکن آنچه که موجب اثربخشی در این برهه می باشد، حضور میدانی در صحنه است تا صرفا نظریه پردازی کردن. باید توازن برقرار کرد بین کار میدانی و کار نظری. چرا که هر دو ضروری است.