eitaa logo
تعقل در قرآن ۲🇵🇸
530 دنبال‌کننده
292 عکس
185 ویدیو
1 فایل
خلاصه ای از چرایی های قرآن تفاسیر به صورت موردی و موضوعی و صوتی سلسله مباحث به ترتیب و تفکیک سوره ها ادمین کانال @tdqn_ir ادمین تبادلات @Mesami929599 برای دریافت جامع مطالب به سایت موسسه مراجعه نمایید 🌐http://tdqn.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تعقل در قرآن
🏴السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا خُزَّانَ عِلْمِ اللَّهِ 🏴السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا تَرَاجِمَةَ وَحْيِ اللَّهِ 🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْعَابِدِينَ وَ سُلالَةَ الْوَصِيِّينَ 🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بَاقِرَ عِلْمِ النَّبِيِّينَ 🏴السَّلامُ عَلَيْكَ يَا صَادِقا مُصَدَّقا فِي الْقَوْلِ وَ الْفِعْلِ 🏴 🏴 🏴 هشتم شوال؛ سالروز تخریب بارگاه مقدس ائمه بقیع (علیهم السلام)، بر شيعيان و محبين اهل بيت (علیهم السلام) تسلیت باد. 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 🏴 🏴 موسسه قرآنی تعقل در قرآن Https://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، بحث روایی ، آیه۴۴،سوره طه در كتاب علل به سند خود از ابن ابى عمیر روايت كرده كه گفت : به موسى بن جعفر (عليه السلام ) عرض كردم : از معناى آيه (( فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ ))، برايم بفرما، فرمود: اما جمله ((فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَيِّنًا))معنايش اين است كه او را به اسم صريح نخوانيد، بلكه به كنيه بخوانيد و بگوييد ((يا ابا مصعب )) چون كنيه فرعون ابو مصعب و نامش وليد بن مصعب بود، و اما جمله ((لَعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ )) را براى اين فرمود تا موسى به رفتن حريص تر شود، و گرنه خداى تعالى مى دانست كه فرعون نه متذكر مى شود و نه مى ترسد، مگر وقتى كه عذاب را ببيند، همچنان كه خود خداى تعالى فرمود: ((آنگاه كه دچار غرق شد، گفت : ايمان آوردم كه معبودى نيست جز همان خدايى كه بنى اسرائيل به وى ايمان آوردند، حالا ديگر تسليمم )) و خداى تعالى هم ايمانش را قبول نكرد، و فرمود: (( حالا؟ بعد از آن عصيانها كه قبل از اين كردى و از مفسدين بودى ؟)). مؤلف : صدر اين حديث را الدر المنثور از ابن ابى حاتم از على (عليه السلام ) روايت كرده ، و اگر ((قول لين )) را به ((كنيه ))تفسير كرده ، از باب اين است كه كنيه يكى از مصاديق قول لين است نه اينكه منحصر در آن باشد. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی (علیه‌‌السلام) و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی (علیه‌السلام) با فرعون، سوره طه،شرح آیه۴۹، ((قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَمُوسی))،( (فرعون )گفت:پروردگارشماکیست؟ ) قسمت اول:(بیان ریشه اعتقادی اين سئوال فرعون که گفت پروردگارشما(موسی وهارون)کیست؟) اين جمله حكايت گفتگوى فرعون و موسى است كه حكايت مى كند فرعون به آن دو گفت : پروردگار شما كيست ؟ ولى كلام موسى از آيات قبل كه خداى تعالى آن دو بزرگوار را مأمور كرد كه نزد فرعون شده ، او را بدين توحيد دعوت كنند. مطلب ديگرى كه از اين گفتگو بدست مى آيد اين است فرعون براى خود معتقد به پروردگارى نبود، بلكه خود را پروردگار مردم (حتى موسى و هارون ) مى دانست ، و به حكايت قرآن مى گفت : ((انا ربكم الاعلى،من پروردگار بزرگتر شمایم، سوره نازعات آیه۲۴ )) و نيز گفته : ((اگرغیرازمن معبودی بگیری تورااززندانیان خواهم کرد،سوره شعراءآیه۲۹)) بنابراين اگر در پاسخ آن دو گفت : ((پروردگار شما كيست ؟))در حقيقت خواسته است از ربوبيت خداى سبحان براى خود تغافل كند و خود را به اين راه بزند كه من كلمه ((پروردگارت )) را نشنيدم لذا مى پرسد پروردگارى كه شما رسول او هستيد كيست ؟ منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
تاریخ تفسیر(قسمت اول): تفسیر و تبیین الفاظ و عبارات قرآن مجید از عصر نزول شروع شده و پیامبر (ص) را به عنوان نخستین مفسر قرآن کریم باید بازشناخت، فارغ از آن‌که تا چه اندازه تفسیر در عهد نبوی مفهوم روشنی داشته است. شخص پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به تعلیم قرآن و بیان معانى و مقاصد آیات کریمه آن مى‌پرداخته است. چنان که خداى متعال مى‌فرماید: «وَأَنْزَلْنَا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ» (سوره نحل، آیه ۴۴) و بی تردید برخی از سخنان و رفتارهای آن حضرت با برخی از آیات قرآنی دارای پیوستگی بوده، و به فهم عمیق‌تر آن آیات یاری می‌رسانده است. برخی از احادیث نبوی، به وضوح تفسیر آیه‌ای از قرآن است، مانند آنچه نقل شده که مقصود از «یَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ» آن است که «از وی پیروی می‌کنند، آن‌چنان که سزاوار اوست». گاه چنین می‌نماید که پیامبر (ص) سخنی فرموده که توسط مخاطبان یا پسینیان مفسر آیه‌ای از قرآن شمرده شده است. از جمله این حدیث نبوی که «بنی اسرائیل هرگاه یکی از آن‌ها خادمی ‌و چارپایی و زنی داشت، پادشاه خوانده می‌شد»، مفسر آیۀ «وَجَعَلَکُم مُلُوکاً» دانسته شده است، بدون آن‌که در متن حدیث اشاره‌ای مستقیم به آیه وجود داشته باشد. سیوطی در نوع ۸۰ از الاتقان، مجموعه‌ای از احادیث نبوی در باب تفسیر را گرد آورده است. و پس از رحلت آن حضرت، صحابه و سپس سایر مسلمانان، به تفسیر قرآن می پرداختند. ✨✨✨✨✨✨ موسسه فرهنگی تعقل در قرآن eitaa.com/taaqoldarquran
بعثت موسی (علیه‌‌السلام) و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی (علیه‌السلام) با فرعون، سوره طه،شرح آیه۴۹، ((قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَمُوسی))،( (فرعون )گفت:پروردگارشماکیست؟ ) قسمت دوم:( اقوال مختلفى كه درباره مذهب و اعتقاد فرعون ) يكى از اصول قطعى و مسلم نزد امت ها بت پرست(ازجمله فرعون که خودآلهه ای داشته است) اين است كه آفريدگار تمامى عالَم حقيقتى است كه بزرگتر از آن است كه با مقياسى اندازه گيرى و تحديد شود و عظيم تر از آن است كه عقل و يا وَهم كسى به او احاطه يابد و محال است كسى با عبادت خود متوجه او شده باشد، و با قربانيش به او تقرب جويد، پس او را نبايد اله و رب خود گرفت ، بلكه واجب آن است كه در عبادت متوجه بعضى از مقربين درگاهش شد و براى آن واسطه قربانى كرد، تا او آدمى را به خدا نزديك نموده ، در درگاهش شفاعت كند، و اين واسطه ها همان آلهه و اربابند، و خداى سبحان نه اله است و نه رب ، بلكه او اله آلهه و رب ارباب است ، پس ‍ اينكه كسى بگويد: براى من ربى است ، لابد مقصودش يكى از آلهه غير خدا است ، و نمى تواند مقصودش خداى سبحان باشد، و در محاوره وثنى ها و گفتگوهاشان همين معنا مقصود است . منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
چهل و شش سالگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی(محافظان حریم ولایت و امامت) بر تمام عاشقان مکتب شهادت در راه خدا تبریک باد موسسه قرآنی تعقل در قرآن https://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،شرح آیه۴۹، ((قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَمُوسی))،( (فرعون )گفت:پروردگارشماکیست؟ ) قسمت سوم:( فرعون نیز خود الهه ای دارد؟) پس اينكه فرعون پرسيد ((پروردگار شما كيست ؟)) نخواست وجود خداى سبحان را كه آفريدگار همه عالَم است انكار كند، و نيز اين سؤال وى انكار اينكه خود او الهى دارد نيست ، چون در قرآن كريم در سوره اعراف ، آيه 127 مضمونى است كه مى رساند خود فرعون نيز آلهه اى داشته و آن اين است كه : ((درباريانش مى گويند آيا موسى را به حال خود وا مى گذارى كه مقام تو و آلهه ات را به هيچ بگيرد؟.)) بلكه منظور او اين بوده كه بفهمد اله موسى و فرعون كيست ؟ آيا غير فرعون اله و ربى دارند؟ و اين همان معنايى است كه گفتيم از تغافل فرعون از دعوت آن دو به خداى سبحان در اولين بار دعوتشان استفاده مى شد، پس فرعون چنين فرض كرده (و لو فرض شخص متجاهل ) كه موسى و برادرش او را به سوى بعضى آلهه غير خدا كه معمول در آن روز بوده مى خوانند، لذا مى پرسد آن اله و رب كيست ؟ منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran2 سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۰ ((قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كلَّ شىْءٍ خَلْقَهُ ثمَّ هَدَى، موسی گفت: پروردگار ما همان است که خلقت هر چیزی را به آن داد و سپس هدایتش کرد)). قسمت اول: ● توضيح نكات و دقائق جواب موسی علیه السلام که در قالب برهان خلق و هدایت همه چیز رب العالمین را معرفی نمود : سیاق آیه یعنی وقوع آن در جواب از سوال فرعون که پرسید پروردگار شما کیست. پس برگشت معناى آيه به اين مى شود كه پروردگار من آن كسى است كه ميان همه موجودات رابطه برقرار كرده و وجود هر موجودى را با تجهيزات آن يعنى قوا و آلات و آثارى كه به وسيله آن به هدفش منتهى مى شود، با ساير موجودات مرتبط نموده است ، مثلا جنين از انسان را كه نطفه است به صورت انسان فى نفسه مجهز به قوا و اعضايى كرده كه نسبت به افعال و آثار تناسبى دارد، كه همان تناسب او را به سوى انسانى كامل منتهى مى كند، كامل در نفس، و كامل از حيث بدن . پس به نطفه آدمى ، با استعدادى كه براى آدم شدن دارد خلقتى كه مخصوص او است داده شده و آن خلقت مخصوص همان وجود خاص ‍ انسانى است ، آنگاه همان وجود با آنچه از قوا و اعضاء كه دارد بدان مجهز شده به سوى مطلوبش كه همان غايت وجود انسانى و آخرين درجه كمال مخصوص به اين نوع است سير داده مى شود. چون سير و حركت هر چيزى رتبه بعد از خلقت و وجود او است ، گو اينكه همين تأخر در موجودات جسمانى كه وجودشان تدريجى است تأخر زمانى هم به خود مى گيرد. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ سایت تعقل درقرآن: https://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،شرح آیه۵۰ ((قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كلَّ شىْءٍ خَلْقَهُ ثمَّ هَدَى، موسی گفت: پروردگار ما همان است که خلقت هر چیزی را به آن داد و سپس هدایتش کرد)). قسمت دوم: ● توضيح نكات و دقائق جواب موسی علیه السلام که در قالب برهان خلق و هدایت همه چیز رب العالمین را معرفی نمود : مراد از هدايت دراین آیه، هدايت عمومى است كه دامنه اش ‍ تمامى موجودات را گرفته است ، نه هدايت مخصوص به انسانها و معناى هدايت عمومى با تجزيه و تحليل هدايت خاص انسانى و سپس ‍ القاء خصوصيت انسانى آن به خوبى معلوم مى شود، زيرا اگر اين کاررابکنیم می فهمیم که هدايت هرچیزی عبارت ازراه نشان دادن به آن است ،راهی که آنرابه مطلوبش برساند. پس معلوم شد كه كلام مورد بحث(موسی عليه السلام به فرعون) يعنى جمله ((الذى اعطى كل شى ء خلقه ثم هدى، پروردگار ما همان است که خلقت هرچیزی رابه آن دادوسپس هدایتش کرد))، مشتمل بر برهانى است كه ربوبيت منحصره را براى خداى تعالى اثبات مى كند، چون خلقت موجودات و ايجاد آنها فرع اين است كه مالك وجود آنها باشد، زيرا موجودات به ((وجود))قائمند - و نيز مالك تدبير آنها بوده باشد. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran2 سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
🍁 حضرت عبدالعظیم حسنی آقا جان نگهی کن که دلـم زائـر ارباب شود 🥀 🥀 🏴🥀 ♨️ @taaqoldarquran 👈
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه، آیه۵۰ ((قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطى كلَّ شىْءٍ خَلْقَهُ ثمَّ هَدَى، موسی گفت: پروردگار ما همان است که خلقت هر چیزی را به آن داد و سپس هدایتش کرد)). قسمت سوم: ● بيان تناسب جواب موسى (ع ) با مقضاى مقام : اينجا است كه خوب روشن مى گردد كه نظم طبيعى آيه و سياق آن بر طبق مقتضاى مقام جريان يافته است ، چون مقام ، مقام دعوت به سوى توحيد و اطاعت رسول بوده است و فرعون هم بعد از شنيدن دعوت ، عكس العملى نشان داده كه حاصلش تغافل از داشتن رب است ، و چنين وانمود كرده كه شما مرا به سوى رب خودتان مى خوانيد، (چون خود من كه ربى ندارم )، آنگاه پرسيده ((رب شما دو نفر كيست ؟)) چون مقام چنين مقامى بوده ، جا داشته كه در جواب بگويند: ((رب ما همان رب همه عالميان است )) تا ربوبيت ربّشان شامل خود آنان و فرعون بشود. ولى اينطور جواب ندادند بلكه بليغ ‌تر جواب داده و گفتند: ((پروردگار ما آن كسى است كه خلقت هر چيزى را به آن چيز داده و سپس هدايتش ‍ كرد))و در عين حال كه آن مدعا را معرفى نموده برهانش را هم افاده كردند، و اگر جواب اولى را داده بودند يعنى گفته بودند: ((رب ما همان رب همه عالميان است )) تنها مدعا را افاده مى كرد، ديگر برهان را نمى رسانيد، (دقت فرماييد) و اگر در كلام تنها هدايت موجودات اثبات شد، و اسمى از تدبير آنها به ميان نيامد، با اينكه مورد هر دو عنوان يكى است براى اين بود كه مقام ، مقام دعوت و هدايت بوده و هدايت عامه با چنين مقامى مناسبت بيشترى داشت . اين آن نكاتى است كه دقت در آيه ما را بدان ارشاد مى كند . منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran2 سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه، آیه۵۱، قسمت اول: (( قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ)) ( ﻓﺮﻋﻮﻥ [ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺤﺚ ﺧﺪﺍﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻛﺮﺩ ﻭ ] ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟ ) ● سؤال ديگر فرعون : ((فما بال القرون الاولى ))كه معاد را استعباد كرده زير سؤال مى برد: از آنجايى كه پاسخ موسى مشتمل بر هدايت عمومى بود كه در خصوص ‍ نوع بشر جز از راه نبوت و معاد صورت نمى گيرد، چون اين توحيد جز با حساب و جزاء كه ميان نيكوكار و بدكار فرق بگذارد تمام نمى شود، و اين حساب و جزاء هم جز با فرق گذاشتن ميان كارهاى نيك و بد و آنچه مورد امر و رضايت خدا است ، از آنچه مورد نهى و غضب او است مُیَسَّر نمى شود، و نيز از آنجايى كه دعوت موسى و هارون كه مأمور شدند آن را به فرعون برسانند مشتمل بر مسأله جزاء بود، و در آخرش ‍ صريحااظهار داشت : ((انا قد اوحى الينا ان العذاب على من كذب و تولى )) و چون فرعون مانند ساير وثنى مذهبان منكر معاد بود، لذا گفتگوى از مسأله ربوبيت را كه از موسى پاسخ دندان شكنى شنيده بود رها كرده ، به مسأله معاد پرداخت و از در استبعاد و ناباورى از او پرسيد مگر چنين چيزى ممكن است ؟ منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۸صفحهء۲۷۳ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 نماهنگ | دعای امام زمان(عج) 🎥 قرائت دعای سلامتی امام زمان(عج) توسط حضرت آیت الله خامنه‌ای ✏️ رهبر انقلاب: وقتی «اَلّلهُمَّ کُن لِوَلِیّک» را میخوانید، در واقع دارید ارتباط میگیرید با امام زمانتان، که فرموده‌اند: ما را دعا کنید، ما هم شما را دعا میکنیم. 📽 مطلب مرتبط: اینگونه دعای فرج بخوانید 💻 Farsi.Khamenei.ir
تاریخ تفسیر( قسمت دوم): زمان بعد از رحلت پیامبر اسلام(ص) به عصر صحابه معروف گشته است. در عصر دو خلیفۀ نخست گرایش به توسعۀ تفسیر دیده نمی‌شود. ابوبکر آن‌گاه که از وی دربارۀ آیه‌ای از قرآن پرسش کردند و معنا بر او آشکار نبود، گفت «کدام آسمان بر من سایه افکند یا کدام زمین مرا بردارد… اگر در کتاب خدا از سر نادانی چیزی گویم». مضمون مشابهی از خلیفۀ دوم نیز نقل شده است، آن‌گاه که در پاسخ پرسشگری از آیه‌ای از قرآن یادآور شد که «این پرسش تکلف است» و دانستن پاسخ آن لازم نیست. «مشهوران به تفسیر از صحابه» در میان اصحاب پیامبر (ص) تنها معدودی نسبت به تفسیر اهتمام ورزیده‌اند. در کتب علوم قرآنی چنین شهرت دارد که مشهوران به تفسیر از صحابه را ۱۰ تن بدانند: خلفای چهارگانه، ابن‌مسعود ، ابن‌عباس ، ابی بن کعب ، زید بن ثابت ، ابوموسی اشعری و عبدالله بن زبیر . اما آنان که به واقع مضامین تفسیری گسترده‌ای از ایشان نقل شده، به ترتیب امام علی (ع)، ابن‌عباس، ابن‌مسعود و ابی بن کعب‌اند. از ۳ خلیفۀ نخست به تصریحِ سیوطی، جز نادر سخنانی در تفسیر نرسیده است. شمار آن اصحاب که بتوان ایشان را مفسر قلمداد کرد، فراوان نیست تا ممکن باشد به تشخیص‌هایی دربارۀ دوره‌ها و بوم‌های تفسیر در دورۀ صحابه دست یافت. در مجموع به نظر می‌رسد تا ۳۵ق/ ۶۵۵م، یعنی در عهد کبار صحابه، فراتر از آموزش‌های فرابومی‌حضرت علی (ع)، تنها آموزگاران مهم تفسیر ابی‌ بن‌ کعب در مدینه و ابن‌مسعود در کوفه بوده‌اند که توانسته‌اند دو محفل مهم تفسیری را بنیاد گذارند. بدون آن‌که پیوند مستقیمی‌ میان تفسیر و ضبط مصحف باشد، باید توجه داشت که بقای دو مصحف از ابن‌مسعود و ابی‌ بن‌ کعب تا قرن‌ ها پس از یکنواخت کردن مصاحف توسط عثمان، حکایت از جایگاه نمادین ابی بن کعب و ابن‌مسعود به عنوان معلمان قرآن در خاطره‌ای تاریخی دارد، در حالی که چنین جایگاهی برای فرد ثالثی از صحابه دیده نمی‌شود. ✨✨✨✨✨✨ موسسه فرهنگی تعقل در قرآن eitaa.com/taaqoldarquran
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون سوره طه،شرح آیه۵۱،قسمت دوم (( قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ )) ( ﻓﺮﻋﻮﻥ [ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺤﺚ ﺧﺪﺍﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻛﺮﺩ ﻭ ] ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟) سؤال ديگر فرعون : ((فما بال القرون الاولى )) كه معاد را استعباد كرده زير سؤال مى برد: پس اينكه گفت : ((فما بال القرون الاولى ))؟ معنايش اين است كه امتها و انسان هاى ادوار گذشته اى كه مردند و نابود شدند و ديگر نه خبرى از ايشان هست و نه اثرى ، چه حالى دارند و چگونه پاداش و كيفر اعمال خود را ديدند با اينكه در عالم هستى نه عاملى از آنان هست و نه عملى ، و جز نام و افسانه اى از آنان نمانده است ؟ پس در حقيقت آيه شريفه نظير آن آيه اى است كه كلام مشركين را نقل مى كند به اينكه : ((و قالوا ءاذا ضللنا فى الارض ءانا لفى خلق جديد،وگویندچگونه وقتی درزمین گم شدیم دوباره درخلقتی تازه درخواهیم آمد؟سوره سجده آیه۱۰)) و از سياق كلام بر مى آيد كه سخن فرعون اساسى جز استبعاد ندارد، و اين استبعاد هم تنها به خاطر اين بوده كه از وضع قرون اولى و اعمال آنها خبرى نداشته اند همچنان كه جواب موسى كه فرمود: ((علمها عند ربى ))شاهد آن است . منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۱۴صفحهء۲۳۴ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۲،قسمت اول (( قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبى فى كِتَبٍ لا يَضِلُّ رَبى وَ لا يَنسى)) ( موسی گفت:علم آن نزدپروردگارمن درکتاب است که پروردگارم نه خطامی کند و نه فراموش ) موسى (عليه السلام ) در پاسخ از سؤال فرعون ، علمى مطلق و به تمام تفاصيل و جزئيات قرون گذشته را براى خدا اثبات مى كند و مى گويد: ((علم آن نزد پروردگار من است ))علم را مطلق آورد تا حتى يك نفر و يك عمل مستثنی نباشد و علم مذكور را نزد خدا قرار داد تا بفهماند كه علمى آميخته با جهل و قابل فنا نيست ، همچنان كه خود خداى تعالى فرمود ((و ما عند اللّه باق ،وآنچه نزدخدااست باقی است))، از سوى ديگر علم مذكور را مقيد به كتاب كرد و گفت ((فى كتاب )) و گويا اين جمله حال از علم است تا ثبوت و محفوظيت آن را تأكيد كند و بفهماند كه حال آن علم تغيير نمى كند، و كلمه كتاب را نكره و بدون الف و لام آورد تا به عظمت آن از حيث سعه احاطه و دقتش اشاره كرده باشد كه هيچ كوچك و بزرگى نيست مگر آنكه آن را شمرده و بدان احاطه دارد. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان‌جلد۱۴‌صفحه ۲۳۵ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۲،قسمت دوم (( قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبى فى كِتَبٍ لا يَضِلُّ رَبى وَ لا يَنسى)) (موسی گفت:علم آن(حال نسل‌های گذشته) نزدپروردگارمن درکتاب است که پروردگارم نه خطامی کندونه فراموش ) برگشت معناى كلام درآیه موردبحث به اين مى شود كه پاداش و كيفر قرون اولى براى كسى مشكل است كه به آن علم نداشته باشد، اما براى پروردگار من كه عالِم به حال ايشان است و خطا و تغيير در علمش راه ندارد و غيبت و زوال نمى پذيرد، اشكال و استبعادى ندارد. ظاهرآیه ((لا يضل ربى و لا ينسى )) اين است كه جمله براى نفى جهل بعد از علم به هر دو قسمش ريخته شده ، چون كلمه ضلال به معناى پيمودن راهى است كه به هدف مورد نظر منتهى نمى شود، بلكه سر از جاى ديگر در مى آورد و ضلال در علم نيز این است كه غير علم را به جاى علم بگيرند و اين وقتى تحقق پيدا مى كند كه معلوم از آن جهت كه معلوم است از آن وضعى كه اول در علم ما داشت تغيير كند، و نسيان عبارت است از خروج چيزى از علم آدمى بعد از آنكه داخل در علم بود. پس در معناى ضلال و نسيان هر دو جهل بعد از علم هست ، در نتيجه اگر در حق كسى ضلال و نسيان را نفى كنيم در حقيقت خواسته ايم در درجه اول علم را برايش اثبات كنيم. بنابراين مجموع آيه افاده مى كند كه خدا عالم به قرون اولى است و بعد از علم ديگر جهل به درگاه او راه ندارد، پس او ايشان را بر آنچه كه از آنان سراغ دارد سزا مى دهد. منبع: ترجمه تفسیرالمیزان‌جلد۱۴صفحه‌۲۳۵ سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۲،قسمت سوم (( قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبى فى كِتَبٍ لا يَضِلُّ رَبى وَ لا يَنسى )) (موسی گفت:علم آن(حال نسل‌های گذشته) نزدپروردگارمن درکتاب است که پروردگارم نه خطامی کندونه فراموش.) ● معناى ذيل آيه ((لا يضل ربى و لا ينسى )) و ارتباط آن با صدر آيه: از اينجا است كه روشن مى شود جمله ((لا يضل ربى و لا ينسى ))تتمه بيان آيه است ، گويا دفع توهم تقديرى است ، مثل اينكه كسى گفته : (سئوال)بر فرض كه خدا روزى از عمل قرون اولى آگاه بود، امروز كه آنها باطل الذات و نابود گشته اند و هيچ چيز از آنان از هيچ چيز ديگرشان متمايز نيست ، ديگر علمى به آن ندارد، (پاسخ)در جواب توهمشان فرموده : هيچ چيز از آنها و از آثار و اعمالشان براى خدا قاطى و مشتبه نمى شود، چون ضلال و نسيان در او راه ندارد و به همين جهت جمله مورد بحث را با عطف متصل نياورده و نفرمود: ((و لا يضل ...)) بلكه جدا ذكر كرد. و اگر علم را براى خدا اثبات و جهل را از او به عنوان رب نفى كرد، براى اين بود كه در آن اشاره اى به برهان مدعا نيز بوده است ، چون وقتى فرض ‍ ربوبيت به ميان آمد، ديگر با جهل به مربوب جمع نمى شود، چون فرض ربوبيت او مطلق است پس شامل تمامى موجودات هست. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۱۴صفحهء۲۳۵ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۳و۵۴ (( الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض مَهْداً... لاَيَتٍ لاُولى النُّهَى )) ( همانکه زمین را برای شما گهواره‌ای کرد و برایتان در آن راه‌ها کشید و از آسمان آبی فرود آورد و با آن انواع مختلف گیاه پدید آوردیم بخورید و حیوانات خود را بچرانید که در آن برای اهل خرد عبرت‌ها است.) قسمت اول: (تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن) : سؤال فرعون از قرون اولى مربوط به كلمات موسى (عليه السلام ) در وصف خداى تعالى است كه او راداراى هدايتى عمومى و هدايتى مخصوص انسانها معرفى نمود و براى انسان سعادتى كه عبارت است از حيات جاودانه آخرت ، سراغ دارد ؟ پاسخى كه موسى (عليه السلام ) به سؤال فرعون داد و گفت : ((علمها عند ربى )) نيز مرتبط به گفت و شنود قبلى است ، بنابراين جمله ((الذى جعل لكم الارض مهدا))دنباله همان گفتگو است و تتمه داستان هدايت عمومى ، و به رخ كشيدن شواهدى روشن براى آن است . پس خداى سبحان آدميان را چون كودكى كه در گهواره اش مى گذراند و براى زندگى دنيا پرورشش مى دهند، در گهواره زمين قرار داد تا او را براى زندگى شريف تر و رقاء يافته اى به نام آخرت تربيت كند. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۱۴صفحهء۲۳۷ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran2 سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
بعثت موسی علیه‌‌السلام و هارون و احوال فرعون و اصحابش، گفتگوی موسی علیه‌السلام بافرعون، سوره طه،آیه۵۳و۵۴، (( الَّذِى جَعَلَ لَكُمُ الاَرْض مَهْداً... لاَيَتٍ لاُولى النُّهَى )) ( همانکه زمین را برای شما گهواره‌ای کرد و برایتان در آن راه‌ها کشید و از آسمان آبی فرود آورد و با آن انواع مختلف گیاه پدید آوردیم بخورید و حیوانات خود را بچرانید که در آن برای اهل خرد عبرت‌ها است. ) قسمت دوم: (تتمه داستان هدايت عمومى و ارائه شواهدى روشن براى آن) : خداوند براى انسان در روى زمين راه ها و جاده هايى قرار داد تا از اين جاده ها منتقل شود به اينكه بين او و هدفش كه براى آن هدف خلق شده و عبارت است از تقرب به خداى تعالى و دخول در حظيره كرامت ، راهى است كه بايد آن را بپيمايد، همانطور كه براى رسيدن به مقاصد دنيا بايد راهها و جاده هايى طى كند. و نيز خداوند از آسمان آبى - كه همان آب بارانها باشد - نازل كرد و آبهاى چشمه ها و نهرها و درياها را جارى ساخت و به وسيله آن ازواج يعنى انواع و اصناف گياهان نزديك به هم را رويانيد و شما را به طريقه خوردن آن راهنمايى نمود ، كه در همه اينها آيات و معجزاتى است كه هر صاحب خردى را به سوى هدايت او و ربوبيتش راهنمايى مى كند. پس جمله موردبحث آیه۵۳((الذى جعل لكم الارض مهدا)) اشاره است به قرار گرفتن آدمى در زمين و ادامه حياتش ، و همين خود از هدايت است. منبع:ترجمه تفسیرالمیزان جلد۱۴صفحه۲۳۸ لینک تعقل درقرآن: https://eitaa.com/taaqoldarquran سایت تعقل درقرآن: http://tdqn.ir
تاریخ تفسیر( قسمت سوم ) : پس از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله جمعى از صحابه و از همه معروفتر عبدالله بن عباس به تفسیر قرآن اشتغال داشتند و روش‌شان در تفسیر این بود که گاهى آنچه از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله در معانى آیات قرآنى شنیده بودند در شکل روایت مسند نقل مى‌کردند.[۱] این احادیث از اول تا آخر قرآن جمعاً دویست و چهل و چند حدیثند که سند بسیارى از آن‌ها ضعیف و متن برخى از آن‌ها منکر است و گاهى تفسیر آیات را در صورت اظهارنظر، بى‌ این که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله اسناد دهند، القاء مى‌کردند. متأخرین اهل تفسیر از اهل سنت این قسم را نیز جزء روایات نبوى در تفسیر مى‌شمارند زیرا صحابه علم قرآن را از مقام رسالت آموخته‌اند و مستبعد است که خودشان از خود چیزى گفته باشند. ولى دلیلى قاطع بر این سخن نیست، علاوه به این که مقدار زیادى از این قسم روایاتى است که در اسباب نزول آیات و قصص تاریخى آن‌ها وارد شده و همچنین در میان این روایات صحابى بسیارى از سخنان علماء یهود که مسلمان شده بودند مانند کعب الاحبار و غیره بدون اسناد یافت مى‌شود. و همچنین ابن عباس بیشتر اوقات در معنى آیات به شعر تمثل مى‌کرد چنان که در روایتى که از ابن عباس در سؤالات نافع بن ازرق نقل شده در جواب دویست و اندى سؤال به اشعار عرب متمثل مى‌شود و سیوطى در کتاب الاتقان صد و نود سؤال از آن جمله را روایت مى‌کند و با این حال، روایاتى را که از مفسرین صحابه رسیده، نمى‌توان روایات نبوى شمرد و اعمال نظر را از صحابه نفى کرد و مفسرین صحابه را اهل طبقه اول گرفته‌اند. منبع: اتقان،سیوطی،چاپ قاهره ✨✨✨✨✨✨ موسسه فرهنگی تعقل در قرآن eitaa.com/taaqoldarquran
هدایت شده از تعقل در قرآن
⬛ *ای فرزانه‌ترین قامت افراشته دین خدا؛ سرچشمه ناب‌ترین نگاه شیعه! در صبوری سینه‌ات شکی نیست؛ تو از سلاله سینه سوختگان شریعت شیرین خدایی و پاسدار ویژگی‌های‌ رفیع اسلام؛ بهشت گوارایت! سالروز شهادت امام جعفر صادق علیه‌السلام، رئیس مذهب جعفری تسلیت باد.* 🏴 *موسسه قرآنی تعقل در قرآن * @taaqoldarquran