eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.8هزار دنبال‌کننده
41.1هزار عکس
22.2هزار ویدیو
106 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رییس جمهور مون کلا هیچ پروتکلی رو رعایت نمیکنه از پشت بهش میگن عمو بیا اینور 😂 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این دختر خانم آمریکایی مسلمان شده حالا بی خبر و با حجاب رفته سراغ دوستاش😍 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴قسمت هفتم ▫️اما او به هیچ قیمتی دست از این غنیمت نمی‌کشید که پیشنهاد
📕 امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴قسمت هشتم ▫️مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ می‌زدم و با هر نفس التماسش می‌کردم: «اگه خدا و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!» ▪️لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران اشکم در دل سنگش اثر کرده و به گمانم دیگر جز زیبایی‌ام چیزی نمی‌دید که مقابلم خم شد. ▫️نگاهش مثل صاعقه شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو می‌رفت و نمی‌دانستم می‌خواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت، پیکرِ در هم شکسته‌ام را بلند کرد. ▪️دیگر نه نگاهم می‌کرد و نه حرفی می‌زد که با گام‌های بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش می‌کشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدم‌هایش نمی‌شدم که پاهایم عقب‌تر می‌ماند و دستانم به جلو کشیده می‌شد. ▫️من اسیر او بودم و انگار او از چیزی فرار می‌کرد که با تمام سرعت از جاده فاصله می‌گرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی می‌رود. ▪️می‌دانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام می‌کند که با همه ناتوانی دستم را عقب می‌کشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمی‌شد که دیگر اختیار قدم‌هایم دست خودم نبود. ▫️در هوای گرگ و میش مغرب، بی‌تابی‌های امروز مادر و نگاه منتظر پدرم، هرلحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به قیامت می‌بردم که با هر قدم می‌دیدم به مرگم نزدیک‌تر می‌شوم. ▪️در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را می‌کشید، حس می‌کردم بند به بند بدنم از هم پاره می‌شود و در سرازیری، حریف سرعتش نمی‌شدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم. ▫️تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوان‌هایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از ترس که از شدت درد ضجه زدم. ▪️زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش خون می‌چکید و حالا لحنش بیشتر از دل من می‌لرزید: «نترس!» و همین چشمان زخم خورده‌اش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم دفاع کنم. ▫️مشت هر دو دست بسته‌ام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگ‌هایم می‌دوید، به صورتش پاشیدم. ▪️از همان شکاف نقاب، چشمان مشکی‌اش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانه‌ام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار می‌داد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است. ▫️دوباره دستم را به طرف زمین بردم و این‌بار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمی‌شد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلک‌هایش را پاک کند. ▪️در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوخته‌اش که زیر پرده‌ای از خاک خشن‌تر هم شده بود، جان به لبم کرده و می‌ترسیدم بخواهد انتقام همین یک مشت خاک را بگیرد و از همین وحشت، دندان هایم به هم می خورد. ▫️رعشه دستانم را می‌دید و اینهمه درماندگی‌ام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند. ▪️تاریکی مطلق این بیابان بی‌انتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا می‌کرد و دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده می‌شدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد. ▫️در نور موبایلش با چشمان بی‌حالم می‌دیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب قبر من خواهد شد. ▪️در ماشین را باز کرد؛ جز جنازه‌ای از من نمانده بود و او با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار می‌خواست هر چه سریعتر از اینجا فرار کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید. ▫️حس می‌کردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده است؛ روی صندلی کنارش بی‌رمق افتاده بودم و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت می‌پیمود. ▪️دیگر حتی فکرم کار نمی‌کرد و نمی‌دانستم تا کجا می‌خواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه - بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره لب از لب باز کرد: «دیگه فلوجه برای شما امن نیست، می‌برم‌تون بغداد.» ▫️نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او خوب حال دلم را می‌فهمید که بی‌آنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد: «تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با داعشی‌ها روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»... این داستان ادامه دارد...
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اولین اظهارات روحانی فرودگاه مهرآباد در جریان حاشیه یک خانم ، از زبان خودش ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
📌همکاری مشترک برای ارتقای زیرساخت های گردشگری و جذب سرمایه گذاران در طبس 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس و دکتر فاطمی مدیرعامل سازمان همیاری شهرداری‌ها پیرامون اهمیت همکاری در پروژه‌های سرمایه‌گذاری و توسعه گردشگری زیارتی به تبادل‌نظر پرداختند. 🔸 گفتنی است؛ طبس بعنوان چهارمین شهر زیارتی ایران و سومین ژئوپارک جهانی در مسیر تعالی گردشگری حرکت می کند و شهرداری می‌تواند پیشران این توسعه باشد. ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas
⭕️ تلاش سرپرست شهرداری طبس برای تعالی زیرساخت‌های شهری 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس در نشستی تخصصی با مهندس قاسمی، معاون شهرسازی و معماری اداره کل راه و شهرسازی استان خراسان جنوبی به گفتگو و تبادل نظر پیرامون توسعه زیرساخت‌های شهری پرداخت. 🔸 در این دیدار که مهندس عصاری رئیس اداره عمران و شهرسازی و مهندس آذرنیا رئیس امور شهرسازی شهرداری طبس حضور داشتند؛ درباره طرح جامع شهر و طرح تفصیلی تبادل نظر گردید و برای برخی مشکلات پیش روی این طرح‌ها راهکار قانونی اندیشیده شد. 💠 در این نشست سهولت در انجام امور مردم و پیشگیری از تخلفات ساختمانی مورد تاکید طرفین بود. ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas
💠 حضور میدانی سرپرست شهرداری طبس برای تسریع در عمران شهر 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس در کنار جلسات تخصصی و مشورت مداوم با کارشناسان مرتبط در سیستم مدیریت شهری؛ به طور مداوم در پروژه‌های شهری حاضر می‌شود تا عملیات عمرانی بویژه در هسته مرکزی شهر سرعت گیرد. 🔸 سرپرست شهرداری و رئیس شورای سازمان مدیریت حمل و نقل و ترافیک شهرداری طبس به همراه مهندس مقدس‌زاده مدیرعامل این سازمان همچنین از برخی نقاط حادثه‌خیز شهر بازدید کرد و درباره آنها تدابیری اندیشیده شد. 🔹 مهندس قلی‌زاده در حاشیه این بازدیدهای میدانی، خواستار تسریع در کنار دقت نظر و حفظ کیفیت عملیات عمرانی شد و به تلاش برای تاکید کرد. ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas
✅ مساجد مراکز مطالبه‌گری مردمی است/ شهروند خوب، شهر خوب می‌سازد 🔹مهندس که از ابتدای انتصاب در مساجد شهر حاضر می‌شود تا امکان گفتگوی بی‌واسطه با همشهریان را داشته باشد؛ به مسجد مقداد در محله پنجعلی رفت و با نمازگزاران به تبادل نظر پرداخت. 🔸 سرپرست شهرداری طبس؛ در این دیدار مردمی تاکید کرد: خدمت شایسته به مردم، وظیفه ما در مدیریت شهری است، اما به طور یقین شهروند خوب و دلسوز با ارائه طرح‌های منطقی و تخصصی و نیز پرداخت به موقع عوارض و حقوق شهرداری و نیز همکاری در حفظ فضای سبز شهری و نظافت محیطی، موجب ساخت شهری خوب و دلنشین می‌شود. 🔹 مهندس قلی‌زاده افزود: تفکیک زباله از مبداء در منازل و محل کار می تواند به کاهش پسماندهای شهری کمک کند و از طرفی موجب حفظ محیط زیست و چرخه صحیح مواد تبدیلی گردد که از همشهریان بافرهنگ طبسی می‌خواهیم در این امر مهم با شهرداری، همراهی کنند. ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @SHAHRDARI_TABAS @tabasgolshantabas
🟢 جهش طرح مدیریت پسماند در شهرداری طبس/ قوی و مصمم برای رسیدن به 🔹 سرپرست شهرداری طبس در جلسه بررسی مجدد به اجرای قوی و مداوم این پروژه مهم زیست محیطی تاکید کرد. 🔸 مهندس افزود: اجرای طرح مدیریت پسماند و تفکیک زباله از مبداء یک سرمایه‌گذاری بلند مدت برای رسیدن به سکوی شایسته است و باید بعنوان یک فرهنگ شهروندی، نهادینه شود که شهرداری نیز پیشران و موتور محرک این طرح بزرگ است. 🔹 گفتنی است؛ روزانه ده‌ها تن زباله از شهر طبس خارج می‌شود که عمده آن را زباله خشک تشکیل می‌دهد و سرپرست شهرداری طبس بلافاصله پس از انتصاب در مدیریت شهری «عروس کوی» وارد یک چرخه تخصصی برای بهره‌وری به نفع محیط زیست سالم شهروندان و پاکیزگی شهر شده و برنامه زمان‌بندی اجرای این طرح مهم در هفته سوم دی‌ماه ۱۴٠۳ تنظیم می‌شود. ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @SHAHRDARI_TABAS @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا