eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.9هزار دنبال‌کننده
43هزار عکس
22.9هزار ویدیو
111 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
19.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منشه امیر:ایران از سامانه های پدافندی ناشناخته ای رونمایی کرد که دیگر نمیتوان به ایران حمله کرد! شگفتی مدیر رادیو اسرائیل و تحلیلگران نظامی بی‌بی‌سی و اینترنشنال از قدرت نظامی و دفاعی ایران: پدافندها و رادارهای ايران گسترده و قوی هستند که برخی از این‌ها ناشناخته می‌باشند؛ نقشه‌های حمله اسرائیل به هم ریخت و اسرائیل دیگر نمی‌تواند به ایران حمله کند. 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️اتفاقی که چند روز پیش در یکی از محلات تبریز رخ داد!😳😧 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی
6.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯سیستان یا لبنان؟!😳 🗯 مسئله این است؟!🤌 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی
🌷 تفاوت مرد و زن 👈🏻 آقايان مشكلات و اختلافات را پشت در اتاق خواب ميگذارند 👈🏻 خانمها مشكلات را وارد اتاق خواب ميكنند و ميگويند اول مشكل را حل كنيم بعد به هم نزديك شويم❌ خانما وقتی آقایی حتی برای نیاز جن.سی میاد طرفتون این خودش یعنی معذرت خواهی ‌═══‌♥️♥️═══ 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی
خوشا آنانکه که اصلاً نت ندارند🤔 خبر از گوشی و تبلت ندارند😜 ندانند هیچ، وای فا چیست اصلاً فرند و پست و اینترنت ندارند😝 ز لاین، وایبر، واتساپ، اینستاگرام و تل و باهم جدا هستند و با کسی چت ندارند👌 بجز اِس اِم اسِ ۱۶ ریالی نه لایک و نه بلاک و اَد ندارند👏 زدست این فضاهای مجازی خوشا آنانکه اصلاً خط ندارند!😋 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی
🔰مشکل مسکن معلمان را رفع خواهیم کرد/ اعطای بسته‌های معیشتی به عموم مردم رئیس‌جمهور: 🔹تلاش خواهیم کرد مشکلات معیشتی معلمان به خصوص مشکل مسکن آنها را رفع کنیم تا با تمرکز و انگیزه بیشتری سر کلاس درس حاضر شوند. 🔹از سوی دیگر بنا داریم برای عموم مردم نیز علاوه بر اعطای بسته‌های معیشتی، کالاهای اساسی و پرمصرف خانوارها و نیز کالاهای مورد نیاز زوج‌های جوان را با قیمت مناسب تهیه و در اختیار آنها قرار دهیم. @tabasgolshantabas
۱۹ دی
🔰برگزاری جلسه بررسی موقوفات روستای کریت شهرستان طبس 🔸در این جلسه موضوع موقوفات روستای کریت مورد بررسی قرار گرفت. 🔸در این جلسه مقرر شد نشستی با حضور کشاورزان، رئیس اداره اوقاف و مسئولان مربوطه در روستای کریت برگزار شود. @tabasgolshantabas
۱۹ دی
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
✍️ #رمان امنیتی وجذاب سپر سرخ 🔴قسمت پنجم ▫️گروهی از نیروهای داعشی تحت عنوان پلیس مذهبی در شهر و با
✍️ امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴قسمت ششم ▫️خودروی وانت باری مقابل درِ بیمارستان پارک بود و به نظرم اراّبه مرگم همان بود که مرا تا پای ماشین مثل اسیری کشید و به جای والی فلوجه خواب دیگری برایم دیده بود که همانجا روبنده را از صورتم کَند، چند لحظه بی‌پروا نگاهم کرد و دلش به حال اینهمه اشکم نمی‌سوخت که چشمانم را با کرباس سیاهی بست و داخل ماشین پرتم کرد. پشت سیاهی پارچه‌ای که چشمانم را کور کرده بود، از ترس در حال جان دادن بودم و او فقط یک جمله گفت: «مجازاتت ۲۰ ضربه شلاقه که والی فلوجه باید حکمش رو بده!» ▪️وصف خرابه‌های زندان زنان داعش را شنیده و می‌دانستم آن خانه برایم آخر دنیا خواهد بود که دیگر ناامید از این شیطان به خدا التماس می‌کردم معجزه‌ای کند. مچ دستانم در تنگنای زنجیری که با تمام قدرت پیچیده بود، آتش گرفته و تاریکی چشمانم داشت جانم را می‌گرفت که حس کردم از شهر دور شدیم. ▫️سکوت مسیر و سرعت ماشین به خیابان‌های شهری نمی‌آمد و مطمئن شدم از فلوجه خارج شدیم که جیغ کشیدم: «کجا داری میری؟» حالا دیگر به زندان زنان و والی فلوجه راضی شده بودم و با هق‌هق گریه ضجه می‌زدم: «منو برگردون فلوجه!مگه نگفتی باید والی حکم کنه، پس منو کجا میبری؟» ▪️چشمانم بسته بود و ندیدم به سمتم چرخیده که از فشار سیلی سنگینش، حس کردم دندان‌هایم شکست و جیغم در گلو خفه شد. سرم طوری از پشت به صندلی کوبیده شد که مهره‌های گردنم از درد به هم پیچید و او با نجاست لحنش حالم را به هم زد: «خفه شو! مگه عقلم کمه تو رو ببرم پیش والی؟» ▫️تنم سست و سنگین به صندلی ماشین چسبیده بود، حس می‌کردم در حال جان کندنم و او به همین حال خرابم مستانه می‌خندید و با زبان نحسش زجرم می‌داد. می‌دانستم رهایم نخواهد کرد و نمی‌دانستم می‌خواهد زنده آتشم بزند یا سرم را از تنم جدا کند که از وحشت نحوه مردنم همه بدنم می‌لرزید. ▪️چند روز بیشتر تا نیمه‌شعبان نمانده بود و دلم بی‌اراده در هوای صاحب‌الزمان (علیه‌السلام) پَرپَر می‌زد که لب‌های خشکم را به سختی تکان دادم تا صدایش بزنم، اما فرصت نشد. انگار مهلت دعا کردنم هم تمام شده و به قتلگاهم رسیده بودم که ماشین ایستاد و صدایی در گوشم پیچید: «کجا میری برادر؟» ▫️درِ ماشین باز نشده و حس می‌کردم صدای کسی از بیرون می‌آید و داعشی پاسخ داد: «این اطراف خونه دارم.» و این ایستگاه بازرسی، مزاحم غارت‌گری‌اش شده بود که با حالتی کلافه سوال کرد: «تفتیش قبلی رد شدم، خبری نبود!» او مکثی کرد و با لحنی گرفته پاسخ داد: «ارتش و ایرانی‌ها این چند روزه نزدیک‌تر شدن، برا همین ایستگاه‌های تفتیش‌مون بیشتر شده!» و حضور این دختر توجهش را جلب کرده بود که دوباره بازخواستش کرد: این کیه؟ ▪️دلم می‌خواست خیال کنم معجزه امام‌زمان (علیه‌السلام) همین است و حداقل به اجبار همین تفتیش داعش هم که شده مرا به فلوجه برمی‌گرداند که صدایش را صاف کرد: «زن خودمه!» افسر داعشی طوری دروغش را به تمسخر گرفت که صدای نیشخندش را شنیدم: «اگه زنته، چرا دستاشو بستی؟» ▫️به هر ریسمانی چنگ می‌زد تا مرا به فلوجه برنگرداند و دوباره بهانه تراشید: «نماز نمی‌خونه! می‌خوام ببرم حدّش بزنم!» دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم که از چنگال این داعشی به دامن افسر تفتیش‌شان پناه بردم بلکه مرا به فلوجه برگرداند و مظلومانه ضجه زدم: «دروغ میگه! من زنش نیستم!من فقط یه لحظه روبنده‌ام رو نزدم که بازداشتم کرد!» و اجازه نداد ناله‌ام به آخر برسد که با عربده‌ای سرم خراب شد: «خودم زبونت رو می‌بُرم!» ▪️افسر تفتیش از همین چند کلمه آیه را خوانده بود که صدایش را از او بلندتر کرد: «کی به تو اجازه داده خودت حکم اجرا کنی؟» پشت این چشمان بسته از وحشت آنچه نمی‌دیدم، حالت تهوع گرفته بودم و او نمی‌خواست از من بگذرد که به سیم آخر زد: «این دختر غنیمت من از جهاده!» ▫️لب‌هایم از وحشت می‌لرزید و فریاد افسر تفتیش در صدای کشیدن گلنگدن پیچید: «کی به تو این غنیمت رو بخشیده؟ خلیفه یا والی فلوجه؟» نمی‌دانستم کدام‌یک اسلحه کشیده‌اند و آرزو می‌کردم به جای همدیگر من را بکشند تا این کابووس تمام شود که صدای زشت داعشی به لرزه افتاد: «اگه قبول نداری،برمی‌گردیم پیش والی!» ▪️از همین دست و پا زدن حقیرانه‌اش می‌توانستم بفهمم مقابل سرعت عمل و اسلحه حریفش به دام افتاده و امید دیدن دوباره فلوجه در دلم جان می‌گرفت که نهیب افسر تفتیش، همین شیشه نازک امیدم را هم شکست: «اگه برگردیم فلوجه، نصیب هیچکدوم‌مون نمیشه» می‌دانستم به دل این حیوانات وحشی ذره‌ای رحم نمانده و چاره‌ای برایم نمانده بود که تیغ گریه گلویم را برید و به نفس‌نفس افتادم: «شما رو به خدا قسم میدم بذارید برگردم فلوجه!» ▫️اما همین چشمان بسته و صورت شکسته‌ام، دل افسر تفتیش را هم برده بود که از لحنش نجاست چکید: «من حاضرم این دختر رو ازت بخرم!»... این داستان ادامه دارد
۱۹ دی
✍ از امروز و با رادار جدیدی که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی در شمالغرب کشور مستقر کرده، تمام خاک اشغالی، ارمنستان، جنوب روسیه، و دیگر کشورها تا ارتفاع ۳۰ کیلومتری، تحت رصد دقیق است و هرگونه تحرک خبیثانه علیه ایرانیان، با مُشت آهنین پاسخ داده خواهد شد. ✍ قبلا شبهاتی درخصوص استفاده‌ی رژیم کودک‌کش از خاک باکو علیه در حمله‌ی بامداد پنج آبان رژیم به تاسیسات فضایی و گزارش شده بود که با رادار جدید و پیشرفته‌ی ایرانی، اِشراف بر این مناطق بیشتر میشود. ✍ همچنین در قبال توهم تشکیل امپراطوری و یا احیاء امپراطوری که در بین اردوغان و الهام علی‌اُف شکل گرفته، باید هشیاری کامل صورت پذیرد. هرگونه تحرکی برای اشغال جنوب و ایجاد در واقع تعدی به منافع تمام ملت ایران است. ✍ شیاطین صهونیست و مترسک‌های احمق حاکم بر باکو و آنکارا باید بدانند که اگر شیطنت آنها در ماجرای سقوط بالگرد شهیدان رئیسی، آل هاشم، امیرعبداللهیان و دیگر همراهان آنها اثبات شود، خود ملتِ غیورِ آذربایجان، نخجوان و باکو و گنجه و شیروان را آزاد خواهند کرد. 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
۱۹ دی