eitaa logo
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
3.8هزار دنبال‌کننده
41.2هزار عکس
22.2هزار ویدیو
106 فایل
کانال طبس گلشن 🔹 بروزترین و فعال‌ترین کانال خبری شهرستان طبس، همراه شما در تمامی اخبار و رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی. 📰 در اینجا، تحریریه‌ای متخصص و فعال در هر زمینه، ارتباط باما @mostafasejade5692
مشاهده در ایتا
دانلود
حمل بار در طبس و به تمام نقاط کشور 09152665208رئوف
برگزاری مراسم جشن به مناسبت فرارسیدن میلاد آقا امام جواد علیه السلام و آقا باب الحوائج علی اصغر 🌺🌺🌺🌺🌺 ، هیئت چهارده معصوم روستای الله آباد 🌹🌹🌹🌹🌹 ،جمعه 1403/10/21 هم زمان با نماز جماعت مغرب و عشا 🌸🌸🌸🌸🌸 حضرت حجت‌الاسلام والمسلمین آقای رحیمی 💐💐💐💐💐 وبامولودی خوانی مداحان اهل بیت ،محمدطالبی ،حسن مقدس زاده ،امیرحسین محمدیان 🌷🌷🌷🌷🌷 هیئت امنای هیئت چهارده معصوم روستای الله آباد 👇👇👇 @tabasgolshantabas
🔰تاکید بر اجرای طرحهای اشتغالزایی بنیاد علوی در بخش دیهوک در دیدار حسین زاده مدیر کل اموال و املاک بنیاد مستضعفان خراسان جنوبی و مجری طرحهای بنیاد علوی خراسان جنوبی با امام جمعه دیهوک @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رییس جمهور مون کلا هیچ پروتکلی رو رعایت نمیکنه از پشت بهش میگن عمو بیا اینور 😂 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این دختر خانم آمریکایی مسلمان شده حالا بی خبر و با حجاب رفته سراغ دوستاش😍 🇮🇷 👇👇 💁‍♂ @tabasgolshantabas
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال طبس گلشن 🌴🍊🍃
📕#رمان امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴قسمت هفتم ▫️اما او به هیچ قیمتی دست از این غنیمت نمی‌کشید که پیشنهاد
📕 امنیتی و جذاب سپر سرخ 🔴قسمت هشتم ▫️مقابل پوتینش روی زمین افتاده بودم و هر دو دستم به هم بسته بود که با همه انگشتانم به خاک زمین چنگ می‌زدم و با هر نفس التماسش می‌کردم: «اگه خدا و پیغمبر رو قبول داری، بذار من برم! مامان بابام منتظرن! تو رو خدا بذار برم!» ▪️لحظاتی خیره نگاهم کرد، طوری که خیال کردم باران اشکم در دل سنگش اثر کرده و به گمانم دیگر جز زیبایی‌ام چیزی نمی‌دید که مقابلم خم شد. ▫️نگاهش مثل صاعقه شده و دیگر نه به صورتم که به زمین فرو می‌رفت و نمی‌دانستم می‌خواهد چه کند. دستش را به سرعت جلو آورد، زنجیر دستم را گرفت و با قدرت، پیکرِ در هم شکسته‌ام را بلند کرد. ▪️دیگر نه نگاهم می‌کرد و نه حرفی می‌زد که با گام‌های بلندش به راه افتاد و مرا دنبال خودش می‌کشید. توانی به تنم نمانده و حریف سرعت قدم‌هایش نمی‌شدم که پاهایم عقب‌تر می‌ماند و دستانم به جلو کشیده می‌شد. ▫️من اسیر او بودم و انگار او از چیزی فرار می‌کرد که با تمام سرعت از جاده فاصله می‌گرفت و تازه متوجه شدم به سمت خاکریز کوتاهی می‌رود. ▪️می‌دانستم پشت آن خاکریز کارم را تمام می‌کند که با همه ناتوانی دستم را عقب می‌کشیدم بلکه حریف قدرتش شوم و نمی‌شد که دیگر اختیار قدم‌هایم دست خودم نبود. ▫️در هوای گرگ و میش مغرب، بی‌تابی‌های امروز مادر و نگاه منتظر پدرم، هرلحظه مقابل چشمانم جان می‌گرفت و دیگر باید آرزوی دیدارشان را به قیامت می‌بردم که با هر قدم می‌دیدم به مرگم نزدیک‌تر می‌شوم. ▪️در سربالایی خاکریز با همه قدرت دستم را می‌کشید، حس می‌کردم بند به بند بدنم از هم پاره می‌شود و در سرازیری، حریف سرعتش نمی‌شدم که زنجیر از دستش رها شد و همان پای خاکریز با صورت زمین خوردم. ▫️تمام بدنم در زمین فرو رفته بود، انگار استخوان‌هایم در هم شکسته و دیگر نه فقط از ترس که از شدت درد ضجه زدم. ▪️زنجیر اسارتم از دستانش رها شده بود که به سرعت برگشت و مقابلم روی زمین زانو زد، از نگاهش خون می‌چکید و حالا لحنش بیشتر از دل من می‌لرزید: «نترس!» و همین چشمان زخم خورده‌اش فرصت خوبی بود تا در آخرین مهلتی که برایم مانده از خودم دفاع کنم. ▫️مشت هر دو دست بسته‌ام را از خاک پُر کردم و با همه ترسی که در رگ‌هایم می‌دوید، به صورتش پاشیدم. ▪️از همان شکاف نقاب، چشمان مشکی‌اش از خاک پُر شد و همین تلاش کودکانه‌ام کورش کرده بود که با هر دو دست چشمانش را فشار می‌داد و از لرزش دستانش پیدا بود چشمانش آتش گرفته است. ▫️دوباره دستم را به طرف زمین بردم و این‌بار مهلت نداد که با یک دست، زنجیر دستانم را غلاف کرد و آتش چشمانش خنک نمی‌شد که با دست دیگر نقاب را بالا کشید تا خاک پلک‌هایش را پاک کند. ▪️در تاریکی هوا، سایه صورت مردانه و آفتاب سوخته‌اش که زیر پرده‌ای از خاک خشن‌تر هم شده بود، جان به لبم کرده و می‌ترسیدم بخواهد انتقام همین یک مشت خاک را بگیرد و از همین وحشت، دندان هایم به هم می خورد. ▫️رعشه دستانم را می‌دید و اینهمه درماندگی‌ام طاقتش را تمام کرده بود که دوباره بلند شد و مرا هم با خودش از جا کَند. ▪️تاریکی مطلق این بیابان بی‌انتها نفسم را گرفته بود، او با نور اندک موبایلش راه را پیدا می‌کرد و دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که فقط با قدرت او کشیده می‌شدم تا بلاخره سایه ماشینی پیدا شد. ▫️در نور موبایلش با چشمان بی‌حالم می‌دیدم تمام سطح ماشین را با گِل پوشانده و فقط بخشی از شیشه مقابل تمیز بود که یقین کردم همین قفس گِلی، امشب قبر من خواهد شد. ▪️در ماشین را باز کرد؛ جز جنازه‌ای از من نمانده بود و او با اشاره دست، دستور داد سوار شوم. انگار می‌خواست هر چه سریعتر از اینجا فرار کند که تا سوار شدم، در را به هم کوبید و به سرعت پشت فرمان پرید. ▫️حس می‌کردم روح از بدنم رفته و نفسی برایم نمانده است؛ روی صندلی کنارش بی‌رمق افتاده بودم و او جاده فرعی و تاریکی را به سرعت می‌پیمود. ▪️دیگر حتی فکرم کار نمی‌کرد و نمی‌دانستم تا کجا می‌خواهد این مرده متحرک را با خودش ببرد که تابلوی مسیر فلوجه - بغداد مشخص شد و پس از یک ساعت سکوت، بلاخره لب از لب باز کرد: «دیگه فلوجه برای شما امن نیست، می‌برم‌تون بغداد.» ▫️نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او خوب حال دلم را می‌فهمید که بی‌آنکه نگاهم کند، آهسته زمزمه کرد: «تا سیطره فلوجه هر لحظه ممکن بود با داعشی‌ها روبرو بشیم، برا همین نتونستم بهتون اعتماد کنم و حرفی نزدم تا وارد سیطره بغداد بشیم.»... این داستان ادامه دارد...
18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 اولین اظهارات روحانی فرودگاه مهرآباد در جریان حاشیه یک خانم ، از زبان خودش ➖➖➖➖➖➖➖➖ @tabasgolshantabas | اخبار مهم
📌همکاری مشترک برای ارتقای زیرساخت های گردشگری و جذب سرمایه گذاران در طبس 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس و دکتر فاطمی مدیرعامل سازمان همیاری شهرداری‌ها پیرامون اهمیت همکاری در پروژه‌های سرمایه‌گذاری و توسعه گردشگری زیارتی به تبادل‌نظر پرداختند. 🔸 گفتنی است؛ طبس بعنوان چهارمین شهر زیارتی ایران و سومین ژئوپارک جهانی در مسیر تعالی گردشگری حرکت می کند و شهرداری می‌تواند پیشران این توسعه باشد. ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas
⭕️ تلاش سرپرست شهرداری طبس برای تعالی زیرساخت‌های شهری 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس در نشستی تخصصی با مهندس قاسمی، معاون شهرسازی و معماری اداره کل راه و شهرسازی استان خراسان جنوبی به گفتگو و تبادل نظر پیرامون توسعه زیرساخت‌های شهری پرداخت. 🔸 در این دیدار که مهندس عصاری رئیس اداره عمران و شهرسازی و مهندس آذرنیا رئیس امور شهرسازی شهرداری طبس حضور داشتند؛ درباره طرح جامع شهر و طرح تفصیلی تبادل نظر گردید و برای برخی مشکلات پیش روی این طرح‌ها راهکار قانونی اندیشیده شد. 💠 در این نشست سهولت در انجام امور مردم و پیشگیری از تخلفات ساختمانی مورد تاکید طرفین بود. ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas
💠 حضور میدانی سرپرست شهرداری طبس برای تسریع در عمران شهر 🔹مهندس سرپرست شهرداری طبس در کنار جلسات تخصصی و مشورت مداوم با کارشناسان مرتبط در سیستم مدیریت شهری؛ به طور مداوم در پروژه‌های شهری حاضر می‌شود تا عملیات عمرانی بویژه در هسته مرکزی شهر سرعت گیرد. 🔸 سرپرست شهرداری و رئیس شورای سازمان مدیریت حمل و نقل و ترافیک شهرداری طبس به همراه مهندس مقدس‌زاده مدیرعامل این سازمان همچنین از برخی نقاط حادثه‌خیز شهر بازدید کرد و درباره آنها تدابیری اندیشیده شد. 🔹 مهندس قلی‌زاده در حاشیه این بازدیدهای میدانی، خواستار تسریع در کنار دقت نظر و حفظ کیفیت عملیات عمرانی شد و به تلاش برای تاکید کرد. ۱۴۰۳/۱۰/۲۰ ✍ روابط عمومی شورای اسلامی شهر و شهرداری طبس @tabasgolshantabas