تبسـم
شاید اگر تو نیز به دریا نمیزدی هرگز به این جزیره کسی پا نمیگذاشت گر عقل در جدال جنون مرد جنگ بود م
ای دل بگو به عقل که دشمن هم این چنین
در خون مرا به حال خودم وا نمیگذاشت
ما داغدار بوسه ی وصلیم چون دو شمع
ای کاش عشق سر به سر ما نمی گذاشت
- فاضلنظری
*هرقصهاییهپایانداره،قصهتبسمهمامروزتمومشد:)*