🔴ماجرای عجیب در مسجد جن ها
دانشمند محترم آیت الله سید حسن ابطحی از عالمی نقل میکردند که: منزل ما در همدان بود ولی من در نجف تحصیل میکردم. یک سال در تابستان برای دیدن اقوام به همدان رفته بودم.کسانیکه به استقبال من آمدند،گفتند: به منزلتان نروید که جنیان به آنجا سنگ پرتاب میکنند و برادرتان هم دچار جنون شده. گفتم من آن را علاج میکنم.رفتم و چند دعا نوشتم و در چهار گوشه منزل دفن کردم ولی اثری نداشت. برادرم میگفت دختری از جن که زیبایی نداشت همیشه مرا اذیت میکرد و میخواست با من هم آغوش شود یک بار که از پشت بام پرت شدم او مرا نجات داد. لذا به جن گیری که نزدمان آمده بود ماجرا را گفتم و نقشه ای کشید که... مشاهده ادامه داستان
🔴ماجرای وحشت انگیز جنیان در شمال
بزرگی میگفت : برای سیاحت و تفریح به یکی از مناطق سرسبز و خوش شمال رفته بودیم شب که شد از لای درختان به سمتمان سنگ پرتاب می شد. خانواده وحشت کردن و من هم چون میدانستم جنیان هستند چاره ای ندیدم جز اینکه غذایی به سمتشان ببرم بلکه از اینکار دست بردارند ناگهان وقتی که به سمت محل پرتاب سنگ ها میرفتم در دل تاریکی صداهایی شنیدم که از وحشت سر جای خودم میخکوب شدم انگار چند نفر دورم میچرخند و پچ پچ میکنند ناگهان صدای جیغ دخترم به گوشم رسید با سرعت به سمتشان دویدم وقتی رسیدم...
🔴ماجرای عبرت انگیز تسخیر جن برای یافتن گنج
شخصی از اهالی خوزستان نقل میکرد که برادرم برای پیدا کردن گنج دست به احضار جن زد و پس از مدتی گفت توانسته جنی را تسخیر کند. به همراه دوستش به محلی که جن راهنمایی میکرد برای پیدا کردن گنج رفتن وقتی که شروع به حفاری کردن به جسدی بر میخورن ولی خبری از گنج نبود یکدفعه جن شروع میکنه بلند بلند خندیدن و فوری از محل دور میشه ناگهان میبینن که...
🔴ماجرای کودکی که میتوانست اجنه را ببیند
همچنان که می دانید جنیان میتوانند انسان ها را ببینند ولی در هر عصر و روزگاری تعداد معدودی از انسان ها قدرت مشاهده آن ها را دارند عده ای با ریاضت و عده ای با موهبتی الهی یا ذاتی؛ جعفر کودکی بود که پدرش او را به فرزندی قبول نمیکرد و بعد فوت مادرش همراه مادر بزرگش زندگی میکرد بسیار زیبا بود ولی رفتار عجیبش باعث ترس سایرین میشد.گاهی در جمع با خودش صحبت میکرد، یک دفعه در جایی ظاهر میشد، گاهی چهره اش سیاه سیاه میشد، بعضی اوقات صداهای وحشتناکی از اتاقش می آمد و... می گفت اجنه را می بیند. بعد از چند سال به جنگل میرود دختری زیبا را می بیند که روی صخره ای نشسته و به او خیره شده نزدیک که میشود ناگهان...
